مقالة حاضر پس از ارزیابی نقدها و خردهگیریهای ابنرشد به ابنسینا و مقایسه و تطبیق مکاتب مورد نظر در بارۀ چهار مسئلة «زیادت وجود بر ماهیت»، «امکان و وجوب»، «فیض یا صدور» و «قاعدة الواحد» به این نتیجه رسیده است که ابنرشد به آن اندازه که در فهم مکتب ارسطو تلاش کرده و به تأمل و تدقیق پرداخته، در فهم مکتب ابنسینا کوشش چندانی به عمل نیاورده است و در برخی مباحث از اصل با سوء فهم و تعبیری ناروا مرام ابنسینا را درک، دنبال و انتقاد کرده است.