حسنعلی بختیار نصرآبادی؛ نفیسه اهل سرمدی؛ مریم انصاری
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1390
چکیده
سخن از معرفت در ساحت فلسفه به دو صورت کلی هستیشناسی و معرفتشناسی انجام میگیرد. این نوشتار که ادعا دارد به معرفت پژوهی در آثار حضرت امام (ره) پرداخته است در مقام تفکیک این دو ساحت نیست، بلکه بالاجمال به تبیین کلیاتی در عرصة معرفت و تأثیر آن بر فلسفة تربیتی امام میپردازد. مسائلی از قبیل چیستی معرفت و تعریف آن، اقسام معرفت، شرایط ...
بیشتر
سخن از معرفت در ساحت فلسفه به دو صورت کلی هستیشناسی و معرفتشناسی انجام میگیرد. این نوشتار که ادعا دارد به معرفت پژوهی در آثار حضرت امام (ره) پرداخته است در مقام تفکیک این دو ساحت نیست، بلکه بالاجمال به تبیین کلیاتی در عرصة معرفت و تأثیر آن بر فلسفة تربیتی امام میپردازد. مسائلی از قبیل چیستی معرفت و تعریف آن، اقسام معرفت، شرایط حصول معرفت نافع، سامان بخش چارچوب کلی این مقاله است. تقسیمهای مختلفی که برای علم انجام میگیرد از حصولی و حضوری، نظری و عملی و نیز تقسیمی منطبق بر ساحتهای وجودی انسان، ادامه بخش این نوشتار است. تبیین شرایط سودمندی علم که از آنجمله است ضرورت ملازمت علم با تواضع و تهذیب نفس، درونی شدن علوم و معارف و حُسن فاعلی از دیگر مباحثی است که مورد اشارت قرار میگیرد و در نهایت فلسفة تربیتی مأخوذ از این مباحث معرفی می شود.
رضا محمدزاده؛ جواد طاهری
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1390
چکیده
بداء آموزهای مهم در مذهب شیعة امامیه به شمار میرود. اهل تسنن، گویی، در کتب اعتقادی روایی خود این آموزه را بدعتی آشکار در مبانی اعتقادی اسلام انگاشته و آن را مورد رد و انکار قرار دادهاند. امامیه بر این باور است که تبیین درست و حقیقی بداء میتواند راه را برای پذیرش آن از سوی تمامی مسلمانان بویژه اهل تسنن هموار سازد. بر این اساس تلاشهای ...
بیشتر
بداء آموزهای مهم در مذهب شیعة امامیه به شمار میرود. اهل تسنن، گویی، در کتب اعتقادی روایی خود این آموزه را بدعتی آشکار در مبانی اعتقادی اسلام انگاشته و آن را مورد رد و انکار قرار دادهاند. امامیه بر این باور است که تبیین درست و حقیقی بداء میتواند راه را برای پذیرش آن از سوی تمامی مسلمانان بویژه اهل تسنن هموار سازد. بر این اساس تلاشهای چشمگیری در رسیدن به این هدف از خود نشان داده است. در این مقاله اهم عقاید و نظرگاه-های مشاهیر اهل سنت و عمده مباحث عقلی و روایی شیعی حول محور مفهوم بداء مورد بحث قرار گرفته است. بدین منظور پس از بیان معنای لغوی و اصطلاحی واژة بداء و تعریف نسخ و نیز تمایز آن از اصطلاح نسخ، نسبت موجود میان علم الهی و معنای مقتبس از واژة بداء با شیوهای تحلیلی و عقلی بررسی میشود.
زهره توازیانی؛ سیده نرجس عمرانیان
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1390
چکیده
نظر به اینکه علم بودن یک علم مرهون انسجام مسائل و انسجام مسائل در گرو عاملی وحدتآفرین است؛ اغلب حکما این عامل وحدتآفرین را موضوع علم میخوانند. پرسش اصلی مقالة حاضر تبیین رابطة موضوع و مسائل فلسفی طبق دیدگاه ابن سینا و ملاصدراست. چنان که در منطق آمده، موضوع هر علم چیزی است که در آن علم از عوارض ذاتی آن بحث میشود؛ بهتعبیر دیگر ...
بیشتر
نظر به اینکه علم بودن یک علم مرهون انسجام مسائل و انسجام مسائل در گرو عاملی وحدتآفرین است؛ اغلب حکما این عامل وحدتآفرین را موضوع علم میخوانند. پرسش اصلی مقالة حاضر تبیین رابطة موضوع و مسائل فلسفی طبق دیدگاه ابن سینا و ملاصدراست. چنان که در منطق آمده، موضوع هر علم چیزی است که در آن علم از عوارض ذاتی آن بحث میشود؛ بهتعبیر دیگر محمولات هرعلم و مسائل آن از عوارض ذاتی آن است، لذا بین موضوع هر علم و مسائل آن رابطة تنگاتنگی برقرار است. طبق دیدگاه ابنسینا و ملاصدرا، موضوع فلسفه - در مقام تعریف- «موجود بما هو موجود» است و مسائل آن نیز از عوارض ذاتی وجودند، اما تطبیق قواعد منطقی علمشناسی بر همة آنچه به عنوان مسائل فلسفی مطرح است، بسیار چالشبرانگیز است؛ چرا که در مقام تعریف، مسائل فلسفه باید از عوارض ذاتی «موجود بما هو موجود» باشند، اما در مقام تحقق به مشکل برخورده و به نظر میرسد در برخی از مسائل فلسفی این نکته رعایت نشده است؛ لذا شکافی میان مقام تعریف و مقام تحقق فلسفه، به وجود میآید که باید برای پر کردن این شکاف و رسیدن به فهمی دقیق از موضوع فلسفه و مسائل مطرح شده در آن و چگونگی هماهنگی میان موضوع و مسائل آن تلاش هایی انجام شود.
رضا اکبریان؛ زهرا سادات ربیعی هاشمی
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1390
چکیده
در فلسفه و عرفان نظری متأثر از دیدگاه-های مختلف، در باب رابطة وجود و ماهیت تقریرات متفاوتی از برهان صدیقین ارائه شده است. بر این اساس ابنسینا با مبنا قرار دادن تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت و شیخ اشراق با انکار این تمایز و بر اساس نظریة انوار و ملاصدرا بر مبنای تقدم وجود بر ماهیت و وحدت تشکیکی به اثبات وجود حق تبارک و تعالی میپردازند، ...
بیشتر
در فلسفه و عرفان نظری متأثر از دیدگاه-های مختلف، در باب رابطة وجود و ماهیت تقریرات متفاوتی از برهان صدیقین ارائه شده است. بر این اساس ابنسینا با مبنا قرار دادن تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت و شیخ اشراق با انکار این تمایز و بر اساس نظریة انوار و ملاصدرا بر مبنای تقدم وجود بر ماهیت و وحدت تشکیکی به اثبات وجود حق تبارک و تعالی میپردازند، اما هیچ یک از این براهین نتوانستهاند وجود حق تعالی را به عنوان اولین مسئلة فلسفی به اثبات برسانند. علامه طباطبائی با اتخاذ مبنای جدیدی در باب رابطة وجود و ماهیت با استفاده از اصل واقعیت (=وجود) کوتاهترین راه را برای اثبات خدا پیموده است. اتکای برهان علامه بر مبنای فوق ثمرات گرانبهایی چون اثبات واجب به عنوان اولین مسئلة فلسفی و .. را به بار آورده است.
اسماعیل سعادتی خمسه
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1390
چکیده
اهمیت و کارکرد معرفتی خاص قوة خیال در بحث استنتاج استعلایی نقد عقل محض به عنوان واسطة حس و فاهمه مورد تأکید قرار میگیرد. کانت، برخلاف دکارت، نقش معرفتی ایجابی برای قوة خیال قائل است. خیال یکی از قوای اصلی در فرایند تألیفهای سهگانة استعلایی است. تألیف بازسازی کاملاً بر عهدة قوة خیال است. در تألیف بازشناسی، که با مشارکت خیال و فاهمه ...
بیشتر
اهمیت و کارکرد معرفتی خاص قوة خیال در بحث استنتاج استعلایی نقد عقل محض به عنوان واسطة حس و فاهمه مورد تأکید قرار میگیرد. کانت، برخلاف دکارت، نقش معرفتی ایجابی برای قوة خیال قائل است. خیال یکی از قوای اصلی در فرایند تألیفهای سهگانة استعلایی است. تألیف بازسازی کاملاً بر عهدة قوة خیال است. در تألیف بازشناسی، که با مشارکت خیال و فاهمه محقق میشود، معلوم میشود که کانت فقط علم حصولی را به رسمیت میشناسد. با این حال، پرسش از آگاهانه یا ناآگاهانه بدون تألیفها پرسشی است که کانت نمیتواند براساس علم حصولی پاسخ قابل قبولی به آن ارائه دهد. در انتهای مقاله با توجه به نظر ملاصدرا دربارة خیال و علم، آراء کانت دربارة قوة خیال و فرایند تألیف مورد ارزیابی مقایسهای قرار میگیرد.
سیده مریم موسوی؛ محمد سعیدی مهر
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1390
چکیده
هدف از مقالة حاضر بررسی نظریه التفاتی در باب ادراک حسی است. این نظریه تلاشی برای ارائة تبیینی از ادراک حسی است که درصدد است افزون بر موارد ادراک حسی غیرواقعی ارتباط ذهن با عین در ادراک حسی واقعی را نیز توجیه کند. در این نظریه، ادراک حسی، اعم از واقعی و غیرواقعی، عبارت است از یک حالت ذهنی التفاتی که بازنمودی را عرضه میکند. با اینکه اکثر ...
بیشتر
هدف از مقالة حاضر بررسی نظریه التفاتی در باب ادراک حسی است. این نظریه تلاشی برای ارائة تبیینی از ادراک حسی است که درصدد است افزون بر موارد ادراک حسی غیرواقعی ارتباط ذهن با عین در ادراک حسی واقعی را نیز توجیه کند. در این نظریه، ادراک حسی، اعم از واقعی و غیرواقعی، عبارت است از یک حالت ذهنی التفاتی که بازنمودی را عرضه میکند. با اینکه اکثر التفاتگرایان متعلق تجربة حسی را شیء فیزیکی میدانند اما در نظر آنان شیء فیزیکی در تحقق ادراک حسی ضرورتی ندارد و به بیان دیگر، ارتباط ذهن با عین شرط لازم شکلگیری ادراک حسی نیست. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که تبیین التفاتگرایانه از ادراک حسی، با این فهم شهودی که حواس میتوانند جهان فیزیکی را بر فاعل شناسا عرضه کنند، هماهنگ نیست و از این رو، با نوعی شکاکیت قابل جمع است.
عین الله خادمی؛ مرتضی حامدی
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1390
چکیده
از جمله مباحثی که شیخ الرئیس آن را به مطمح نظر گذاشته، معاد و حالات اخروی آن است. او در حکمت خویش پس از آنکه به بحث جنجالی لذت و رنج پرداخته، در پی آن بود تا لذت و الم اخروی را نیز به متألهان و دینداران تفهیم نماید. شیخ الرئیس در آثار خود، پس از اثبات وجود نفس و بقای جنبة نفسانی، قوای متنوعة انسانی را با مرگ مضمحل میدانست، اما براین باور ...
بیشتر
از جمله مباحثی که شیخ الرئیس آن را به مطمح نظر گذاشته، معاد و حالات اخروی آن است. او در حکمت خویش پس از آنکه به بحث جنجالی لذت و رنج پرداخته، در پی آن بود تا لذت و الم اخروی را نیز به متألهان و دینداران تفهیم نماید. شیخ الرئیس در آثار خود، پس از اثبات وجود نفس و بقای جنبة نفسانی، قوای متنوعة انسانی را با مرگ مضمحل میدانست، اما براین باور فلسفی پای میفشرد که تنها قوة عقلانی است که با مرگ انسان، فانی نشده و به سرای باقی خواهد شتافت. او ضمن تقسیمبندیهای گوناگون و دامنهدار، نفوس بشری را به دستههای مختلفی تقسیم میکرد تا جایگاه اخروی آنان را روشن سازد. در حکمت سینوی پس از آنکه فراگیری و اکثری بودن سعادت اخروی بر کرسی اثبات نشست، لذت و الم نفوس نیز، عقلانی به شمار آمد. از نگاه شیخ الرئیس،ثوابها،خوشیها، لذت ها و دردهای عالم عقبی، کاملاً عقلی است و آنچه در متون وحیانی از وعدهها و وعیدهای اخروی تشریح شده، چیزی جز گزارههای استعاری و کنایی نیست. او فقط برای نفوس ناقصه، جایگاهی جسمانی که معلق به اجرام سماوی هستند در نظر میگرفت و لذت یا الم اخروی آنان را مادی میانگاشت.