بسیاری ازمباحث علمی و فلسفی را با محوریت خیال میتوان تبیین، توجیه و حل کرد. کـاربرد خیال در مباحث مختلف فلسفی اعم از هستیشناختی، معرفتشناختی و معادشناختی همواره مورد توجه فیلسوفان مسلمان بوده است. در این میان، ابنسینا یکی از مهمترین فیلسوفانی است که نظریات فراوانی را با حد وسط خیال تصویر و ترسیم کرده است. این مقاله بر آن است با نشان دادن جایگاه محوری خیال در نظام فلسفی ابنسینا، نخست با تبیین جایگاه خیال در بین حواس باطنی و چیستی و هستی آن به تبیین کارکرد خیال در مسائلی نظیر وحی، معجزه، حدوث اشیا و نقش معرفتشناختی آن در حوزة ادراک بپردازد و در نهایت جایگاه معادشناختی خیال را در ارتباط با نظریة تکامل که اثبات یا انکار عالم مثال مبتنی بر آن است بررسی کند.