در تفسیر معنای «اصالت وجود و اعتباریت ماهیت» دو نظریه عمده وجود دارد. گروهی بر آنند که؛ هر چند آنچه حقیقتا و بالذات ملأخارج را پر کرده وجود است اما از آنجا که ماهیت چیزی جز تعین و نحوه وجود نیست، در خارج عین وجود و به تبع آن حقیقتا موجود است. در نقطه مقابل گروهی معتقدند؛ آنچه حقیقتا عالم عین را در بر گرفته است صرفا حقیقت وجود است و ماهیات تنها نمود و تصویر وجود در پرده ذهن آدمی می باشند. از دیدگاه نظریه اول، اتحاد وجود و ماهیت چیزی جز عینیت خارجی ماهیت با وجود نیست ولی از دیدگاه نظریه دوم، اتحاد ماهیت با وجود صرفا به معنای صدق مفهوم ماهیت بر واقعیت خارجی می باشد.
هر چند برخی عبارات صدرالمتألهین هماهنگ با نظریه دوم است اما نگاه همه جانبه به عبارات و مبانی صدرالمتألهین ما را به نظریه اول رهنمون می سازد. دو شاهد مهم گواه بر این مدعا است؛ تشبیه رابطه وجود و ماهیت با رابطه ذات و صفات حق تعالی و مدعای صدرالمتألهین مبنی بر انطباق ماهیت ذهنی با ماهیت خارجی در مبحث «وجود ذهنی»