در مقالة حاضر مبانی اومانیستی آراء مارسیلیو فیچینو، فیلسوف فلورانسی عصر رنسانس، مورد پژوهش، تحلیل و بررسی قرار می گیرد. آموزش و مطالعة زبان و ادبیات کلاسیک و ترجمة متون بسیاری از دو زبان لاتین و یونانی، سبک نوشتاری سلیس و روان و الگو قرار دادن نویسندگان کلاسیکی همچون سنکا در تألیف آثاری از قبیل مجموعه نامه ها، علاقه به شعر و جایگاه ویژه شعرا و انسان محوری از جمله مواردی است که با توجه به آن فیچینو را باید در ردة اومانیستها جای داد. از نظر فیچینو، انسان به دو لحاظ از جایگاه برتری نسبت به سایر موجودات برخوردار است: 1) به لحاظ وجودی و 2) به لحاظ معرفت شناختی. در این مقاله سعی بر این است برتری انسان از هر دو منظر مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در خلال تحلیل این مبانی، تبیین مواردِ حاکی از تأثیر پذیری فیچینو از مکتبها و نحلههای فکری قدیم و ادیان اسرار آمیز از مسائل دیگری است که شایان ذکر می باشد.