روش و شیوة شناخت دین، از پر مناقشهترین مباحثی است که پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) و در دوران غیبت وعدم دسترسی به پیشوایان معصوم علیهم السلام مطرح بوده است، بدین معنی که اگر میان حکم قطعی و مسلم عقل و ظواهر متون دینی تعارض پیش آید چه باید کرد؟ درچنین مواردی، همواره در تقدم عقل یا سهم آن در فهم مفاد وحی - درهر دو عرصة کلام و فقه یعنی اصول و فروع دین - اختلاف نظر و برداشتهایی وجود داشته و دارد. این تفاوت برداشتها، در حوزة معرفت دینی، سبب اُفت وخیزها و فراز ونشیبهای فراوانی بوده وهمچنان ادامه دارد. در محدودة تفکر اسلامی از یکسو ظاهرگرایان و حنابله و اشاعرة اهل سنت و اخباریهای شیعه و از سوی دیگر قدریه ومعتزله و تفکر اجتهادی امامیه قرار دارد. بررسی اجمالی این مطلب، به ویژه در میان پیروان اهل بیت(ع) و نگاهی به اخباریهای افراطی شیعه و نیز جریانهایی که هر چند اظهار مخالفت رسمی با عقلگرایی نمیکنند، ولی عملاً برای تشخیص عقل، اعتبار چندانی قائل نیستند و نیز تفکر رقیب آنان، که در هر دو عرصة فقه و کلام، بر اعتبار عقل، تأکید نموده وپای میفشارد و ترجیح این تفکر، موضوع این مقاله است. درپایان، به تضمینهایی که میتواند از انحراف و افتادن در مسیر عقلگرایی افراطی و لوث شدن معارف بلند الهی، پیشگیری نماید نیز اشاره شده است.