در این مقاله، تلاش شده است تا ضمن بیان مقصود عارفان مسلمان از وحدت شخصی وجود، مهمترین تمثیلهای عرفانی در تبیین مسئله مورد کنجکاوی قرار گیرد. به نظر عارفان مسلمان حقیقت وجود واحد است من جمیعالجهات و مخصوص و منحصر در خداوند متعال و همة ما سوی الله از تجلیات و شئونات حق تعالی هستند؛ به یک معنا موجودند و به یک معنا معدوماند؛ نه اینکه ما سوی الله عدم محض و من جمیع الجهات باشد؛ یا نعوذ بالله ما سوی الله عین خداوند باشد، بلکه منظور از" وجود"، تنها وجود حق تعالی است و غیر از حق هر چه هست "نمود" است، هستی نماست؛چنان که در کلام امام رضا (ع)آمده است، مانند مظهری است که در آینه پیدا میشود یا مانند موجی است که از دریا برمیخیزد یا مانند نوری است که در آبگینههای بارنگهای مختلف پدیدار شده است.