زکریا بهارنژاد؛ سید امین میرحسینی
دوره 16، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 1-14
چکیده
مسئله حکایت گری معلومات ذهنی از جهان خارجی و کیفیت آن، از موضوعات اساسی در فلسفه اسلامی به شمار می رود. یکی از نظریه هایی که در باب این حکایت گری بیان شده، نظریه شبح نام دارد، که بر اساس آن تنها شبح و تصویری از شیء خارجی به ذهن می آید. این نظریه در میان حکمای طراز اول اسلامی طرفداری نداشته و توسط ملاصدرا و شارحان او مورد نقد قرار گرفته ...
بیشتر
مسئله حکایت گری معلومات ذهنی از جهان خارجی و کیفیت آن، از موضوعات اساسی در فلسفه اسلامی به شمار می رود. یکی از نظریه هایی که در باب این حکایت گری بیان شده، نظریه شبح نام دارد، که بر اساس آن تنها شبح و تصویری از شیء خارجی به ذهن می آید. این نظریه در میان حکمای طراز اول اسلامی طرفداری نداشته و توسط ملاصدرا و شارحان او مورد نقد قرار گرفته است. مدعای نگارندگان در این نوشتار این است که صرف نظر از مسئله معقولیت و عدم معقولیت نظریه شبح، که خود بحثی مستقل را می طلبد، استدلال های مخالفین در رد این نظریه، آن گونه که خودِ مخالفین پنداشته اند، چندان هم موجه به نظر نمی رسد.
سیدمحمد اسماعیل سیدهاشمی؛ مهدی سجادی فر
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
مسئلة تطابق ذهن و عین نه تنها حکمای اسلامی را به خود مشغول ساخته، بلکه در میان فلاسفة غرب نیز معرکة آراء بوده است. از جمله نظریاتی که ذیل این بحث مطرح شده، نظریة وجود ذهنی بین فلاسفة متأخر و نظریة شبح در بین متکلمان است . طرح این نظریه، ثمرة پرسشهایی است که متکلمان در ارتباط با چگونگی وجود ماهیات اشیا در ذهن مطرح میساختند. کنجکاوی متکلمان ...
بیشتر
مسئلة تطابق ذهن و عین نه تنها حکمای اسلامی را به خود مشغول ساخته، بلکه در میان فلاسفة غرب نیز معرکة آراء بوده است. از جمله نظریاتی که ذیل این بحث مطرح شده، نظریة وجود ذهنی بین فلاسفة متأخر و نظریة شبح در بین متکلمان است . طرح این نظریه، ثمرة پرسشهایی است که متکلمان در ارتباط با چگونگی وجود ماهیات اشیا در ذهن مطرح میساختند. کنجکاوی متکلمان دراین زمینه، سبب پیدایش نظریة اضافه و نظریة شبح در بین آنان گردید. در میان فلاسفة اسلامی، اولین کسی که نظریة شبح را جداگانه مطرح و نقد کرده، علامه طباطبایی (ره) است. در این مقاله پس از نقل مقدمهای کوتاه، تطابق عین و ذهن در معرفت شناسی اسلامی بررسی میشود، سپس نگارنده به تبیین نظریة شبح از دیدگاه علامه طباطبایی میپردازد. لزوم سفسطه و بهوجود آمدن دور، اشکالاتی است که علامه بر پیکر این نظریه وارد میسازد. نگارنده با نقد هر یک از آنها، زمینه را برای تقویت نظریة شبح فراهم ساخته و با نقل نقدهایی بر نظریة حکما، به تأییدات خود بر نظریة شبح می افزاید.