علی بابایی؛ مهدی سعادتمند
چکیده
اهل حکمت، هنر را زائیده نیروی خیال میدانند. در نظر ایشان استناد حقیقی هنر به این نیرو وابسته به وجود مستقل قوة خیال است. در حالی که مطابق نظر نهایی حکمت صدرایی که مبتنی بر وحدت نفس و کلالقوا بودن آن است، همة قوا، عینالربط به نفساند. بر این مبنا، پرسش از چگونگی آفرینش آثار هنری از نفس چنین پاسخ داده میشود که؛ خیال، شأنِ نفس و ...
بیشتر
اهل حکمت، هنر را زائیده نیروی خیال میدانند. در نظر ایشان استناد حقیقی هنر به این نیرو وابسته به وجود مستقل قوة خیال است. در حالی که مطابق نظر نهایی حکمت صدرایی که مبتنی بر وحدت نفس و کلالقوا بودن آن است، همة قوا، عینالربط به نفساند. بر این مبنا، پرسش از چگونگی آفرینش آثار هنری از نفس چنین پاسخ داده میشود که؛ خیال، شأنِ نفس و عین تعلق به آن است. در نتیجه آثار منتسب به آن همچون هنر نیز، حقیقتاً فعلِ نفس خواهد بود و انتساب آن به خیال، ثانوی و با تسامح است. گوناگونی تجلی و ظهور نفس، سه مرتبه از وجودِ هنری را پدید میآورد که مرتبه اعلای آن واحد، اجمالی و بسیط به وجود جمعی نفس است. در اینمرتبه، وجود هنری با تمام عناصر کمالی نفس یکی است. بنابراین تمامِ معرفتها، به وجودِ واحد در نفسِ انسان موجودند و هیچ فرقی میان هنرمند و حکیم و عارف وجود ندارد. تنها در مراتب بعدی و تنزل بر مرتبة خیال و سپس خلق بیرونی اثر هنری در پایینترین مرتبة آن است که وحدت جمعی نفس در سیمای هنری خاص آشکار میشود.
یاسر سالاری
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1391
چکیده
شیخیه هورقلیا را مرتبهای از عوالم وجود دانسته که نسبت به عالم ماده از لطافت بیشتری برخوردار است. از نظر شیخیه، در عالم هورقلیا هر چند که اجسام وجود دارند، شفافیت و لطافت آن اجسام نسبت به اجسام عالم ماده بیشتر است. آنها این عالم را همان عالم مثال منفصل دانستهاند. به دلیل عدم هماهنگی در اندیشة شیخیه، جایگاه عالم هورقلیا گاه بین عالم ...
بیشتر
شیخیه هورقلیا را مرتبهای از عوالم وجود دانسته که نسبت به عالم ماده از لطافت بیشتری برخوردار است. از نظر شیخیه، در عالم هورقلیا هر چند که اجسام وجود دارند، شفافیت و لطافت آن اجسام نسبت به اجسام عالم ماده بیشتر است. آنها این عالم را همان عالم مثال منفصل دانستهاند. به دلیل عدم هماهنگی در اندیشة شیخیه، جایگاه عالم هورقلیا گاه بین عالم ملک و عالم ملکوت و گاه بین عالم ملک و عالم جبروت معرفی شده است. شیخیه باتفکیک جسم از جسد برای انسان چهار بدن لحاظ کردهاند که برخی مربوط به عالم ملک و برخی مربوط به عالم هورقلیا هستند. جسد دوم انسان، از اقسام چهارگانة بدن او، که مربوط به عالم هورقلیاست همان چیزی است که در احادیث تحت عنوان «عُجبُ الذنَب» و در فلسفة ملاصدرا تحت عنوان «قوة خیال» از آن یاد شده است. مقالة پیش رو بر آن است ضمن تبیین دیدگاه شیخیه در مورد عالم هورقلیا و جسد هورقلیایی، صحت و سقم تطبیق آنها را بر عالم مثال منفصل و مثال متصل بررسی نماید.
محمد ذبیحی؛ حمیدرضا خادمی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1386
چکیده
بسیاری ازمباحث علمی و فلسفی را با محوریت خیال میتوان تبیین، توجیه و حل کرد. کـاربرد خیال در مباحث مختلف فلسفی اعم از هستیشناختی، معرفتشناختی و معادشناختی همواره مورد توجه فیلسوفان مسلمان بوده است. در این میان، ابنسینا یکی از مهمترین فیلسوفانی است که نظریات فراوانی را با حد وسط خیال تصویر و ترسیم کرده است. این مقاله بر آن ...
بیشتر
بسیاری ازمباحث علمی و فلسفی را با محوریت خیال میتوان تبیین، توجیه و حل کرد. کـاربرد خیال در مباحث مختلف فلسفی اعم از هستیشناختی، معرفتشناختی و معادشناختی همواره مورد توجه فیلسوفان مسلمان بوده است. در این میان، ابنسینا یکی از مهمترین فیلسوفانی است که نظریات فراوانی را با حد وسط خیال تصویر و ترسیم کرده است. این مقاله بر آن است با نشان دادن جایگاه محوری خیال در نظام فلسفی ابنسینا، نخست با تبیین جایگاه خیال در بین حواس باطنی و چیستی و هستی آن به تبیین کارکرد خیال در مسائلی نظیر وحی، معجزه، حدوث اشیا و نقش معرفتشناختی آن در حوزة ادراک بپردازد و در نهایت جایگاه معادشناختی خیال را در ارتباط با نظریة تکامل که اثبات یا انکار عالم مثال مبتنی بر آن است بررسی کند.
محمد ذبیحی؛ حمیدرضا خادمی
دوره 7، شماره 3 ، مهر 1386
چکیده
بسیاری ازمباحث علمی و فلسفی را با محوریت خیال میتوان تبیین، توجیه و حل کرد. کـاربرد خیال در مباحث مختلف فلسفی اعم از هستیشناختی، معرفتشناختی و معادشناختی همواره مورد توجه فیلسوفان مسلمان بوده است. در این میان، ابنسینا یکی از مهمترین فیلسوفانی است که نظریات فراوانی را با حد وسط خیال تصویر و ترسیم کرده است. این مقاله بر آن ...
بیشتر
بسیاری ازمباحث علمی و فلسفی را با محوریت خیال میتوان تبیین، توجیه و حل کرد. کـاربرد خیال در مباحث مختلف فلسفی اعم از هستیشناختی، معرفتشناختی و معادشناختی همواره مورد توجه فیلسوفان مسلمان بوده است. در این میان، ابنسینا یکی از مهمترین فیلسوفانی است که نظریات فراوانی را با حد وسط خیال تصویر و ترسیم کرده است. این مقاله بر آن است با نشان دادن جایگاه محوری خیال در نظام فلسفی ابنسینا، نخست با تبیین جایگاه خیال در بین حواس باطنی و چیستی و هستی آن به تبیین کارکرد خیال در مسائلی نظیر وحی، معجزه، حدوث اشیا و نقش معرفتشناختی آن در حوزة ادراک بپردازد و در نهایت جایگاه معادشناختی خیال را در ارتباط با نظریة تکامل که اثبات یا انکار عالم مثال مبتنی بر آن است بررسی کند.