در عرفان اسلامی، انسان، موجودی ذومراتب با ساحتهای وجودی مختلف است که هر یک از آنها دریچهای به وجود پر رمز و راز این معمای هستی است. در میان عارفان مسلمان، چهرة مولانا جلالالدین رومی در کشف رازهای درونی انسان و گشودن اسرار وجودی او بسیار برجسته است. مولوی با بهره گیری از تعالیم عمیق دینی و تجربیات عارفان پیش از خود و آمیختن آنها با تجربیات عرفانی خویش توانست انسانشناسی عرفانی بسیار متعالی و عمیقی را در آثار منثور و منظوم خویش به بشر عرضه کند. تعالی معنوی انسان در تفکر مولانا را باید از دو جنبه نگریست: یک جنبة آن مانعزدایی و آسیبشناسی روحی انسان و جنبة دیگر، چگونگی پرورش روحانی اوست. مولوی با تفکیک خود حقیقی و خود مجازی انسان و شناخت آثار زیانبار غفلت انسان از ساحت الهی خویش، موانعی را که باعث این غفلت و دوری انسان از گوهر حقیقی خود میشود، در مکتب عرفان عشقی خویش به بهترین وجهی به تصویر کشید و همچون طبیبی روحانی توانست با کشف علل واقعی درد و رنج انسان غذاهای حقیقی روح انسان را شناسایی و عرضه کند