سه گانههای عالم هستی که ملک و ملکوت و جبروتاند با تثلیث دیگری از ادراکات انسان یعنی حس و خیال و عقل متناظر است. بدین ترتیب حواس انسان روزنة دریافت عالم ماده، خیال او مسافر عالم ملکوت و عقل او سالک و پیمایندۀ عالم انوار قاهره است. شیخ شهاب الدین سهروردی که شیخ اشراق لقبش دادهاند سخن از عالم مُثُل معلقه را به عنوان خیال منفصل وجهۀ همت خود قرار میدهد و خود را در این مسیر وارث حکمای ایران باستان و فرزانگان یونان میداند. عالم مُثُل معلقه که غیر از مُثُل افلاطونی است و توسط عقول متکافئه ایجاد میشوند عالمی فراخ و گسترده است که از موجودات عالم ماده مثال و نمونه دارد و خود بسرگرفته از مُثُل نوریه است. در نظرگاه این حکیم متأله، صورتهای خیالی، صوری ناشی از نفس یا منطبع در قوای مغزی انسان نیست و متعلق به دیاری دیگرند؛ رابطة آنها با نفس انسانی نه رابطة فعل با فاعل یا مقبول با قابل، بلکه از قبیل ارتباط ظاهر با مظهر است. این صور خیالی ساکنان ملکوتی عالم مثالاند که در قوۀ خیال انسان موقت ظهور می یابند. شیخ سهروردی در مورد صور مرآتی نیز به چنین نظری قائل است. نوشتار حاضر سعی در شناخت این خطة ملکوتی از رهگذر ادراک خیالی و تبیین آثار و ویژگیهای آن دارد و طی این طریق ، حکمت اشراقی سهروردی است که منبع شناخت قرار میگیرد.