از جمله اتهامات ناروایی که بر فلسفة اسلامی وارد شده، این است که آنچه
فلسفة اسلامی نامیده میشود، اگر هم جایز باشد بر آن نام فلسفه اطلاق و آن را مقید به قید «اسلامی» کنیم، همانی است که فیلسوفان درجه اولی همچون ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا بیان کردهاند و اگر از اشکال ناکارامدی آن صرفنظر کنیم، هیچ جای توسعهای در آن نیست. از این ...
بیشتر
از جمله اتهامات ناروایی که بر فلسفة اسلامی وارد شده، این است که آنچه
فلسفة اسلامی نامیده میشود، اگر هم جایز باشد بر آن نام فلسفه اطلاق و آن را مقید به قید «اسلامی» کنیم، همانی است که فیلسوفان درجه اولی همچون ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا بیان کردهاند و اگر از اشکال ناکارامدی آن صرفنظر کنیم، هیچ جای توسعهای در آن نیست. از این رو صرف عمر و هزینه برای آموزش و پژوهش در باب آن، جز دور معیوب و آب در هاون کوبیدن و باد پیمودن نیست.
ادعای ما در این مقاله آن است که اولاً فلسفة اسلامی منحصر به ابداع و ابتکار سه فیلسوف نامبرده نیست.
ثانیاً فلسفة اسلامی از جهات متعددی جای توسعه و نظرورزی دارد و سالهای متمادی میتواند از اندیشمندان دلربایی کند و ذهن و زبان آنها را به خود جلب نماید.