آزاده ابراهیمی فخاری؛ محمد علی رستمیان
چکیده
فلسفه از جمله علومی است که همواره مورد هجمه مخالفان یا تأیید موافقان بوده است. عدهای قواعد فلسفه را فاقد حجیت دانستهاند و عدهای آن را در عمق بخشیدن به فهم ما از آیات و روایات، دخیل میدانند. از جمله روشهایی که میتواند کاربرد اینگونه قواعد را در تفسیر متون دینی به منصه ظهور برساند بررسی گستره این قواعد در ...
بیشتر
فلسفه از جمله علومی است که همواره مورد هجمه مخالفان یا تأیید موافقان بوده است. عدهای قواعد فلسفه را فاقد حجیت دانستهاند و عدهای آن را در عمق بخشیدن به فهم ما از آیات و روایات، دخیل میدانند. از جمله روشهایی که میتواند کاربرد اینگونه قواعد را در تفسیر متون دینی به منصه ظهور برساند بررسی گستره این قواعد در تفاسیری است که با گرایش فلسفی نگاشته شده است و بررسی تفسیر المیزان که به قلم مفسری فیلسوف به رشتة تحریر در آمده است میتواند کاربرد فلسفه را در عمق بخشیدن به فهم ما از آیات شریفة قرآن نمایان سازد. در این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی کاربرد قواعد فلسفی در تقسیر آیات مربوط به توحید ربوبی مورد بررسی قرار میدهیم. دستاوردهای این پژوهش نشان میدهد که قواعد فلسفی تا چه میزان در تفسیر متون دینی کارایی دارد. ایشان در تفسیر آیة 73-84 انعام با طرح قاعده «نیاز معلول به علت در مرحلة بقاء» استدلال ابراهیم علیه السلام بر توحید ربوبی را به تصویر کشیدهاند. همچنین او از قاعده «معطی شیء نمیتواند فاقد شیء باشد» و قاعدة «سنخیت بین علت و معلول» در تفسیر آیة 258 بقره و رد استدلال نمرود بر اینکه زنده میکند و میمیراند، بهره جسته است. ایشان برای تبیین برهان تمانع در تفسیر آیة 22 انبیاء نیز دو قاعدة فلسفی «منحصر در فرد بودن نوع مجرد» و «سنخیت بین علت و معلول» را به کار میگیرد.