غزالی در سیر حقیقتطلبی خویش پس از کلام، فلسفه و باطنیه به طریقة صوفیه روی میآورد. وی مرتبة صوفیان را تا جایی ارتقا میدهد که عقل توان درک آن را ندارد و همة حرکات و سکنات آنان را مقتبس از نور نبوت میداند. از این رو، برخلاف متکلمان، فلاسفه و باطنیه، انتقاد مهمیرا متوجه آنان نمیکند. البته او خود در رتبة عارفان بزرگ قرار نمیگیرد و فاقد بسیاری از تجارب ایشان است. آثار عرفانی او نیز بسیار ضعیف تر از عرفای دیگر است. هر چند تربیتی صوفیانه داشته و در محیطی صوفیانه پرورش یافته ولی وجود پیر و مرشد که به اذعان خود او از لوازم سیر و سلوک عارفانه است در زندگیاش گزارش نشده است. وجود چنین گرایشها و عواملی صوفی دانستن غزالی را دچار شک و تردید میکند.
______، الجام العوام عن علم الکلام، تصحیح و تعلیق و تقدیم: محمد المعتصم بالله
البغدادی، بیروت،دارالکتاب العربی، 1985.
______، مشکاه الأنوار، ترجمة سید ناصر طباطبایی، تهران، مولی، 1389.
کربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمة اسدالله مبشری، تهران، امیرکبیر، 1361 .
محمدی وایقانی،کاظم ، غزالی در جستجوی حقیقت، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد