جریان سنت گرایی یکی از گفتمان های مهم دوران معاصر است که به بررسی «سنّت» بهعنوان پدیدهای با منشأ الهى میپردازد. جریان سنتگرا، هر سنتى را جلوهای از جلوههای خورشید هدایت و موجی از دریای حقیقت میداند. این نوشتار، با رویکردی گزارشی، تحلیلى به این موضوع میپردازد که چگونه میتوان به این رهیافت رسید که آیا سنت موردنظر سنتگرایان، تا چه اندازه می تواند با معرفت دینی ارتباط پیدا کند؟ همچنین این پژوهش، از یکسو خود مقدمه اى است براى جریانشناسى تفکر دینى معاصر و از سوی دیگر پىجویى و بهره گیرى از آنها براى بهسازى معرفت دینى و رویارویى منطقى با پرسش ها و چالشهاى فراروى مطالعات جریان شناسانه است. وحدت متعالی ادیان، از جمله مؤلفه های گفتمان سنتگرایی است که به نوعی حاصل رویکرد آنان را به ادیان نشان می دهد. سنت گرایان با تکیه بر تنوع ضروری وحی ها، اصل راست آیینی، تمایز قلمرو ظاهر و باطن و وحدت درونی ادیان می کوشند وجوه اختلافی میان ادیان را کنار زده، به گوهر مشترک میان آنها دست یابند. از این منظر، اختلاف میان ادیان، سطحی و ظاهری است و همة ادیان در سطحی متعالی به وحدت می رسند. مقالة حاضر پس از تشریح محتوای اصول یاد شده از نظر سنت گرایان، به نقد و بررسی این مفهوم در گفتمان سنت گرایی می پردازد.
همچنین سنت گرایی با توجه به این که به اصل یگانه و متعالی میان ادیان و سنن معتقد است و متناظر با این اصل در نهاد انسان ها نیز قایل به اصلی متعالی است، راه تعامل میان ادیان را هموار کرده است. و از آنجا که ادراکات حضوری و شهودی و نیز باور به وحی و خدا، جزء اصول آن است، راه تعامل دین با سنت را نیز فراهم آورده است. اما از آنجا که هیچ دین یا مسلکی را برتر از ادیان یا مسلکهای دیگر نمی داند، و هر دینی را برای پیروان خود ارزشمند و مطلق می پندارد، به نظر می رسد راه ارزیابی را محدود می کند.