اگر عناصر اصلی جهانبینی را نوع نگاه خود به آغاز و پایان هستی و رسالت و جایگاه انسان بدانیم، اهمیت انسانشناسی و تعریفی که از وی ارائه میشود و چشماندازی که برای آیندة او در نظر گرفته میشود آشکار میگردد. این مقاله درصدد بیان ارتباط بحث صفات جمال و جلال الهی و انسانشناسی است. از آنجا که متکلمان، حکما و عرفای اسلامی با توجه به آیات وروایات انسان را خلیفة خداوند میدانند و خلافت را به معنای تخلق انسان به صفات الهی یا محل تجلی اسماء و صفات بودن انسان گرفتهاند، بررسی صفات جلال و جمال الهی در تبیین انسان شناسی توصیفی و نیز هنجاری وتربیتی نقش مهمی ایفا میکند. در این نوشته، پس از بررسی صفات جمال و جلال الهی از نگاه برخی متکلمان، حکما و عرفا، نگارنده به ارائة برداشت خاصی که از نگاه عرفا دارد میپردازد که در انسانشناسی توصیفی و نیز هنجاری وتربیتی کار برد روشنی دارد.