بحث رؤیت خداوند از مباحث پرچالش میان فرق اسلامی است که در سیر تفکر کلامی با تغییراتی همراه بوده است. در این میان دو رویکرد ظاهرگرا و تأویلگرا همواره مورد توجه متکلمان بوده است. چنانکه اهل حدیث، سلفیه و اشاعرۀ متقدم با تکیه بر ظاهر آیات و روایات بر جواز رؤیت بصری خدا تأکید میکنند؛ هر چند در ادامه برای رهایی از مشکل تشبیه به قاعدۀ ...
بیشتر
بحث رؤیت خداوند از مباحث پرچالش میان فرق اسلامی است که در سیر تفکر کلامی با تغییراتی همراه بوده است. در این میان دو رویکرد ظاهرگرا و تأویلگرا همواره مورد توجه متکلمان بوده است. چنانکه اهل حدیث، سلفیه و اشاعرۀ متقدم با تکیه بر ظاهر آیات و روایات بر جواز رؤیت بصری خدا تأکید میکنند؛ هر چند در ادامه برای رهایی از مشکل تشبیه به قاعدۀ بلاکیف روی میآورند. در مقابل، امامیه، معتزله و اشاعرۀ متأخر با تأویل آیات و روایات، تنها به جواز رؤیت قلبی و شهودی در قیامت معتقدند. رشیدرضا به عنوان برجستهترین مفسّر معاصر اهل سنت، در تبیین مسئلة رؤیت، بهصورت نسبی رویکردی شبیه اشاعرۀ متأخرِ تأویلگرا دارد. با این حال برای همراهی با مذهب سلف، معنای تأویلشده را بدون کیفیت معرفی میکند. هر چند بر این تأویل وی نیز اشکال وارد است. این پژوهش به شیوۀ تحلیل محتوا ضمن تبیین دقیق قرائت رشیدرضا از مسئله رؤیت، تعامل دوگانه وی را مشخص کرده، به نقد آن پرداخته است.