جستار حاضر یکی از موضوعهای حائز اهمیت هستیشناسی را در کانون فکری دو اندیشمند، فخر رازی و ابهری، مورد تامل قرار میدهد. اهمیت آرای فخر رازی و نگارههای او، در ردیابی تاریخی مسائل و بنیان آنها بر کسی پوشیده نیست. میتوان از تلاش فخر، با عنوان پروژة تکمیلی ـ تنقیحی یاد کرد؛ آثار وی، بهویژه کتاب المباحث المشرقیه، خود شاهد این ادعاست. وی در آثار خویش کوشش کرده مسئلة اشتراک وجود را از دل آثار گذشتگان استخراج و براهینی بر این امر اقامه کند. خود این مسئله را میتوان در دل تفکر بنیادین فخر در همان پروژه یاد شده معنا کرد و فهمید. ادلة تنقیحی فخر رازی بر مقولة اشتراک وجود، اقبال فراوانی نزد اندیشمندان واپسین داشته است؛ هر چند که بنیان آنها در تفکر ماقبل فخر نیز حضور داشت. ابهری نیز که در نگارههای خود تحت تأثیر فخر است، رویکردی همسان گونه با فخر دارد. آرای فخر در مورد اشتراک معنوی و لفظی وجود در آثارش مختلف است. جالب آن است که ابهری نیز چنین رهیافتی دارد. در این مقال، سعی خواهیم کرد ادلة اقامه شده از سوی هر دو اندیشمند را بر هر دو نحو برداشت، گردآوری کنیم. همچنین کارکرد این مسئله را در مبحث خداشناسی بررسی خواهیم کرد.