منیرالسادات پورطولمی؛ فاطمه باقرپور
دوره 11، شماره 4 ، دی 1390
چکیده
تغییر و تحول یک اصطلاح علمی و تخصصی در سیر تاریخ تفکر و اندیشه حائز اهمیت خاصی است که مفهوم مهم و بنیادی تشکیک نیز از آن مصون نبوده است. این واژه نخستین بار در منطق در بارة الفاظ و سپس مفاهیم، مطرح شده و در فلسفه راه یافته و در آنجا نیز موضوع مباحثات و مناظرات بسیاری قرار گرفته است. مقالة حاضر پس از طرح معانی متفاوت و کاربردهای مختلف این ...
بیشتر
تغییر و تحول یک اصطلاح علمی و تخصصی در سیر تاریخ تفکر و اندیشه حائز اهمیت خاصی است که مفهوم مهم و بنیادی تشکیک نیز از آن مصون نبوده است. این واژه نخستین بار در منطق در بارة الفاظ و سپس مفاهیم، مطرح شده و در فلسفه راه یافته و در آنجا نیز موضوع مباحثات و مناظرات بسیاری قرار گرفته است. مقالة حاضر پس از طرح معانی متفاوت و کاربردهای مختلف این واژه در عرصة تحول و تطور به موارد اختلاف آن در فلسفه و منطق و سپس فلسفه و عرفان پرداخته است و در نهایت نتیجه می-گیرد که اصطلاح تشکیک در فلسفه و منطق مشترک لفظی است؛ لذا اختلاف در آنجا معنایی است، اما کاربرد این واژه در عرفان و فلسفه به یک معنا و با تفاوت در مصداق آن معنا به دلیل اختلافات مبنایی بوده است و نشان میدهد چگونه عدم توجه به این موارد اختلافی ابهامات و مناظرات فلسفی در بارة مسئلة تشکیک را به دنبال داشته است.
مجتبی زروانی؛ قربان علمی؛ اکرم مشهدی
دوره 11، شماره 4 ، دی 1390
چکیده
ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس-آمریکایی(1910 - 1842) و مبتکر نظریة تجربهگرایی اساسی است. این نظریه که دارای ابعاد فلسفی و روان شناختی است، به نوبة خود نظریهای بدیع در هر یک از این دو قلمرو به شمار میآید و با دیدگاه فلسفی پراگماتیسم او در ارتباط کامل و ژرف است که تفسیر نوینی در سنت پراگماتیستی آمریکایی تلقی میشود. واکاوی اندیشههای ...
بیشتر
ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس-آمریکایی(1910 - 1842) و مبتکر نظریة تجربهگرایی اساسی است. این نظریه که دارای ابعاد فلسفی و روان شناختی است، به نوبة خود نظریهای بدیع در هر یک از این دو قلمرو به شمار میآید و با دیدگاه فلسفی پراگماتیسم او در ارتباط کامل و ژرف است که تفسیر نوینی در سنت پراگماتیستی آمریکایی تلقی میشود. واکاوی اندیشههای فلسفی و روانشناختی جیمز به ویژه در باب ﻣﺳﺋﻠة تجربة دینی، بدون ملاحظه و فهم دقیق این ارتباط میسر نیست؛ از سویی دیگر هر یک از این دو رهیافت نیز به نوعی با چگونگی مواجهة شخصی جیمز با مفاهیم دین و تجربة دینی یا ایدههای خداگروانة وی مرتبط است. از آنجا که در بررسی دیدگاه جیمز در باب تجربة دینی، ﺗﺄکید بر هر یک از این رهیافتها به نحو خاص، یکسونگرانه تلقی میشود؛ در این مقاله سعی داریم چگونگی درهمتنیدگی این سه نوع رویکرد شخصی یا رهیافت را در معرفی اجمالی ویژگی های تجربة دینی از سوی جیمز نشان دهیم.
غلامحسین ابراهیمی دینانی
دوره 11، شماره 4 ، دی 1390
چکیده
تبیین فلسفی «وحی» از دیدگاه مؤسس فلسفة اسلامی، ابو نصر فارابی، فعالیتی عقلانی در جهت معقولیت بخشیدن و توجیه آموزه اصلی نبوت در دین مبین اسلام است که می کوشد سازگاری عناصر گوناگون آن را در نظام فلسفی هماهنگی به منصه ظهور برساند. بر این پایه، نگارندة این مقاله میکوشد با تحلیل ابعاد مختلف «وحی»، نگاه فارابی در مورد عناصر چهارگانه فرستندة ...
بیشتر
تبیین فلسفی «وحی» از دیدگاه مؤسس فلسفة اسلامی، ابو نصر فارابی، فعالیتی عقلانی در جهت معقولیت بخشیدن و توجیه آموزه اصلی نبوت در دین مبین اسلام است که می کوشد سازگاری عناصر گوناگون آن را در نظام فلسفی هماهنگی به منصه ظهور برساند. بر این پایه، نگارندة این مقاله میکوشد با تحلیل ابعاد مختلف «وحی»، نگاه فارابی در مورد عناصر چهارگانه فرستندة وحی، گیرندة وحی، واسطه در ارسال وحی و ماهیت وحی را طی چهار بخش مستقل مورد بررسی قرار دهد که براین اساس موجود اول در نظام صدوری موجودات، فرستندة وحی و مراتب متخیله و عاقله در نفس نبی گیرندة وحی به شمار می روند. در همین راستا عقل فعال در روند ارسال وحی نقش واسطه را بر عهده دارد که حقایق کلی را به نفس نبی انتقال میدهد. بدین ترتیب تبیین معقول فارابی از ماهیت وحی در نظام فلسفی وی روشن میشود.
یحیی بوذری نژاد
دوره 11، شماره 4 ، دی 1390
چکیده
طی تاریخ بشر، پیامبران ضمن دعوی رسالت از ناحیة خداوند، معجزه و کرامت را دلیل برتأیید صدق گفتار و رسالت خود می-دانستند. موضوع کیفیت معجزه و کرامت، تبیین عقلی و فلسفی و تفاوت آن با اموری همانند سحر، مورد توجه فلاسفة بزرگ اسلامی همانند ابنسینا، ملاصدرا و سهروردی بوده است. سهروردی - شیخ اشراق - در اکثر آثار خود ضمن بیان و تبیین قوای انسان ...
بیشتر
طی تاریخ بشر، پیامبران ضمن دعوی رسالت از ناحیة خداوند، معجزه و کرامت را دلیل برتأیید صدق گفتار و رسالت خود می-دانستند. موضوع کیفیت معجزه و کرامت، تبیین عقلی و فلسفی و تفاوت آن با اموری همانند سحر، مورد توجه فلاسفة بزرگ اسلامی همانند ابنسینا، ملاصدرا و سهروردی بوده است. سهروردی - شیخ اشراق - در اکثر آثار خود ضمن بیان و تبیین قوای انسان تلاش کرده علاوه بر بیان کیفیت وحی و الهام، موضوع کرامت و اعجاز را نیز بررسی نماید. مفروض مقالة حاضر آن است که به عقیدة سهروردی چون قوای انسانی پیامبر نسبت به دیگر مردم از طهارت و تزکیه برخوردار است؛ نفس نبی میتواند علاوه بر تأثیر در بدن خود بر سایر موجودات طبیعت تأثیر نماید. به عبارتی در اندیشة سهروردی کرامت و معجزه تأثیر نفس نبی بر مواد و هیولی عالم جسمانی است. بنابراین در این مقاله برآنیم تا این فرضیه را که معجزه تأثیر خارجی و واقعی نفس بر مواد عالم است در حالی که سحر تأثیر نفس بر خیال و تخیل مردم است را اثبات نماییم. در این پژوهش تلاش شده است بر اساس روش اسنادی و تحلیلی به این پرسش بنیادین که کیفیت تبیین معجزه و کرامت و تفاوت آن با سحر از دیدگاه سهروردی چیست، پاسخ داده شود.
سیدمحمد اسماعیل سیدهاشمی؛ سیدصفی اله موسوی خو
دوره 11، شماره 4 ، دی 1390
چکیده
مسئلة ارادة الهی و نسبتش با افعال انسان از دیرباز در تاریخ تفکر اسلامی مورد بحث و نزاع بوده است و شاید از موضوعاتی بوده که در شکلگیری نحلههای کلامی اولیه نقش مهمی ایفا کرده است. این موضوع در کلام و فلسفه و حتی علم اصول فقه به مناسبتی مطرح شده است. یکی از اندیشمندانی که به این مسئله پرداخته، امام خمینی (ره) است. وی که به عنوان فقیه، فیلسوف ...
بیشتر
مسئلة ارادة الهی و نسبتش با افعال انسان از دیرباز در تاریخ تفکر اسلامی مورد بحث و نزاع بوده است و شاید از موضوعاتی بوده که در شکلگیری نحلههای کلامی اولیه نقش مهمی ایفا کرده است. این موضوع در کلام و فلسفه و حتی علم اصول فقه به مناسبتی مطرح شده است. یکی از اندیشمندانی که به این مسئله پرداخته، امام خمینی (ره) است. وی که به عنوان فقیه، فیلسوف و عارف به مسائل کلامی نگاه جامع نگر دارد به این مسئله نیز با نگاهی عمیق و جامع وارد شده است به نحوی که نه دچار افراط و تفریطهای معتزله و اشاعره شده و نه گرفتار برخی تنگ نظری-های متکلمان شیعه. وی در عین حال که از مبانی صدرایی در تحلیل مباحث بهره گرفته، نگاهی مستقل به این مسئله داشته است. از سویی دیدگاه معتزله و اشاعره را به خوبی تقریر نموده و سپس مورد نقد قرار داده است و از سوی دیگر نارسایی برخی نظرات متکلمان و اصولین شیعه را نشان داده و با نگاهی فلسفی، عرفانی و نقلی ارادة خدا را در مقام ذات و فعل، تبیین و سازگاری آن را با اختیار انسان اثبات کرده است.
امیر دیوانی؛ رحیم دهقان سیمکانی
دوره 11، شماره 4 ، دی 1390
چکیده
آراء ملاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق از جهاتی با هم قابل مقایسه است. به طور کلی می-توان سه جهت اشتراک و سه جهت افتراق در اندیشههای ایشان در این زمینه بهدست آورد. جهات اشتراک این است که اولاً هر دو قائل به تلازم معرفت و فضیلت هستند؛ ثانیاً مسئولیت اخلاقی را مبتنی بر عقل دانستهاند؛ ثالثاً قائل به وجوه ...
بیشتر
آراء ملاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق از جهاتی با هم قابل مقایسه است. به طور کلی می-توان سه جهت اشتراک و سه جهت افتراق در اندیشههای ایشان در این زمینه بهدست آورد. جهات اشتراک این است که اولاً هر دو قائل به تلازم معرفت و فضیلت هستند؛ ثانیاً مسئولیت اخلاقی را مبتنی بر عقل دانستهاند؛ ثالثاً قائل به وجوه و اعتبارات در باب ارزشهای اخلاقی هستند. جهات افتراق هم از این قرار است که اولاً معنای عقل از دیدگاه آنان متفاوت است؛ به این بیان که عقل از نظر ملاصدرا قوهای از نفس است ولی در اندیشة عبدالجبار، علوم یا بدیهیاتی است که آدمی از پیش آنها را واجد است. ثانیاً به لحاظ وجودشناختی،کاربرد عقل در اخلاق در اندیشة ملاصدرا به جهت برخورداری از مبانی فلسفة ملاصدرا نظیر اصالت وجود و حرکت جوهری، به اخلاق متعالیه منجر میشود اما در اندیشة قاضی عبدالجبار به جهت فقدان این مبانی، گرایش به انسانگرایی دارد. ثالثاً شهود عقلانی در دیدگاه این دو اندیشمند متفاوت است.
نصرالله شاملی؛ وحیده حداد
دوره 11، شماره 4 ، دی 1390
چکیده
شیخ الرئیس در بحث قوة واهمه باورهای خاصی دارد؛ از آنجمله جسمانی بودن قوة واهمه است. از منظر این فیلسوف میان قوة واهمه و دستگاه ادراکی انسان ارتباط ویژهای برقرار است. به علاوه میان واهمه و بدن ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. او این تأثیر و تأثر را بهگونهای خاص تبیین کرده است. ما در این مقاله درصددیم ضمن آوردن دلایل وافی و کافی شیخ در ...
بیشتر
شیخ الرئیس در بحث قوة واهمه باورهای خاصی دارد؛ از آنجمله جسمانی بودن قوة واهمه است. از منظر این فیلسوف میان قوة واهمه و دستگاه ادراکی انسان ارتباط ویژهای برقرار است. به علاوه میان واهمه و بدن ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. او این تأثیر و تأثر را بهگونهای خاص تبیین کرده است. ما در این مقاله درصددیم ضمن آوردن دلایل وافی و کافی شیخ در نوشتههایش بر تعامل قوة واهمه و ارتباط آن با قوای فعالة دیگر از جمله نفس ناطقه و مراتب گوناگون آن، نتایج حاصل که منطبق بر روشمندی فلسفة مشاء است، بگیریم و در این خصوص سعی خواهیم کرد تأثیرات واهمه را بر حواس ظاهر و حواس باطن از منظر شیخ به تماشا گذاریم.