تقسیم قضایا به حقیقیه و خارجیه از نوآوریهای منطقدانان مسلمان پس از ابنسینا مانند فخر رازی و شاگردانش، افضلالدین خونجی و اثیرالدین ابهری است که متناظر با تقسیمهای فیلسوفان غربی از قبیل تقسیم به ضروری و اتفاقی (توسط ارسطو)، تقسیم به تحلیلی و ترکیبی و تقسیم به پیشینی و پسینی (توسط هیوم و کانت) است و نوع نگاه منطقدانان مسلمان به این تقسیمها را باز مینماید. این تقسیم، در ابتدا، مورد مناقشۀ منطقدانانی چون خواجه نصیر و شاگردانش قرار گرفت، اما منطقدانان بعدی همگی، این تقسیم پذیرفتند و آن را مهم شمردند. در دوران معاصر، چند صورتبندی از قضایای حقیقیه و خارجیه در منطق جدید (توسط حائری یزدی، مرادی افوسی، کردی و وحید دستجردی) ارائه شده است. در این مقاله، با نشان دادن ضعف این صورتبندیها در نمایاندن تحلیلی که در ذهن منطقدانان ما بوده است، صورتبندی جدیدی پیشنهاد و مطابقت آن با افکار بلند منطق اسلامی نشان داده شده است.