بهرام چم سورکی؛ نصرالله حکمت
چکیده
انسان و خدا محورهای اصلی تفکر ابنسینا هستند. انسان به عنوان موجودی در میانۀ دنیای محسوسات، و عالم عقول و مجردات، ثمرۀ آفرینش است و به نظر او، شناخت خدا، غایت مابعدالطبیعه و مهمترین بخش تفکر است، که اعتبار علوم دیگر به نسبت آن سنجیده میشود. برای شناخت هنر در تفکر ابنسینا، باید جایگاه آن را نسبت به این غایت مشخص کرد، مسئلهای که ...
بیشتر
انسان و خدا محورهای اصلی تفکر ابنسینا هستند. انسان به عنوان موجودی در میانۀ دنیای محسوسات، و عالم عقول و مجردات، ثمرۀ آفرینش است و به نظر او، شناخت خدا، غایت مابعدالطبیعه و مهمترین بخش تفکر است، که اعتبار علوم دیگر به نسبت آن سنجیده میشود. برای شناخت هنر در تفکر ابنسینا، باید جایگاه آن را نسبت به این غایت مشخص کرد، مسئلهای که به هنر در جهانشناسی سینوی، جایگاهی ویژه میدهد. جهان سینوی مشتمل بر دایرهای است که در قوس نزولی، از مبدأ آغاز و به ماده ختم میشود و در قوس صعودی از انسان آغاز میشود و به سمت عالم عقول و مجردات حرکت میکند. عقل نخستین قابلیت انسان در قوس صعودی است که مورد توجه ابنسینا قرار میگیرد، امری که با توجه به وقوف ابنسینا به محدودیتها و ظرفیتهایش، او را به سمت سنجشِ عقل پیش میبرد، حاصل این بررسی، ظهور عرفان و هنر در آثار ابنسیناست؛ هر چند ابنسینا عرفان را توانا در سلوک و سیر صعودی میداند، اما بیانناپذیری و سکوت عرفان، و محدود بودن آن در میان افرادی خاص، او را به سمت هنر سوق میدهد.