مسئلة عینیت یکی از عمیقترین مسائلی است که همواره ذهن عموم متفکران را متوجه خود ساخته است. دو فیلسوف برجستة اسلامی و غربی، ملاصدرا و کانت، این مسئله را به نحو عمیقتری موردکنکاش قرار دادهاند. این جستار درصدد بیان این موضوع است که مسائل پیرامون معرفت در نظرگاه ملاصدرا تنها بر مبنای اصول هستیشناختی وی (ذو مراتب بودن هستی و به نحو اخص نفس انسان) و ابداعات خاصی که بر محوریت اتحاد عاقل و معقول مبتنی است از قابلیت توجیه بیشتری برخوردار است و در این راستا چگونگی و نتایج بدیع و عمیق این راهحل هستیشناختی و مقایسة آن با راهحل معرفت-شناختی کانت را پی میگیرد.