آیا اعتقاد به خداوند نیازمند برهان است؟ قرینهگروی معتقد است که وظیفة معرفتی انسان اقتضا میکندکه برای اعتقاد خود به وجود خداوند دلیل داشته باشد. در مقابل، ایمان-گروی وجود خداوند را بینیاز از استدلال قلمداد میکند. حتی در برخی تقریرهای ایمان-گروی، استدلال عقلی در تعارض با ایمان دینی دانسته شده است. در فلسفة اسلامی به معنای عام آن هر دو نظریه طرفدارانی دارد. ابن-سینا را میتوان یکی از مشهورترین طرفداران نظریة نخست دانست. با تأمل در آثار ابنسینا متوجه میشویم که او باور خداباوران به وجود خداوند را نیازمند استدلال میداند و معتقد است که دلیل مناسب برای اثبات وجود خداوند در دسترس است و خود یکی از مهمترین استدلالها را در این زمینه در اختیار ما قرار میدهد. یک پرسش اساسی این است که آیا استدلال اقامه شده توسط ابنسینا استدلالی تنبهبخش نیست؟ مطالعة آثار ابنسینا بهویژه آنجا که در بارة موضوع مابعدالطبیعه سخن میگوید نشان میدهد که استدلال او را باید اثبات کننده ونه تنبهی قلمداد کنیم. دلیل اشرف در اثبات وجود خداوند از دیدگاه ابنسینا مبتنی بر تأمل بر اصل وجود است هر چند که دلایل دیگر را بی ارزش نمیداند، لذا شاید بتوان در ابنسینا از دلیل شخصی در مقابل دلیل کلی سخن گفت. توجه به مباحثی همچون بداهت نفس الامری قضایای بدیهی ما را به این نتیجه می رساند که قرینه گروی ابنسینا از نوع فردی است و نه گروهی.