در چند دهة اخیر اندیشمندان و متفکران به فلسفة اسلامی به عنوان موضوع و مسئلهای مهم توجه نشان دادهاند. این پرسش مهم در این زمینه مطرح است که تعبیر فلسفة اسلامی به چه معناست. پس از روشن شدن این معنا و نیز تفسیر ویژگی «اسلامی» در این فلسفه، باید تفاوتهای این فلسفه را با آنچه فلسفة غرب میخوانیم نشان دهیم، یعنی بگوییم که چه تفاوتهایی به ما اجازه میدهند از چنین تعبیری استفاده کنیم. در این مقاله کوشش شده تا پاسخ این پرسشها را با توجه به آثار شهید مطهری (و به تعبیری از دیدگاه ایشان) بررسی کنیم. از نظر شهید مطهری فلسفة اسلامی و فلسفة غرب تفاوتهای زیادی دارند که این تفاوتها را در سه بخش پرسشها، پاسخها و زیست- محیط میتوان دستهبندی کرد. با این بیان که در فلسفة اسلامی شاهد پرسشهای جدید و پاسخهای جدید به پرسشهای قدیمی هستیم و اینها تا حد زیادی به سبب زیست- محیط خاصی است که فلسفة اسلامی در آن پرورش یافته است. در این زیست- محیط عناصر فرهنگی خاصی از جمله قرآن، روایات، کلام اسلامی حضور دارند که افقهای ویژهای را در برابر دیدگان فیلسوفان مسلمان گشودهاند.