آراء ملاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق از جهاتی با هم قابل مقایسه است. به طور کلی می-توان سه جهت اشتراک و سه جهت افتراق در اندیشههای ایشان در این زمینه بهدست آورد. جهات اشتراک این است که اولاً هر دو قائل به تلازم معرفت و فضیلت هستند؛ ثانیاً مسئولیت اخلاقی را مبتنی بر عقل دانستهاند؛ ثالثاً قائل به وجوه و اعتبارات در باب ارزشهای اخلاقی هستند. جهات افتراق هم از این قرار است که اولاً معنای عقل از دیدگاه آنان متفاوت است؛ به این بیان که عقل از نظر ملاصدرا قوهای از نفس است ولی در اندیشة عبدالجبار، علوم یا بدیهیاتی است که آدمی از پیش آنها را واجد است. ثانیاً به لحاظ وجودشناختی،کاربرد عقل در اخلاق در اندیشة ملاصدرا به جهت برخورداری از مبانی فلسفة ملاصدرا نظیر اصالت وجود و حرکت جوهری، به اخلاق متعالیه منجر میشود اما در اندیشة قاضی عبدالجبار به جهت فقدان این مبانی، گرایش به انسانگرایی دارد. ثالثاً شهود عقلانی در دیدگاه این دو اندیشمند متفاوت است.