حسین اسفندیار؛ علی فلاح رفیع
چکیده
تفکر متافیزیکی-مفهومی تفکری است که از موجود بماهو موجود سخن میگوید و با کاوش های مفهومی سعی در جستجوی حقیقت دارد. این تفکر نسبت به جلوه های مختلف حقیقت وجود، گشایش ندارد و همواره می کوشد از طریق مقولات مفهومی پیشین، تصویری از جهان ارائه دهد. همین نوع تفکر، نزد متافیزیسینها تفکر اصیلِ انسان دانسته میشود. اما نمیتوان "تفکر" ...
بیشتر
تفکر متافیزیکی-مفهومی تفکری است که از موجود بماهو موجود سخن میگوید و با کاوش های مفهومی سعی در جستجوی حقیقت دارد. این تفکر نسبت به جلوه های مختلف حقیقت وجود، گشایش ندارد و همواره می کوشد از طریق مقولات مفهومی پیشین، تصویری از جهان ارائه دهد. همین نوع تفکر، نزد متافیزیسینها تفکر اصیلِ انسان دانسته میشود. اما نمیتوان "تفکر" را منحصر به آن کرد؛ بلکه میتوان از تفکری وجودی سخن گفت که ماهیت متافیزیکی-مفهومی ندارد و بهجای موجود، پروای "حقیقت وجود" را دارد و از آن پرسش می کند. این تفکر که تفکر وجودی خوانده میشود در فضای سنت فکری-عرفانی اسلامی قابل طرح است. از اینرو مسئله اصلی این مقاله «بررسی امکانات آموزههای ابن عربی در بسط نوعی تفکر وجودی-نامتافیزیکی است. ما به روش، کتابخانهای-تحلیلی و با بهکارگیری متد اصل موضوعی سعی در ارائه تحلیلی نو از تفکر وجودی براساس مبانی عرفانی ابن عربی داریم. از اینرو با بررسی آموزههای وی از قبیل: محوریت حقیقت وجود در عرفان؛ تمایز وجود و موجود؛ کشف المحجوب؛ تجلی؛ آیینهگی موجودات نسبت به وجود؛ گشودگی و معرفت حضوری به وجود؛ ظرفیت اندیشه وی برای بسط نوعی تفکر وجودی روشن میگردد که از طریق مواجهه و انسی حضوری(پیشامفهومی) با وجود و روشی غیر از تعقل مألوف متافیزیکی، مدعی فهم هستی است. براین اساس «تفکر وجودی» با محوریت حقیقت وجود و از گشودگی به آن آغاز میگردد، در ادامه با التفات و تذکر به فقر وجودی و وقوف بر آن، انسان حیثیت آیویت و نسبت بیواسطه خود به وجود را درمییابد، و با کشف حجابها از تجلیات وجود، به تجلی و ظهور حقیقت وجود در عرصه نفس انسانی سیر میکند. در این هنگامه از جزو به کل و از ظاهر به باطن عبور کرده و در امر مقید، مطلق را میبیند. براین اساس تفکر به مثابه کشف المحجوب و تأویل رخ مینماید و نوید اندیشه، انسان و عالم دیگری را میدهد.
رضا جلیلی؛ مرتضی خسروشاهی
چکیده
از منظر ابنتیمیه، اعیان ثابته را باید یکی از ارکان مهم نظریة وحدت وجود دانست. او بر این باور است که ثبوت معدوم و شیء دانستن آن از سوی ابن عربی، کفرآمیز و بدتر از نظریة ثابتات ازلی معتزله است. مقالة پیشرو که با شیوة توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانهای به بررسی سخنان ابن تیمیه پرداخته است، میکوشد تا به تبیین این دیدگاه بپردازد و ...
بیشتر
از منظر ابنتیمیه، اعیان ثابته را باید یکی از ارکان مهم نظریة وحدت وجود دانست. او بر این باور است که ثبوت معدوم و شیء دانستن آن از سوی ابن عربی، کفرآمیز و بدتر از نظریة ثابتات ازلی معتزله است. مقالة پیشرو که با شیوة توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانهای به بررسی سخنان ابن تیمیه پرداخته است، میکوشد تا به تبیین این دیدگاه بپردازد و آراء وی را تحلیل و بررسی کند. ابن تیمیه را میتوان در یک نظر کم بهره از علم عرفان و اصطلاحات آن دانست؛ چرا که در سرتاسر آثار خود با ذهنی تحصُّلی و مادیگرایانه و نیز بدون توجه به زبان و اصطلاحات رایج عرفانی به نقد اصول و مبانی آن پرداخته است. اعیان ثابته در منظومة فکری ابن عربی، در حضرت علمی(تعین ثانی) حقتعالی، دارای شیئیت ثبوتی است نه شیئیت وجودی و با تجلی أسماء و صفات الهی مستقیم مرتبط است. براین اساس وی معتقد است، اسمای الهی از مسیر اعیان ثابته ظهور مییابند و اعیان خارجی مظاهر و آثار وجودی اعیان ثابتهاند؛ بنابراین باید گفت: نه اشکالات ثابتات ازلی دامنگیر این نظریه است و نه انتقادات ابنتیمیه. ریشة إشکال نقدهای ابنتیمیه در مبانی هستیشناسی و معرفتشناختی او دارد.
سیدیدالله یزدان پناه؛ احمد رزمخواه
دوره 11، شماره 2 ، تیر 1390
چکیده
متفکران حوزههای گوناگون در بارة ایمان و سرشت آن به بیان دیدگاههای خود پرداخته و گاه نظریاتی در مقابل یکدیگر ابراز کردهاند. مقایسه و تطبیق این دیدگاهها و بررسی آنها میتواند به روشنگری در باب ایمان کمک کند. در این جستار ماهیت ایمان از دیدگاه ابن عربی، از حوزة اسلامی و پدر عرفان نظری و کییرکگور از حوزة مسیحیت بررسی و مقایسه میشود. ...
بیشتر
متفکران حوزههای گوناگون در بارة ایمان و سرشت آن به بیان دیدگاههای خود پرداخته و گاه نظریاتی در مقابل یکدیگر ابراز کردهاند. مقایسه و تطبیق این دیدگاهها و بررسی آنها میتواند به روشنگری در باب ایمان کمک کند. در این جستار ماهیت ایمان از دیدگاه ابن عربی، از حوزة اسلامی و پدر عرفان نظری و کییرکگور از حوزة مسیحیت بررسی و مقایسه میشود. در باب ماهیت ایمان، دیدگاههای معرفت گرایانه، تصدیقگرایانه، عمل گرایانه و ... از سوی اندیشمندان اسلامی و دیدگاههای گزارهای، پدیدارشناسانه و ارادهگرایانه و ... از سوی متفکران غربی مطرح شده است. ابن عربی براساس مبنای واقعگرایی نگاهی معرفتگرایانه و تصدیقگرایانه به ایمان دارد و ایمان حقیقی را ایمان قلبی پیش و پس از شهود میداند،گرچه ایمان پس از شهود را از استحکامی ویژه برخوردار میداند. کی یرکگور با مبناهایی چون شکاکیت فلسفی و غیر واقعی دانستن متعلقات ایمان، نگاهی معرفت ستیزانه و اراده گرایانه به ایمان دارد و ارکان آن را اراده، خطرپذیری و تحمل انواع رنجها قلمداد میکند.