حرکت مکانی به تأکید ابنسینا و ابوالبرکات بغدادی از اقدم انواع حرکات است. ابنسینا حرکت مکانی را تنها حرکت بر خط راست میداند و حرکت وضعی را حرکت مکانی نمیداند، زیرا از نظر او حرکت مکانی حرکتی است که در آن متحرک از مکان خود به طور کامل خارج میگردد و در حرکت وضعی تنها موقعیت اجزای جسم نسبت به اجزای مکان تغییر میکند و در مجموع ...
بیشتر
حرکت مکانی به تأکید ابنسینا و ابوالبرکات بغدادی از اقدم انواع حرکات است. ابنسینا حرکت مکانی را تنها حرکت بر خط راست میداند و حرکت وضعی را حرکت مکانی نمیداند، زیرا از نظر او حرکت مکانی حرکتی است که در آن متحرک از مکان خود به طور کامل خارج میگردد و در حرکت وضعی تنها موقعیت اجزای جسم نسبت به اجزای مکان تغییر میکند و در مجموع جسم در مکان خود قرار دارد. ابوالبرکات بغدادی حرکتهایاینی و وضعی اعم از دایرهای و مستقیم را حرکت مکانی میداند. ابنسینا حرکت مکانی را به قطعیه و توسطیه تفکیک میکند و برای یکی وجود ذهنی و دیگری وجود عینی قائل است. ابوالبرکات چنین تمایزی را بین حرکتهای مکانی قائل نیست و حرکات را که با تعریف علی عامل رسیدن علت به معلول میداند، اجمالاً دارای نوعی از وجود میداند هر چند که این وجود یکپارچه نیست او این وجود را به تعریف تشکیکی ارسطو از وجود ارجاع میدهد. ابنسینا نیروی محرکه را غیر از جسم متحرک میداند، ابوالبرکات اگر چه براین موضوع تأکید میکند اما تداوم حرکتی را که در جسم ایجاد شده است ناشی از خود جسم میداند. در مورد حرکت بر خط راست در راستای قائم ابنسینا به سکون میان حرکت بالاسو و پایین سو قائل است، اما ابوالبرکات میگوید که برای سکون جسم در نقطة اوج نه سبب عدمیپذیرفتنی است و نه سبب وجودی، بنابراین از نظر او حرکت از پایین به بالا و بر عکس مجموعا یک حرکت است.
شاکلهسازی قوة خیال یکی از مباحث نقد عقل محض کانت است که اهمیت آن مورد مناقشة شارحان قرار گرفته است؛ برخی آن را بحثی تصنعی پنداشتهاند و برخی ضروری. سخن نگارنده در این مقال، ضرورت این بحث برای نقد اول کانت است. البته شاکلهها چنانکه کانت میپنداشت، منحصراً زمانی نیستند بلکه «مکان» نیز حداقل در بعضی از شاکلهها دخیل است. کانت به واسطة ...
بیشتر
شاکلهسازی قوة خیال یکی از مباحث نقد عقل محض کانت است که اهمیت آن مورد مناقشة شارحان قرار گرفته است؛ برخی آن را بحثی تصنعی پنداشتهاند و برخی ضروری. سخن نگارنده در این مقال، ضرورت این بحث برای نقد اول کانت است. البته شاکلهها چنانکه کانت میپنداشت، منحصراً زمانی نیستند بلکه «مکان» نیز حداقل در بعضی از شاکلهها دخیل است. کانت به واسطة شاکلهها از سویی، کارکرد «ابژکتیو» مقولات محض فاهمه را در شناخت نظری ما تبیین میکند و بدینوسیله خود را از شک هیومیمیرهاند؛ و از سوی دیگر، شناخت سنتی مابعدالطبیعه را به چالش میکشاند. از نظر وی، نهایت شناخت نظری ما مجموع اعیان زمانی- مکانی از مجرای خیال است و فراروی از این محدوده نارواست.