عظیم حمزئیان؛ طوبی رشیدی نسب
دوره 16، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 101-122
چکیده
تعالی و حضور به عنوان دو بُعد تشخص خداوند، همواره از مهمترین مباحث وجودشناسی الهیاتی، محسوب شدهاند. در گرایشهای مختلف فکری و عقیدتی در دین اسلام نیز این مسئله، همواره مورد بحث و اختلاف نظر قرار گرفته است. بیشتر این بحثها، از آیات قرآنی نشأت گرفته، چرا که در قرآن از خداوند، با این دو بُعد، یاد شده است. متصوفه نیز در عرفان نظری، در ...
بیشتر
تعالی و حضور به عنوان دو بُعد تشخص خداوند، همواره از مهمترین مباحث وجودشناسی الهیاتی، محسوب شدهاند. در گرایشهای مختلف فکری و عقیدتی در دین اسلام نیز این مسئله، همواره مورد بحث و اختلاف نظر قرار گرفته است. بیشتر این بحثها، از آیات قرآنی نشأت گرفته، چرا که در قرآن از خداوند، با این دو بُعد، یاد شده است. متصوفه نیز در عرفان نظری، در بحث وجودشناسی، به این مسئله پرداختهاند. در این میان، مولوی که از بزرگترین عرفای تاریخ اسلام محسوب میشود، در مثنوی خویش که در آن مبانی فکری خود را بیان داشته، به هر دوی این ابعاد وجودی خداوند پرداخته است و خود قائل به تعالی حق در عین حضور حضرتش در این جهان است. این پژوهش بر آن است تا ضمن مفهومشناسی تعالی و حضور، این مفاهیم را در مثنوی بررسی نماید و سپس با تبیین و تحلیل چگونگی جمع بین تعالی و حضور خداوند در عرفان مولوی، به نگرش وی در باب این موضوع، دست یابد.
شکراله پورالخاص؛ فاطمه فرجی
دوره 12، شماره 4 ، دی 1391
چکیده
مثنوی معنوی اثر گرانبهای مولانا جلال-الدین بلخی دریای متلاطمی از مفاهیم و رموز حیات است. یکی از این مفاهیم، ارتباط معنادار زندگی در راستای اعتقاد به خداست. در این دیدگاه نگاه مولانا به پدیدة مرگ با نگاه طرفداران فلسفة پوچی متفاوت است و همین تفاوت در دیدگاه تفاوت در اندیشه و آراء را سبب شده است. طرفداران فلسفة پوچی مرگ را پایان حیات ...
بیشتر
مثنوی معنوی اثر گرانبهای مولانا جلال-الدین بلخی دریای متلاطمی از مفاهیم و رموز حیات است. یکی از این مفاهیم، ارتباط معنادار زندگی در راستای اعتقاد به خداست. در این دیدگاه نگاه مولانا به پدیدة مرگ با نگاه طرفداران فلسفة پوچی متفاوت است و همین تفاوت در دیدگاه تفاوت در اندیشه و آراء را سبب شده است. طرفداران فلسفة پوچی مرگ را پایان حیات بشری میدانند، بنابراین بدیهی است که با چنین اندیشهای کل نظام هستی را پوچ و بی-معنا میانگارند. اما متفکران و اندیشمندانی مانند مولانا نه تنها مرگ را پایان زندگی نمیدانند بلکه آن را به مثابه نقطة عطف و آغازین مرحلة جدیدی از حیات بشری میدانند. حیاتی که در پرتو اعتقاد به خدا معنادار میشود. در این جستار علاوه بر اینکه دیدگاههای مولانا دربارة حیات، فلسفةآفرینش و تکلیف آدمی در نشأة دنیوی تبیین میشود، با ذکر دلایل متقن و مبرهن اندیشة طرفداران فلسفة پوچی که ناشی از تفاوت نگاه آنها به پدیدة مرگ و نیز عدم وجود دیدگاهی الهی است، بررسی میشود. این جستار بر اساس منابع کتابخانهای و اینترنتی، به روش تجزیه و تحلیل دادهها، پس از تعریف مختصر و اجمالی از معنا و مفهوم زندگی، فلسفة آفرینش، حیات را از منظر مولوی بررسی میکند و سپس بر اساس دادههای به دست آمده به تببین دیدگاه مولانا دربارة حیات معنادار در پرتو اعتقاد به خدا و دیدگاه طرفداران فلسفة پوچی پرداخته است و سرانجام تبیین نماید آیا مرگ پایان زندگی است یا مقدمه-ای برای حصول به کمال و حیات ابدی.