در این رویکرد منظور از علم دینی آن است که به جای انواع علومی که انسانها به کمک چهار روش تجربی، عقلی، شهودی( عرفانی) و تاریخی پدید آوردهاند، علومی را با الهام از خود متون مقدس دینی و سازگار با ارزشهای آن و تغییر پیش فرضهای علم جدید، با استفاده از روشهای گوناگون بسازند و آنها را جایگزین علوم جدید غیردینی کنند. اساساً سخن از علم ...
بیشتر
در این رویکرد منظور از علم دینی آن است که به جای انواع علومی که انسانها به کمک چهار روش تجربی، عقلی، شهودی( عرفانی) و تاریخی پدید آوردهاند، علومی را با الهام از خود متون مقدس دینی و سازگار با ارزشهای آن و تغییر پیش فرضهای علم جدید، با استفاده از روشهای گوناگون بسازند و آنها را جایگزین علوم جدید غیردینی کنند. اساساً سخن از علم دینی، بدون بررسی جامع در مورد رابطة گزارههای اسلامی با علوم روز بیمعناست. پاسخ به چنین پرسش-هایی که آیا اقتصاد اسلامی وجود دارد؟ گزارههای اقتصادی در قرآن چه نسبتی با علم اقتصاد امروزی دارد؟ و پرسشهایی در مورد روانشناسی، جامعه شناسی و ... بستگی به دیدگاه ما از علم دینی دارد. رویکردی که اساساً نه تنها امکان و بلکه ضرورت علم دینی، مانند اقتصاد اسلامی، روانشناسی اسلامی و ... وجود دارد و باید بر اساس دین به ویژه اسلام علومی جدید تأسیس کرد که با علوم غربی( علوم سکولار ) تفاوت خواهد داشت، رویکرد مبناگرای علم دینی است. در این مقاله به بررسی این رویکرد در بارة علم دینی و چالش های موجود آن پرداخته شده است.