پلورالیسم دینی از جمله مباحث مرتبط با فلسفة دین است که به سبب توجه آن به مسئلة نجات و زندگی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان، مورد توجه صاحبنظران زیادی قرار گرفته و دارای رویکردها و تقریرهای متفاوتی است. توجه عمیق مولانا به «وحدت وجود»- به عنوان یکی از ارکان اصلی اعتقادات وی- و القای روحیة تسامح و تساهل به مخاطبان خود، باعث شده تا عدهای وی را « کثرت گرا » بنامند، اما اینکه وی، واقعاً واجد چنین نامگذاری بوده یا نه و اگر بوده، پلورالیسم دینی از دیدگاه او چه کیفیتی دارد و چه مواردی را شامل می شود، از جمله پرسشهایی است که در مورد مولانا مطرح است. مقالة حاضر در جستجوی پاسخ این پرسشها، بر اساس مثنوی است. بنابراین، در این مقاله، ضمن تعریف پلورالیسم دینی و بیان رویکردهای آن، آرای کثـرتگـرایان در بـاب حقــانیت ادیـان مطرح شده و بازتاب این آرا در اندیشههای مولوی آمده است. بازخوانی اندیشههای مولوی گویای این نکته است که ردپای نظریة پلورالیسم دینی، کم و بیش در اندیشههای او دیده میشود، اما پلورالیسم را به معنای امروزی آن نمی-پذیرد و در نهایت یک دین را حق میداند. هدف از این جستار آن است که مخاطبان مثنوی با پیروی از شیوة مولوی در مسائل معرفتی و دینی، در جهت تقریب بین ادیان و تفاهم میان صاحبان آنها گام بردارد و برای رفع اختلافات و دشمنیهای دینی و عقیدتی نوعی آمادگی ذهنی ایجاد شود.