مسعود حاجی ربیع؛ محمد حسن مهدی پور
چکیده
تحلیلی که عرفا از نحوة تکون و شاکلهبندی اعیان ثابته در تعینات حقی ارائه میکنندایا قابلیت تعین اختیاریِ حقیقت اختیار در اعیان ثابته را دارد یا نه؟ غالب عرفا معتقدند که اعیان ثابته موجودات مختار، تمام استعدادهای ثبوت یافته مخصوص به خود را در مرتبة علم ذاتی حق تعالی، از ازل الی الابد به صورت ذاتی، لایتغیر و ثبوتی دارا بوده و حقیقت ...
بیشتر
تحلیلی که عرفا از نحوة تکون و شاکلهبندی اعیان ثابته در تعینات حقی ارائه میکنندایا قابلیت تعین اختیاریِ حقیقت اختیار در اعیان ثابته را دارد یا نه؟ غالب عرفا معتقدند که اعیان ثابته موجودات مختار، تمام استعدادهای ثبوت یافته مخصوص به خود را در مرتبة علم ذاتی حق تعالی، از ازل الی الابد به صورت ذاتی، لایتغیر و ثبوتی دارا بوده و حقیقت اختیار در اعیان ثابته موجودات مختار، جزء شئون ذاتی اقتضائات اعیان ثابته است، طبق قاعدة " الذاتی لایعلّل "، اختیار در اعیان ثابته تعین ساز و منشأ بردار نیست.این نظریه مستلزم جبرگرایی است. دراین مقاله با نقد نگاه تک ساحتی ( حیثیّت تقیدیِه نفادی) به شکل گیری اقتضائات ذاتی اعیان ثابته، با روش تحلیلی عقلی و با استمداد از مبانی دینی، در صدد اثباتاین نظریه هستیم که اقتضائات ثبوت یافته در اعیان ثابته که بر اساس ترتّب علّی و معلولی عرفانی(حیثیت تعلیلیهاندراجی) در اثر فرایند امتزاج اسماءایجاد شده، فاعل علمی دراین فرایند، تناکح و تعین اسماء ثلاثه علم و قدرت و ارادة حق تعالی بر اساس میزان پذیرش استعدادهای ثبوت یافته در اعیان ثابته خواهد بود و ثمرةاین تحلیل انطباق با نظریة امر بینالامرین است.