ابنسینا در مواضع مختلف آثار خود از نظریة اتحاد سخن به میان میآورد اما اعتقاد و دیدگاه او به وضوح و روشنی مشخص نیست چرا که گاهی مسئلة اتحاد را میپذیرد و گاهی بر رد آن استدلال میآورد. لذا از یک سوی اشتهار شیخ به عنوان منکر قطعی و مسلم نظریة اتحاد عاقل و معقول و از سوی دیگر بررسی قول به استبصار و عدول شیخ از نظر اولیة خود و پذیرش اتحاد، همچنین این مسئله که آیا واقعاً در میان عبارات او تناقضی وجود دارد یا خیر و اگر وجود دارد علت آن چیست و چگونه میتوان این تناقض را رفع یا توجیه کرد؟ از جمله مسائلی است که این مقاله درصدد بررسی آنهاست. در این خصوص تشریح اقوال شیخ در آثار متعدد او و بیان دوگانگی میان تعابیرش با تمسک به همه شواهد رد و قبول اتحاد و نقل آرایاندیشمندان و پاسخ به آنها جایگاهی ویژه دارد. در نهایت این پژوهش به این نتیجه رسیده است که با نگاهی ریزبینانه به آثار و ادلة شیخ خواهیم دید که حقیقتاً تعارضی وجود ندارد بلکه شیخ در همه جای آثار در پی اثبات اتحادعاقل و معقول بوده است.