محمد غفوری نژاد
دوره 12، شماره 4 ، دی 1391
چکیده
علامة طباطبایی به عنوان فیلسوفی مأنوس با کتاب و سنت، نظریة خداشناسی و دین فطری را از منابع دینی اقتباس کرده و در راه تبیین عقلانی آن کوشیده است. خداشناسی فطری براساس ادراک احتیاج به موجودی غیر محتاج، شناخت خداوند از طریق نظم جهان، شناخت خداوند از طریق علم حضوری معلول به علت و خداشناسی از طریق علم به ثبات واقعیت تقریرهایی است که علامه ...
بیشتر
علامة طباطبایی به عنوان فیلسوفی مأنوس با کتاب و سنت، نظریة خداشناسی و دین فطری را از منابع دینی اقتباس کرده و در راه تبیین عقلانی آن کوشیده است. خداشناسی فطری براساس ادراک احتیاج به موجودی غیر محتاج، شناخت خداوند از طریق نظم جهان، شناخت خداوند از طریق علم حضوری معلول به علت و خداشناسی از طریق علم به ثبات واقعیت تقریرهایی است که علامه در مواضع مختلف از خداشناسی فطری ارائه کرده است. وی همچنین انسان را فطرتاً خداگرا میداند و این گرایش فطری را بر اساس محبوبیت فطری پروردگار، گرایش فطری به تأمینکنندة سعادت، امید فطری به خداوند در شداید و ... تبیین میکند. علامه دین اسلام را فطری معرفی میکند. وی در تفسیر این انگاره، گاه تلاش میکند تا اصول اعتقادی اسلام را از طریق تمسک به مقتضیات فطرت اثبات نماید و گاه در صدد برمیآید با تبیینهای ویژة خود، مجموعة معارف اسلام(شامل اعتقادات، اخلاقیات و احکام) را متناسب با ساختمان وجودی انسان معرفی کند.
سیدمحمدعلی دیباجی؛ سیدمحسن اسلامی
دوره 12، شماره 4 ، دی 1391
چکیده
در چند دهة اخیر اندیشمندان و متفکران به فلسفة اسلامی به عنوان موضوع و مسئلهای مهم توجه نشان دادهاند. این پرسش مهم در این زمینه مطرح است که تعبیر فلسفة اسلامی به چه معناست. پس از روشن شدن این معنا و نیز تفسیر ویژگی «اسلامی» در این فلسفه، باید تفاوتهای این فلسفه را با آنچه فلسفة غرب میخوانیم نشان دهیم، یعنی بگوییم که چه تفاوتهایی ...
بیشتر
در چند دهة اخیر اندیشمندان و متفکران به فلسفة اسلامی به عنوان موضوع و مسئلهای مهم توجه نشان دادهاند. این پرسش مهم در این زمینه مطرح است که تعبیر فلسفة اسلامی به چه معناست. پس از روشن شدن این معنا و نیز تفسیر ویژگی «اسلامی» در این فلسفه، باید تفاوتهای این فلسفه را با آنچه فلسفة غرب میخوانیم نشان دهیم، یعنی بگوییم که چه تفاوتهایی به ما اجازه میدهند از چنین تعبیری استفاده کنیم. در این مقاله کوشش شده تا پاسخ این پرسشها را با توجه به آثار شهید مطهری (و به تعبیری از دیدگاه ایشان) بررسی کنیم. از نظر شهید مطهری فلسفة اسلامی و فلسفة غرب تفاوتهای زیادی دارند که این تفاوتها را در سه بخش پرسشها، پاسخها و زیست- محیط میتوان دستهبندی کرد. با این بیان که در فلسفة اسلامی شاهد پرسشهای جدید و پاسخهای جدید به پرسشهای قدیمی هستیم و اینها تا حد زیادی به سبب زیست- محیط خاصی است که فلسفة اسلامی در آن پرورش یافته است. در این زیست- محیط عناصر فرهنگی خاصی از جمله قرآن، روایات، کلام اسلامی حضور دارند که افقهای ویژهای را در برابر دیدگان فیلسوفان مسلمان گشودهاند.
شکراله پورالخاص؛ فاطمه فرجی
دوره 12، شماره 4 ، دی 1391
چکیده
مثنوی معنوی اثر گرانبهای مولانا جلال-الدین بلخی دریای متلاطمی از مفاهیم و رموز حیات است. یکی از این مفاهیم، ارتباط معنادار زندگی در راستای اعتقاد به خداست. در این دیدگاه نگاه مولانا به پدیدة مرگ با نگاه طرفداران فلسفة پوچی متفاوت است و همین تفاوت در دیدگاه تفاوت در اندیشه و آراء را سبب شده است. طرفداران فلسفة پوچی مرگ را پایان حیات ...
بیشتر
مثنوی معنوی اثر گرانبهای مولانا جلال-الدین بلخی دریای متلاطمی از مفاهیم و رموز حیات است. یکی از این مفاهیم، ارتباط معنادار زندگی در راستای اعتقاد به خداست. در این دیدگاه نگاه مولانا به پدیدة مرگ با نگاه طرفداران فلسفة پوچی متفاوت است و همین تفاوت در دیدگاه تفاوت در اندیشه و آراء را سبب شده است. طرفداران فلسفة پوچی مرگ را پایان حیات بشری میدانند، بنابراین بدیهی است که با چنین اندیشهای کل نظام هستی را پوچ و بی-معنا میانگارند. اما متفکران و اندیشمندانی مانند مولانا نه تنها مرگ را پایان زندگی نمیدانند بلکه آن را به مثابه نقطة عطف و آغازین مرحلة جدیدی از حیات بشری میدانند. حیاتی که در پرتو اعتقاد به خدا معنادار میشود. در این جستار علاوه بر اینکه دیدگاههای مولانا دربارة حیات، فلسفةآفرینش و تکلیف آدمی در نشأة دنیوی تبیین میشود، با ذکر دلایل متقن و مبرهن اندیشة طرفداران فلسفة پوچی که ناشی از تفاوت نگاه آنها به پدیدة مرگ و نیز عدم وجود دیدگاهی الهی است، بررسی میشود. این جستار بر اساس منابع کتابخانهای و اینترنتی، به روش تجزیه و تحلیل دادهها، پس از تعریف مختصر و اجمالی از معنا و مفهوم زندگی، فلسفة آفرینش، حیات را از منظر مولوی بررسی میکند و سپس بر اساس دادههای به دست آمده به تببین دیدگاه مولانا دربارة حیات معنادار در پرتو اعتقاد به خدا و دیدگاه طرفداران فلسفة پوچی پرداخته است و سرانجام تبیین نماید آیا مرگ پایان زندگی است یا مقدمه-ای برای حصول به کمال و حیات ابدی.
رضا اکبریان؛ محسن اصلانی
دوره 12، شماره 4 ، دی 1391
چکیده
تبیین و تشریح صادر اوّل، دغدغة ذهن حکمای اسلامی بوده است. حکمای مشاء، صادر اوّل را عقل اوّل دانستهاند. ملاصدرا صادر اوّل را گاهی عقل اوّل و در برخی آثار خود وجود منبسط دانسته است. این مقاله تلاش دارد، علاوه بر ارائه نظر ملاصدرا در باب این موضوع، عبارات به ظاهر متعارض ملاصدرا در باب صادر اوّل را توجیه کند. این تحقیق به این پرسش پرداخته ...
بیشتر
تبیین و تشریح صادر اوّل، دغدغة ذهن حکمای اسلامی بوده است. حکمای مشاء، صادر اوّل را عقل اوّل دانستهاند. ملاصدرا صادر اوّل را گاهی عقل اوّل و در برخی آثار خود وجود منبسط دانسته است. این مقاله تلاش دارد، علاوه بر ارائه نظر ملاصدرا در باب این موضوع، عبارات به ظاهر متعارض ملاصدرا در باب صادر اوّل را توجیه کند. این تحقیق به این پرسش پرداخته که آیا فلسفة ملاصدرا توان اثبات فلسفی وجود منبسط به عنوان صادر اوّل را دارد؟ و این اثبات بر پایه کدام تقریر از وحدت وجود صورت میگیرد؟ در ادامه با اثبات ادعاهای فوق لوازم فلسفی و احکام و عوارض صادر اوّل به نحو استقرائی إحصا شده است.
حسن سعیدی؛ ولی الله نصیری
دوره 12، شماره 4 ، دی 1391
چکیده
مولوی برخلاف برخی عارفان که از سر بی مهری به عقل مینگرند، در آثار خود به ویژه در مثنوی معنوی با اهتمامی ویژه به عقل نگریسته است. او تمام گونهها و اطلاقات عقل و زوایای آن را بررسی کرده است. از این رو گاه به نکوهش و گاه به ستایش عقل پرداخته است. وی در مواردی مقام راهبری را به عقل سپرده و بیان میکند که کدام گونه عقل است که آدمیرا ...
بیشتر
مولوی برخلاف برخی عارفان که از سر بی مهری به عقل مینگرند، در آثار خود به ویژه در مثنوی معنوی با اهتمامی ویژه به عقل نگریسته است. او تمام گونهها و اطلاقات عقل و زوایای آن را بررسی کرده است. از این رو گاه به نکوهش و گاه به ستایش عقل پرداخته است. وی در مواردی مقام راهبری را به عقل سپرده و بیان میکند که کدام گونه عقل است که آدمیرا به مقصد میرساند وکدام گونة آن آدمیرا از رسیدن به هدف بازمیدارد. از آنجا که به نظر مولوی، عقلهای جزوی، معاش وهم و خیالاند، به نکوهش آن میپردازد و معتقد است که این عقول نمیتوانند راهبر انسان باشند ولی از دیگرسو، عقلهای کل، کلی را به عنوان عقولی راهگشا معرفی میکند و اظهار میدارد که این عقلها هستند که میتوانند سرانجام انسان را به سر منزل مقصود برسانند. هدف اصلی این نوشتار آن است که مسئلة عقل وجایگاه آن را از دیدگاه مولوی به روش تحلیلی و با استفاده از آثار وی مورد کند وکاو قرار دهد.
اصغر واعظی؛ علی کیادربندسری
دوره 12، شماره 4 ، دی 1391
چکیده
مقاله حاضر به بررسی تلقی گادامر از سنت و نسبت میان عقل و سنت میپردازد. ابتدا ضمن اشاره به معنای لغوی واژة سنت، سه تعریف انسان شناسانه، کلامی و سنت گرایانه از سنت ارائه و با یکدیگر مقایسه و در نهایت معنای اصطلاحی مورد نظر گادامر بیان میشود. گادامر که یک فیلسوف احیاگر سنت است دیدگاه خود در خصوص رابطة عقل و سنت را با تحلیل چگونگی نگاه ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی تلقی گادامر از سنت و نسبت میان عقل و سنت میپردازد. ابتدا ضمن اشاره به معنای لغوی واژة سنت، سه تعریف انسان شناسانه، کلامی و سنت گرایانه از سنت ارائه و با یکدیگر مقایسه و در نهایت معنای اصطلاحی مورد نظر گادامر بیان میشود. گادامر که یک فیلسوف احیاگر سنت است دیدگاه خود در خصوص رابطة عقل و سنت را با تحلیل چگونگی نگاه روشنگری و رومانتیسم به عقل و سنت آغاز میکند. درحالیکه فیلسوفان عصر روشنگری سنت را در برابر عقل قرار داده و برای پاسداری از حریم عقل، سنت را بیاعتبار کردند، رومانتیسم در واکنشی افراطی به این طرز تلقی ضمن تأیید تقابل عقل و سنت، عقل را به نفع سنت کنار زد. اما این خطکشی جداییساز بین دو قلمرو متمایز عقل و سنت با مخالفت جدی فیلسوفانی نظیر مایکل اوکشات، ادموند برک، فردریش فون هایک و گادامر مواجه شد. از نظر این عده نسبت میان سنت و عقل پیچیدهتر از آن است که بتوان آنها را در تقابلی واضح قرار داد. سنت نه تنها مانعی برای عقل محسوب نمیشود بلکه از جهاتی مقوم آن نیز هست و بدون سنت عقلی در کار نخواهد بود.
قربان علمی؛ مسعود شاورانی
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
خودکشی به عنوان معضلی پیچیده و چند بعدی، امروزه به همراه تغییرات سریع جوامع رو به افزایش است. در این مقاله، نقش و جایگاه باورها و مناسک اسلامی، با در نظر گرفتن چند تباری بودن پدیدة خودکشی، برای تعیین تأثیر آنها در پیشگیری از خودکشی و در نتیجه، کمک به کاهش آن بررسی میشود. به دلیل چند تباری بودن مسئلة خودکشی، روش تحقیق به صورت اسنادی، ...
بیشتر
خودکشی به عنوان معضلی پیچیده و چند بعدی، امروزه به همراه تغییرات سریع جوامع رو به افزایش است. در این مقاله، نقش و جایگاه باورها و مناسک اسلامی، با در نظر گرفتن چند تباری بودن پدیدة خودکشی، برای تعیین تأثیر آنها در پیشگیری از خودکشی و در نتیجه، کمک به کاهش آن بررسی میشود. به دلیل چند تباری بودن مسئلة خودکشی، روش تحقیق به صورت اسنادی، تحلیلی و فراتحلیلی است. مروری بر برخی مطالعات، تحقیقات و مستندات آماری و تجربی موجود و در دسترس بیانگر ارتباط برخی عوامل همچون افسردگی، روابط جنسی نامشروع، ضعف خانواده و مشروبات الکلی با خودکشی است. حرمت خودکشی و وسوسه و فکر آن در قرآن و روایات، نقش باورهای اسلامی در معنادار ساختن زندگی (همچون موهبت زندگی، توبه، امید و خوشبینی، آزمایش و ابتلا، صبر، توکل، یاد مرگ و آخرت، ارتباط با خدا و قضا و قدر) و مناسک جمعی و گروهی در اسلام و شبکههای مذهبی حمایت اجتماعی در پیشگیری از خودکشی بسیار مؤثر است. در مجموع متغیر دینداری در دو بعد فردی و اجتماعی و مستقیم و غیر مستقیم در این امر تأثیر زیادی دارد.
اعظم پرچم
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
هدایت مخلوقات به سوی کمال از سنت های الهی است. دستگاه آفرینش با هدایت تکوینی، انواع موجودات را به سوی کمال مناسب خویش سوق داده است، ولی انسان را از نوع هدایت تشریعی با ارسال پیامبران و انزال کتاب به تکامل میرساند. از دیدگاه قرآن و عهدین، انسان شبیه به خدا آفریده شده است، ازاین رو هدف از خلقتش، تکامل روحی و معنوی به همراه دانش است. شباهت ...
بیشتر
هدایت مخلوقات به سوی کمال از سنت های الهی است. دستگاه آفرینش با هدایت تکوینی، انواع موجودات را به سوی کمال مناسب خویش سوق داده است، ولی انسان را از نوع هدایت تشریعی با ارسال پیامبران و انزال کتاب به تکامل میرساند. از دیدگاه قرآن و عهدین، انسان شبیه به خدا آفریده شده است، ازاین رو هدف از خلقتش، تکامل روحی و معنوی به همراه دانش است. شباهت انسان به خدا درگرو رحمت الهی و فراگیری صفات اخلاقی خدا و داشتن حیات معنوی است. آنچه این مقاله بدان اهتمام میورزد، شناخت مفهوم هدفمندی و نوع حیات معنوی در قرآن و عهدین است. از دیدگاه قرآن، انسان با توانمندیهایش در خلقت، مظهر تجلی صفات الهی است و قرار است در دنیا شایستگی خلافت الهی را پیدا کند ومحل ظهور اسمای الهی شود. تعالیم انبیا در تورات، مبنی بر قداست است که گویای کیفیتی است که نفیاً مستلزم دوری جستن از همة چیزهایی است که مخالف ارادة الهی است و اثباتا ًخود را وقف عبادت کردن است. در اناجیل، هدفمندی حیات بشر به دنبال انگارة سقوط بشر و گناه نخستین است و به مفهوم فدا و رستاخیز مسیح اتکا دارد. لطف الهی توسط مسیح عامل اصلی نجات بشر است و ایمان آوردن به مسیح به تنهایی و به عبارتی دیگر آموزة فیض یا همراه بودن آن با اعمال نیک در نجات بشر و آمرزیدگی او، در دو دیدگاه کاتولیک و پروتستان تفسیر متفاوت دارد. این مقاله درصدد است که چگونگی هدفمندی حیات بشر را از منظر قرآن و عهدین « تورات و انجیل» بررسی نموده تا مشترکات و مفترقات ادیان را تبیین نماید.
علی محمد ساجدی؛ یدالله رستمی
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
مسئلة "رابطه خدا با جهان" در اندیشة ارسطو و ابنسینا، محوریترین پرسش مطرح در این مقاله است. در این مقاله اثبات میشود که نگرش این دو فیلسوف مشایی در مورد خدا از جهات متعددی متفاوت است؛ ارسطو، با تکیه بر برهان طبیعی و متوسل شدن به مقولة حرکت به اثبات محرک ثابتی دست مییابد که آن را جوهر نامگذاری نموده و شارحان وی آن را خدا نامیدهاند. ...
بیشتر
مسئلة "رابطه خدا با جهان" در اندیشة ارسطو و ابنسینا، محوریترین پرسش مطرح در این مقاله است. در این مقاله اثبات میشود که نگرش این دو فیلسوف مشایی در مورد خدا از جهات متعددی متفاوت است؛ ارسطو، با تکیه بر برهان طبیعی و متوسل شدن به مقولة حرکت به اثبات محرک ثابتی دست مییابد که آن را جوهر نامگذاری نموده و شارحان وی آن را خدا نامیدهاند. از نظر وی جوهر علت غایی همة حرکات عالم است. در حالی که در اندیشة ابنسینا، خدا به عنوان واجب الوجود وجود محض، معطی وجود به همة کائنات، میباشد. از دیدگاه ارسطو خداوند علت است لیکن، علیت او صرفاً تحریکی است. از دیدگاه ابنسینا این علیت ایجادی است و نه تحریکی. وی با تقسیم موجود به واجب و ممکن و اثبات نیازمندی ذاتی ممکنات به واجب، تعالی، مدل نوینی از مناسبات خدا و جهان را مطرح ساخت که براساس آن، جهان باویژگی حدوث ذاتی به طور پیوسته از خالق سرمدی فیض هستی دریافت میکند(به عبارت دیگر جهان، همواره به وصف وجوب غیری موجود بوده است). از دیدگاه ارسطو، خدانه تنها خالق جهان نیست، بلکه به آن علم و التفاتی نیز ندارد. از دیدگاه ابنسینا خدا به عالم علم عنایی دارد که سبب افعال اوست. در این جستار که بررسی تطبیقی در خداشناسی فلسفی دو فیاسوف مشایی است، برتری و تفوق حکمت بوعلی بر فلسفة ارسطو آشکار میگردد.
زکریا بهارنژاد؛ کمیل شمس الدینی مطلق
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
ارسطو از معدود اندیشمندانی است که تأملاتی ژرف در بارة عدالت و سعادت داشته است. وی تأثیر عدالت در تحصیل سعادت را پذیرفته، به گونهای که دستیابی به سعادت را بدون اجرای عدالت امکان ناپذیر میداند. به تعبیر صحیحتر از نظر وی اعتدال از فضایل عمده در تحصیل سعادت است؛ میان عدالت و سعادت رابطة عمیق و ژرفی وجود دارد به گونهای که عدالت شرط لازم برای ...
بیشتر
ارسطو از معدود اندیشمندانی است که تأملاتی ژرف در بارة عدالت و سعادت داشته است. وی تأثیر عدالت در تحصیل سعادت را پذیرفته، به گونهای که دستیابی به سعادت را بدون اجرای عدالت امکان ناپذیر میداند. به تعبیر صحیحتر از نظر وی اعتدال از فضایل عمده در تحصیل سعادت است؛ میان عدالت و سعادت رابطة عمیق و ژرفی وجود دارد به گونهای که عدالت شرط لازم برای تحصیل سعادت است و معنای این سخن این است که امور دیگری نظیر داشتن حکمت، عفت، شجاعت، خیراتخارجی و دوستی نیز در تحصیل سعادت نقش دارند و همراه عدالت علتتأمه برای نیل به سعادت میگردند و این بدین خاطر است که هر پدیدهای برای تحقق به صدها عامل نیاز دارد و عدالت تنها یکی از عوامل تحصیل سعادت است، بنابراین عدالت به عنوان شرط لازم، وسیله و مقدمهای برای نیل به سعادت به شمار میآید و نسبت منطقی میان آن دو عام و خاص مطلق است.
رضاعلی نوروزی؛ شهناز شهریاری
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
در این مقاله عقل نظری و مراتب آن بر اساس دیدگاه ابنسینا و تبیین پیامدهایی برای تعلیم و تربیت بررسی میشود. نتایج حاصل که با استفاده از روش تحلیلی ـ استنباطی انجام شد ضمن آنکه گویای خصایصی برای هر مرتبة عقلی بود، نشان داد که علاوه بر لزوم تعریف دو نوع هدف واسطهای و غایی برای تعلیم و تربیت، پرورش عقل باید به صورت تدریجی و با توجه به ...
بیشتر
در این مقاله عقل نظری و مراتب آن بر اساس دیدگاه ابنسینا و تبیین پیامدهایی برای تعلیم و تربیت بررسی میشود. نتایج حاصل که با استفاده از روش تحلیلی ـ استنباطی انجام شد ضمن آنکه گویای خصایصی برای هر مرتبة عقلی بود، نشان داد که علاوه بر لزوم تعریف دو نوع هدف واسطهای و غایی برای تعلیم و تربیت، پرورش عقل باید به صورت تدریجی و با توجه به محدودة سنی فرد انجام شود. نظام تعلیم و تربیت نیز باید به گونهای سازماندهی گردد که به فعلیت هر چه بیشتر استعدادهای بالقوه کمک نماید وتوجه به محیط به عنوان یک عامل مبنایی در رشد عقلانی، جهت دهی صحیح ودقیق فرد در فرایند اکتساب، در نظر گرفتن تفاوتهای فردی، فراهم آوردن زمینههای بروز و رشد خلاقیت و ایجاد تنوع در برنامة درسی و محتوای آموزشی به منظور شکوفایی عقل از مشخصههای اصلی این نظام باشد. در بحث روشهای تعلیم و تربیت نتایج حاکی از آن بود که روشهای اتخاذی ضمن برخورداری از دو ویژگی تطابق با اهداف و محدودة سنی متربی، باید به گونهای باشند که فرایند گذر از یک مرتبه به مرتبة دیگر را میسر سازد و باعث غنیسازی هر چه بیشتر مراتب عقل گردند. در پایان نیز الگویی برای رشد عقلانی، براساس دیدگاه ابنسینا در زمینة عقل و مراتب آن مطرح شد.
سیدمحمد اسماعیل سیدهاشمی؛ مهدی سجادی فر
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
مسئلة تطابق ذهن و عین نه تنها حکمای اسلامی را به خود مشغول ساخته، بلکه در میان فلاسفة غرب نیز معرکة آراء بوده است. از جمله نظریاتی که ذیل این بحث مطرح شده، نظریة وجود ذهنی بین فلاسفة متأخر و نظریة شبح در بین متکلمان است . طرح این نظریه، ثمرة پرسشهایی است که متکلمان در ارتباط با چگونگی وجود ماهیات اشیا در ذهن مطرح میساختند. کنجکاوی متکلمان ...
بیشتر
مسئلة تطابق ذهن و عین نه تنها حکمای اسلامی را به خود مشغول ساخته، بلکه در میان فلاسفة غرب نیز معرکة آراء بوده است. از جمله نظریاتی که ذیل این بحث مطرح شده، نظریة وجود ذهنی بین فلاسفة متأخر و نظریة شبح در بین متکلمان است . طرح این نظریه، ثمرة پرسشهایی است که متکلمان در ارتباط با چگونگی وجود ماهیات اشیا در ذهن مطرح میساختند. کنجکاوی متکلمان دراین زمینه، سبب پیدایش نظریة اضافه و نظریة شبح در بین آنان گردید. در میان فلاسفة اسلامی، اولین کسی که نظریة شبح را جداگانه مطرح و نقد کرده، علامه طباطبایی (ره) است. در این مقاله پس از نقل مقدمهای کوتاه، تطابق عین و ذهن در معرفت شناسی اسلامی بررسی میشود، سپس نگارنده به تبیین نظریة شبح از دیدگاه علامه طباطبایی میپردازد. لزوم سفسطه و بهوجود آمدن دور، اشکالاتی است که علامه بر پیکر این نظریه وارد میسازد. نگارنده با نقد هر یک از آنها، زمینه را برای تقویت نظریة شبح فراهم ساخته و با نقل نقدهایی بر نظریة حکما، به تأییدات خود بر نظریة شبح می افزاید.
رضا صادقی
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
در چند دهة اخیر پیرامون مفهوم تبیین، پرسشهای مهمی در فلسفة علم طرح شده است که بیشتر آنها تاکنون پاسخ قانعکنندهای نیافتهاند. این نوشتار قابلیتهای عقلگرایی را در پاسخ به این پرسشها بررسی میکند. دیدگاه عقلگرایانهای که محور این نوشتار است تبیین یک رویداد را مستلزم کشف علت آن میداند. استدلال اصلی این است که بیشتر مشکلات ...
بیشتر
در چند دهة اخیر پیرامون مفهوم تبیین، پرسشهای مهمی در فلسفة علم طرح شده است که بیشتر آنها تاکنون پاسخ قانعکنندهای نیافتهاند. این نوشتار قابلیتهای عقلگرایی را در پاسخ به این پرسشها بررسی میکند. دیدگاه عقلگرایانهای که محور این نوشتار است تبیین یک رویداد را مستلزم کشف علت آن میداند. استدلال اصلی این است که بیشتر مشکلات مربوط به تبیین ناشی از سیطرة رویکردی تجربهگرایانه است و موفقیت رهیافت عقلی در حل این مشکلات، حتی از نگاهی عملگرایانه نیز دلیلی کافی برای لزوم بازخوانی و احیای این رهیافت به حساب میآید و چالشی جدی در برابر رهیافت تجربی است که با سیطره بر فلسفة علم، بیشتر در مسئلهسازی و تولید معضلات فکری و فلسفی موفق بوده است تا در ارائة راه حلی برای آنها.
یاسر سالاری
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1391
چکیده
شیخیه هورقلیا را مرتبهای از عوالم وجود دانسته که نسبت به عالم ماده از لطافت بیشتری برخوردار است. از نظر شیخیه، در عالم هورقلیا هر چند که اجسام وجود دارند، شفافیت و لطافت آن اجسام نسبت به اجسام عالم ماده بیشتر است. آنها این عالم را همان عالم مثال منفصل دانستهاند. به دلیل عدم هماهنگی در اندیشة شیخیه، جایگاه عالم هورقلیا گاه بین عالم ...
بیشتر
شیخیه هورقلیا را مرتبهای از عوالم وجود دانسته که نسبت به عالم ماده از لطافت بیشتری برخوردار است. از نظر شیخیه، در عالم هورقلیا هر چند که اجسام وجود دارند، شفافیت و لطافت آن اجسام نسبت به اجسام عالم ماده بیشتر است. آنها این عالم را همان عالم مثال منفصل دانستهاند. به دلیل عدم هماهنگی در اندیشة شیخیه، جایگاه عالم هورقلیا گاه بین عالم ملک و عالم ملکوت و گاه بین عالم ملک و عالم جبروت معرفی شده است. شیخیه باتفکیک جسم از جسد برای انسان چهار بدن لحاظ کردهاند که برخی مربوط به عالم ملک و برخی مربوط به عالم هورقلیا هستند. جسد دوم انسان، از اقسام چهارگانة بدن او، که مربوط به عالم هورقلیاست همان چیزی است که در احادیث تحت عنوان «عُجبُ الذنَب» و در فلسفة ملاصدرا تحت عنوان «قوة خیال» از آن یاد شده است. مقالة پیش رو بر آن است ضمن تبیین دیدگاه شیخیه در مورد عالم هورقلیا و جسد هورقلیایی، صحت و سقم تطبیق آنها را بر عالم مثال منفصل و مثال متصل بررسی نماید.
محمود قیوم زاده
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1391
چکیده
یکی از مباحث اساسی و مهم در حوزة مباحث اعتقادی و بحثهای کلامی، چگونگی بیان و استدلال بر اینگونه مسائل است و اینکه روششناسی مباحث کلامی چگونه باید باشد. در مجموع میتوان گفت که روش بررسی یا عقلی است یا نقلی یا هر دو. در روششناسی عقلی تأکید بر استدلالهای عقلی است یا روش عقلی با بهرهگیری از متون دینی است. روش نقلی میتواند با ...
بیشتر
یکی از مباحث اساسی و مهم در حوزة مباحث اعتقادی و بحثهای کلامی، چگونگی بیان و استدلال بر اینگونه مسائل است و اینکه روششناسی مباحث کلامی چگونه باید باشد. در مجموع میتوان گفت که روش بررسی یا عقلی است یا نقلی یا هر دو. در روششناسی عقلی تأکید بر استدلالهای عقلی است یا روش عقلی با بهرهگیری از متون دینی است. روش نقلی میتواند با تکیه بر ظواهر و بیتوجهی کامل به استدلالهای عقلی و منطقی و برهانی باشد و نیز میتواند راه میانهای بین توجه به نقل و بها دادن به عقل باشد. هر مکتب کلامی یک شیوه و روش استدلالی را برمیگزیند؛ در این بین روش و شیوة بررسی مسائل اعتقادی در دیدگاه مکتب کلامی امامیه، معتزله و اشاعره، با تحقیقات نسبتاً وافی در خصوص آنها و انتشار آثار، روشن و آشکار است، اما روش کلامی مکتب ماتریدیه کمتر به بحث گذاشته شده و در هالهای از ابهام است. در این مقاله با روش کتابخانهای و شیوة توصیفی و تحلیلی به بررسی روششناسی مکتب کلامی ماتریدیه و بازشناسی زوایای مهم این مسئله پرداخته شده و پرسشها و ابهامات متعددی در این خصوص پاسخ داده شده است و آشکار شده که روش ماتریدیه، حد میانهای بین عقل و نقل است .
احمد شه گلی
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1391
چکیده
مرگ سه قسم است: مرگ اخترامی؛ ارادی؛ مرگ. در علت مرگ اخترامی و ارادی اختلافی وجود ندارد؛ علت مرگ اخترامی، عدم قابلیت بدن برای تداوم تعلق نفس به آن است. علت مرگ ارادی، تزکیة نفس و ریشه کن کردن هواهای نفسانی و قطع تعلق نفس به بدن به ارادة سالک است. آنچه مسئلة اصلی این تحقیق را در برمیگیرد، بحث از علت مرگ طبیعی است. در پاسخ به علت مرگ طبیعی، ...
بیشتر
مرگ سه قسم است: مرگ اخترامی؛ ارادی؛ مرگ. در علت مرگ اخترامی و ارادی اختلافی وجود ندارد؛ علت مرگ اخترامی، عدم قابلیت بدن برای تداوم تعلق نفس به آن است. علت مرگ ارادی، تزکیة نفس و ریشه کن کردن هواهای نفسانی و قطع تعلق نفس به بدن به ارادة سالک است. آنچه مسئلة اصلی این تحقیق را در برمیگیرد، بحث از علت مرگ طبیعی است. در پاسخ به علت مرگ طبیعی، سه رویکرد در فلسفة اسلامی وجود دارد. الف. رویکرد ابن-سینا و اطبا که به علت مادی و قابلی مرگ میپردازند و تبیین فیزیولوژیک از مرگ ارائه میدهند؛ ب. رویکرد کلامی که به علل غایی بالعرض مرگ میپردازند؛ ج. رویکرد وجودی ملاصدرا که از غایت ذاتی و سبب حقیقی مرگ بحث میکند و از این راه ضرورت مرگ را برای همة آحاد بشری اثبات میکند. از نظر ملاصدرا علت مرگ طبیعی، استکمال نفس است. این دیدگاه از حیث نظام وارگی و بدیع بودن، شایان توجه و تحقیق است؛ در این مقاله به تبیین، تحلیل و بیان وجوه تمایز نظریات موجود و کاستیهای هر یک پرداخته میشود.
محمدحسین کیانی
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1391
چکیده
در این مقاله، تعریف جدید و کاملی، مبتنی بر تعاریف گذشته از «جنبشهای نوپدید دینی» ارائه میشود. نگارنده هر چه ضرورتهای ارائة چنین تعریفی را در سر میپروراند، درمییابد که هر ضرورتی در دل خود با چالشی بزرگ دست به گریبان است. با این همه، به بررسی و تنظیم تعاریف گذشته میپردازد و مبتنی بر روش «تعریف با تحلیل مضمون» و «تعریف با ارجاع به مصداق» ...
بیشتر
در این مقاله، تعریف جدید و کاملی، مبتنی بر تعاریف گذشته از «جنبشهای نوپدید دینی» ارائه میشود. نگارنده هر چه ضرورتهای ارائة چنین تعریفی را در سر میپروراند، درمییابد که هر ضرورتی در دل خود با چالشی بزرگ دست به گریبان است. با این همه، به بررسی و تنظیم تعاریف گذشته میپردازد و مبتنی بر روش «تعریف با تحلیل مضمون» و «تعریف با ارجاع به مصداق» دو تبیین متفاوت از جنبشهای نوپدید دینی را فراهم میآورد. او در آخر نشان میدهد که برای درک چیستی جنبشهای نوپدید دینی تنها دو راه وجود دارد. ارائة تعریف خاص و موردی ناظر به پارهای از جنبشهای معنوی، که میتواند گروه نمونه را به خوبی تبیین و روشن سازد لکن فاقد جامعیت بر مصادیق خارجی است و دیگری ارائة تعریف عام و کلی ناظر به قدر متیقنهای فرقهای. این گزینه که چیزی جز ادغام دو روش تحلیل مضمونی و ارجاع به مصداق نیست، در تلاش برای اثبات جامعیت بر مصادیق خارجی قابل تقدیر است و به خوبی میتواند بسیاری از چالشهای ارائة تعریف را به نحو قابل قبولی پاسخ گوید.
ابوالفضل کیاشمشکی؛ مهدی نکوئی سامانی
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1391
چکیده
در این مقاله « پیامدهای کلامی تصرفات بشر در خلقت » بررسی میشود و این موضوع از آن جهت دارای اهمیت و درخور پژوهش است که برخی از تصرفات بشر در مخلوقات الهی، موجب بروز شبهات وچالشهای کلامی گوناگونی شده است. پس از اشاره به نمونههایی از تصرفات بشر، پیامدهای کلامی این گونه تصرفات، بررسی وتحلیل و بر اساس مبانی و پیشفرضهای فلسفی و ...
بیشتر
در این مقاله « پیامدهای کلامی تصرفات بشر در خلقت » بررسی میشود و این موضوع از آن جهت دارای اهمیت و درخور پژوهش است که برخی از تصرفات بشر در مخلوقات الهی، موجب بروز شبهات وچالشهای کلامی گوناگونی شده است. پس از اشاره به نمونههایی از تصرفات بشر، پیامدهای کلامی این گونه تصرفات، بررسی وتحلیل و بر اساس مبانی و پیشفرضهای فلسفی و کلامی به شبهات پاسخ داده میشود. بر اساس یافتههای این پژوهش، دامنة تصرفات بشر هر چقدر هم که گسترده و مخرب و مفسده آمیز باشند، با اصول اعتقادی مبرهن نظیر اصل فاعلیت مطلق الهی و تدبیر عام و فراگیر خداوند و حکیمانه و غایت مند و احسن بودن خلق الهی، تعارض و مغایرتی ندارند .چون منطقاً فاعلیت بشر تابع مشیت و تدبیر عام و حکیمانه و قوانین وسنن تکوینی الهی است و خارج از این قوانین و نظام الهی امکان تحقق ندارد، لذا فرض دخالت بشر در خلق و تدبیر الهی و غایات مخلوقات یا مخدوش نمودن نظام احسن و نیز فرض امکان نابودی شرایط حیات در زمین، طبق مبانی و پیشفرضهای مورد اشاره، منتفی است.
عبدالعلی شکر
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1391
چکیده
حکمت به معنای دانش نظری متقن است که به عمل متناسب با آن منتهی میگردد و مانع از جهل است. فیلسوفان مسلمان حکمت را به معرفت ذات حق، تبحر در حرفه و صناعت، علم به اسباب قصوی، تحصیل برترین معلوم از طریق برترین علوم، استکمال نفس و شناخت اعیان موجودات تعریف کردهاند. همچنین واژة حکمت بیست مرتبه در قرآن ذکر شده است که با الهام از روایات و دیدگاه ...
بیشتر
حکمت به معنای دانش نظری متقن است که به عمل متناسب با آن منتهی میگردد و مانع از جهل است. فیلسوفان مسلمان حکمت را به معرفت ذات حق، تبحر در حرفه و صناعت، علم به اسباب قصوی، تحصیل برترین معلوم از طریق برترین علوم، استکمال نفس و شناخت اعیان موجودات تعریف کردهاند. همچنین واژة حکمت بیست مرتبه در قرآن ذکر شده است که با الهام از روایات و دیدگاه مفسران، معانی چندی از قبیل علم به قرآن و مواعظ و احکام آن، پیامبر و شناخت امام، علم لدنی، معرفت ذات حق، اخلاقیات و عقاید از آن به دست میآید. حاصل بررسیها نشان میدهد که حکمای مسلمان تحت تأثیر آموزههای قرآنی، فلسفة اسلامی را پرورش دادهاند. به همین جهت معانی بیان شده در این دو حوزه، بهرغم تفاوت در تعبیر، اشاره به یک حقیقت دارند و آن معرفت ذات حق و شناخت حقایق آفرینش اوست؛ به گونهای که کمال و سعادت انسان را در پی داشته باشد. گرچه فلسفه با حکمت متفاوت است، اما فلسفة اسلامی به حدی به حکمت نزدیک است که بسیاری از حکما آن دو را مترادف تلقی کرده و برخی نیز همانند سهروردی و میرداماد مکتب خویش را بر اساس حکمت پیریزی کردهاند. این نوشتار در تلاش است از طریق تحلیل مفهومی، سازگاری میان مفهوم فلسفی حکمت با آموزه قرآنی آن را نشان دهد.
عبدالحسین خسروپناه
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1391
چکیده
فلسفة علوم انسانی به توجه به نظریة دیدبانی، به چیستی علوم انسانی تحقق یافته با رویکرد تاریخی و چیستی علوم انسانی بایسته با رویکرد منطقی و چگونگی تحقق آن میپردازد. علوم انسانی با رویکرد تاریخی به معنای عام و خاص بهکار رفته است. علوم انسانی خاص با رویکرد منطقی عبارت از علوم رفتاری و اجتماعی اسلامی و مجموعه گزارههای نظاممندی است ...
بیشتر
فلسفة علوم انسانی به توجه به نظریة دیدبانی، به چیستی علوم انسانی تحقق یافته با رویکرد تاریخی و چیستی علوم انسانی بایسته با رویکرد منطقی و چگونگی تحقق آن میپردازد. علوم انسانی با رویکرد تاریخی به معنای عام و خاص بهکار رفته است. علوم انسانی خاص با رویکرد منطقی عبارت از علوم رفتاری و اجتماعی اسلامی و مجموعه گزارههای نظاممندی است که با بهرهگیری از روشهای ترکیبی (تجربی و غیرتجربی) و مبانی غیرتجربی (عقلی وحیانی و شهودی) به تبیین یا تفسیر رفتارهای فردی و اجتماعی انسان تحقق یافته میپردازد و با بهرهگیری از ارزشهای انسانی، انسان تحقق یافته را به انسان مطلوب تغییر میدهد. پیشینة علوم انسانی اسلامی در سه مرحله بیان شده و دیدگاههای مختلف غرب گرایی و غرب ستیزی و غرب گریزی و غرب گزینی معرفی شده است. آسیب شناسی و تحول علوم انسانی در سه ساحت بهینهسازی، بومیسازی و اسلامیسازی انجام میپذیرد. فرایند راهبردی در چهار مرحله فرهنگ سازی، نقد، تولید و ترویج و فرایند اجرایی در سه مرحله تشکیل شورای مقدماتی، شورای سیاستگذاری و تشکیل گروههای تخصصی و فرایند معرفتی تحول در سه مرحله نقد میراث غربی، کشف میراث اسلامی و تولید فلسفه و نظریههای علوم انسانی اسلامی تبیین شده است.
هاتف سیاه کوهیان
دوره 12، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
بحث از نظام پاداش و جزای الهی در جهان آخرت و کمیت و کیفیت عقوبت اُخروی، به-ویژه مسئلة جاودانگی جهنم و خُلود عذاب اُخروی، از مباحث مهم در کلام، فلسفه و عرفان بوده است. ابنعربی بهعنوان اندیشمندی برجسته در ساحت عرفان نظری، نخستین کسی است که برخلاف متشرعان و عامة اهل دیانت، در رویکردی ویژه و استثنایی، ضمن قائلشدن به ناپایداری و محدودیت ...
بیشتر
بحث از نظام پاداش و جزای الهی در جهان آخرت و کمیت و کیفیت عقوبت اُخروی، به-ویژه مسئلة جاودانگی جهنم و خُلود عذاب اُخروی، از مباحث مهم در کلام، فلسفه و عرفان بوده است. ابنعربی بهعنوان اندیشمندی برجسته در ساحت عرفان نظری، نخستین کسی است که برخلاف متشرعان و عامة اهل دیانت، در رویکردی ویژه و استثنایی، ضمن قائلشدن به ناپایداری و محدودیت عذاب الهی، «جهنم» و کیفر اُخروی را امری نسبی و دارای مفهومی متغیر میداند. وی در نظریهپردازی عرفانی خود بهمدد تأویل و با بهرهگیری از تمثیل، ضمن اثبات نسبیبودن معنای دوزخ و عذاب، با رویکردی عاطفی و انساندوستانه درصدد نشاندادن ناچیزبودن اعمال انسان در برابر رحمت بیکران الهی است. ابنعربی، با بازگرداندن معنای «عذاب» به ریشة لغوی «عذب»- بهمعنای گوارا و دلنشین- معتقد است نحوة پذیرش عذاب اُخروی را از سوی گروههای مختلف اهل دوزخ، با توجه با استعدادها و قابلیتهای متفاوت آنها، عذاب را برای آنها در اشکال و کیفیات متنوع، به امری گوارا و دلپذیر تبدیل میگرداند. «تناسب کیفر اُخروی با عمل دنیوی»، «امکان خُلف وعید از جانب خدا در روز قیامت» و «عَرَضیبودن عمل انسان در برابر جوهریبودن فطرت الهی در وی» از جمله دلایل ابنعربی برای اثبات دیدگاه خود در خصوص ابدینبودن عذاب اُخروی است.
حسین مقیسه
دوره 12، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
روش و شیوة شناخت دین، از پر مناقشهترین مباحثی است که پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) و در دوران غیبت وعدم دسترسی به پیشوایان معصوم علیهم السلام مطرح بوده است، بدین معنی که اگر میان حکم قطعی و مسلم عقل و ظواهر متون دینی تعارض پیش آید چه باید کرد؟ درچنین مواردی، همواره در تقدم عقل یا سهم آن در فهم مفاد وحی - درهر دو عرصة کلام و فقه یعنی اصول ...
بیشتر
روش و شیوة شناخت دین، از پر مناقشهترین مباحثی است که پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) و در دوران غیبت وعدم دسترسی به پیشوایان معصوم علیهم السلام مطرح بوده است، بدین معنی که اگر میان حکم قطعی و مسلم عقل و ظواهر متون دینی تعارض پیش آید چه باید کرد؟ درچنین مواردی، همواره در تقدم عقل یا سهم آن در فهم مفاد وحی - درهر دو عرصة کلام و فقه یعنی اصول و فروع دین - اختلاف نظر و برداشتهایی وجود داشته و دارد. این تفاوت برداشتها، در حوزة معرفت دینی، سبب اُفت وخیزها و فراز ونشیبهای فراوانی بوده وهمچنان ادامه دارد. در محدودة تفکر اسلامی از یکسو ظاهرگرایان و حنابله و اشاعرة اهل سنت و اخباریهای شیعه و از سوی دیگر قدریه ومعتزله و تفکر اجتهادی امامیه قرار دارد. بررسی اجمالی این مطلب، به ویژه در میان پیروان اهل بیت(ع) و نگاهی به اخباریهای افراطی شیعه و نیز جریانهایی که هر چند اظهار مخالفت رسمی با عقلگرایی نمیکنند، ولی عملاً برای تشخیص عقل، اعتبار چندانی قائل نیستند و نیز تفکر رقیب آنان، که در هر دو عرصة فقه و کلام، بر اعتبار عقل، تأکید نموده وپای میفشارد و ترجیح این تفکر، موضوع این مقاله است. درپایان، به تضمینهایی که میتواند از انحراف و افتادن در مسیر عقلگرایی افراطی و لوث شدن معارف بلند الهی، پیشگیری نماید نیز اشاره شده است.
رضا حیدری نوری
دوره 12، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
سهروردی فیلسوفی اشراقی است که ابداعات قابل توجهی در حوزة فلسفه، عرفان و تفکرات معنویت محور بیان داشته است. چیستی و چگونگی کسب تجارب معنوی و حقیقت آنها که در همة فرهنگها، مکاتب و اشخاص توجهی خاص به آنها میشود، از جمله حیطههای فکرآفرین سهروردی است. دو دیدگاه عمده در چیستی اینگونه تجارب مطرح است: ذاتگرایی که بر انسجام چنین تجاربی ...
بیشتر
سهروردی فیلسوفی اشراقی است که ابداعات قابل توجهی در حوزة فلسفه، عرفان و تفکرات معنویت محور بیان داشته است. چیستی و چگونگی کسب تجارب معنوی و حقیقت آنها که در همة فرهنگها، مکاتب و اشخاص توجهی خاص به آنها میشود، از جمله حیطههای فکرآفرین سهروردی است. دو دیدگاه عمده در چیستی اینگونه تجارب مطرح است: ذاتگرایی که بر انسجام چنین تجاربی و مشترک بودن آن بین افراد و مکاتب تأکید دارد؛ و دیدگاه ساختگرایی که معتقد است تفکرات و ایدههای مکاشفهگر در پیدایش و شکلدهی به تجارب مینوی نقشی اساسی داشته است؛ بنابراین، تفاوتی ماهوی بین تجارب افراد و آنچه متعلق به سنتهای فکری مختلف است وجود دارد. در تفکر سهروردی اتحاد با نور، زمینهساز مکاشفة عرفانی و تجربة مینوی است، البته دیدگاه خاص نفسشناسانه و روانشناسی وی در تحقق آنها دخیل است که با اشراق و مشاهده همراه میباشد و با اتحاد و فنا صورت میپذیرد، با این توصیف، مجموعه ویژگیهای تجارب مینوی در نگاه اشراقی سهروردی، گویای نوعی ذاتگرایی در این مکاشفات است؛ نه اینکه وحدت شخصی تجارب مطابق تفکر خاص حاکم بر افراد، هر تجربهای را از تجارب دیگری متفاوت کند، بلکه همة آنها دارای مشترکات و زمینههای واحدند. پژوهش حاضر با روش توصیفی، تحلیلی و ابزار کتابخانهای و با تجزیه و تحلیل دادههای مطالعاتی، ضمن اشاره به دیدگاههای مطرح در این زمینه، به مبانی ذاتگرایی در شهود عرفانی از نگاه سهروردی پرداخته و به پرسشهای اساسی در این زمینه پاسخ داده است.
جلیل مشیدی؛ سمانه فرزانه
دوره 12، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
پلورالیسم دینی از جمله مباحث مرتبط با فلسفة دین است که به سبب توجه آن به مسئلة نجات و زندگی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان، مورد توجه صاحبنظران زیادی قرار گرفته و دارای رویکردها و تقریرهای متفاوتی است. توجه عمیق مولانا به «وحدت وجود»- به عنوان یکی از ارکان اصلی اعتقادات وی- و القای روحیة تسامح و تساهل به مخاطبان خود، باعث شده تا عدهای ...
بیشتر
پلورالیسم دینی از جمله مباحث مرتبط با فلسفة دین است که به سبب توجه آن به مسئلة نجات و زندگی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان، مورد توجه صاحبنظران زیادی قرار گرفته و دارای رویکردها و تقریرهای متفاوتی است. توجه عمیق مولانا به «وحدت وجود»- به عنوان یکی از ارکان اصلی اعتقادات وی- و القای روحیة تسامح و تساهل به مخاطبان خود، باعث شده تا عدهای وی را « کثرت گرا » بنامند، اما اینکه وی، واقعاً واجد چنین نامگذاری بوده یا نه و اگر بوده، پلورالیسم دینی از دیدگاه او چه کیفیتی دارد و چه مواردی را شامل می شود، از جمله پرسشهایی است که در مورد مولانا مطرح است. مقالة حاضر در جستجوی پاسخ این پرسشها، بر اساس مثنوی است. بنابراین، در این مقاله، ضمن تعریف پلورالیسم دینی و بیان رویکردهای آن، آرای کثـرتگـرایان در بـاب حقــانیت ادیـان مطرح شده و بازتاب این آرا در اندیشههای مولوی آمده است. بازخوانی اندیشههای مولوی گویای این نکته است که ردپای نظریة پلورالیسم دینی، کم و بیش در اندیشههای او دیده میشود، اما پلورالیسم را به معنای امروزی آن نمی-پذیرد و در نهایت یک دین را حق میداند. هدف از این جستار آن است که مخاطبان مثنوی با پیروی از شیوة مولوی در مسائل معرفتی و دینی، در جهت تقریب بین ادیان و تفاهم میان صاحبان آنها گام بردارد و برای رفع اختلافات و دشمنیهای دینی و عقیدتی نوعی آمادگی ذهنی ایجاد شود.
محسن عبدالهی
دوره 12، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
در قرن چهارم هجری گروهی از اندیشمندان موسوم به اخوان الصفا و خلان الوفا به این فکر افتادند که برای نشر علوم عقلی و نزدیک کردن دین و فلسفه به یکدیگر و آگاه نمودن مردم نسبت به مسائل علمی و دینی رسالاتی مختصر، بدون ذکر نام مؤلفان بنویسند و به صورت پنهانی منتشر کنند تا بتوانند در جهت زدودن انحراف از جامعة اسلامی فعالیت نمایند. در آن هنگام، ...
بیشتر
در قرن چهارم هجری گروهی از اندیشمندان موسوم به اخوان الصفا و خلان الوفا به این فکر افتادند که برای نشر علوم عقلی و نزدیک کردن دین و فلسفه به یکدیگر و آگاه نمودن مردم نسبت به مسائل علمی و دینی رسالاتی مختصر، بدون ذکر نام مؤلفان بنویسند و به صورت پنهانی منتشر کنند تا بتوانند در جهت زدودن انحراف از جامعة اسلامی فعالیت نمایند. در آن هنگام، بهرغم وجود مشکلات سیاسی و اجتماعی متعدد، مسلمانان از رشد فکری و علمی برخوردار بودند و نه تنها در زمینة فلسفه و سیاست بلکه در سایر جنبههای علمی به مرحلة رشد و شکوفایی رسیده بودند. اخوانالصفا به موازات برخورداری از اندیشة دینی، عامل بازتولید بیداری فکری و توجه به علوم عقلی و فلسفه و حکمت یونانی در آن دوره هستند. طرح مسائل مذهبی در یک چهارچوب سازمان یافته و تلاش برای نظم دادن به مؤلفه های معرفت شناسی دینی بر محورهای خداشناسی، نبوت، انسان شناسی، معرفت نفس و اخلاق در این خصوص دارای اهمیت زیاد است.