در چند دهة اخیر پیرامون مفهوم تبیین، پرسشهای مهمی در فلسفة علم طرح شده است که بیشتر آنها تاکنون پاسخ قانعکنندهای نیافتهاند. این نوشتار قابلیتهای عقلگرایی را در پاسخ به این پرسشها بررسی میکند. دیدگاه عقلگرایانهای که محور این نوشتار است تبیین یک رویداد را مستلزم کشف علت آن میداند. استدلال اصلی این است که بیشتر مشکلات مربوط به تبیین ناشی از سیطرة رویکردی تجربهگرایانه است و موفقیت رهیافت عقلی در حل این مشکلات، حتی از نگاهی عملگرایانه نیز دلیلی کافی برای لزوم بازخوانی و احیای این رهیافت به حساب میآید و چالشی جدی در برابر رهیافت تجربی است که با سیطره بر فلسفة علم، بیشتر در مسئلهسازی و تولید معضلات فکری و فلسفی موفق بوده است تا در ارائة راه حلی برای آنها.