مریم رستگار؛ محمدعلی اخویان؛ علی پیرهادی
چکیده
صفات خبری پردامنهترین بحث صفات الهی است که ضرورت تبیین و تصویر صحیح آن، غور در دیدگاهها و بررسی تطبیقی آراء متفکران را میطلبد، در این راستا، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، به تطبیق آراء دو اندیشمند کلامی امامیه و معتزله؛ علامه جوادیآملی و قاضی عبدالجبار معتزلی پرداخته است که پس از مروری کوتاه بر دیدگاههای مشهور، به مقایسة ...
بیشتر
صفات خبری پردامنهترین بحث صفات الهی است که ضرورت تبیین و تصویر صحیح آن، غور در دیدگاهها و بررسی تطبیقی آراء متفکران را میطلبد، در این راستا، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، به تطبیق آراء دو اندیشمند کلامی امامیه و معتزله؛ علامه جوادیآملی و قاضی عبدالجبار معتزلی پرداخته است که پس از مروری کوتاه بر دیدگاههای مشهور، به مقایسة آن پرداخته است که وجه اشتراک آنان در مبانیای چون؛ عینیت ذات و صفات، نظریة تنزیه، تنافی صفات انسانگونه با تجرد ذات خداوند، تأویل این صفات، عدم اعتقاد به تجسیم خداوند و بهرهگیری از منهج واحدی چون تأویل، مجاز و لغت در رفع اشکال و توجیه صفات خبری است که به نتیجة واحد میانجامد و وجه اختلاف، در کمیت ابزار و کیفیت تبیین است که عبدالجبار در مسألة صفات خبری با نگاه "پاسخ به شبهه" و "رفع تعارض" با تکیه بر عقل؛ به عنوان محور و از نظر رتبی، اولین منبع معرفتی، به تبیین آن میپردازد در حالی که علامه جوادی با سیستمی اعتقادی، که در آن، عقل به عنوان یکی از منابع معرفتی، مستفاد از معارف و هدایت عقل معصومان به تأویل آیات صفات خبری میپردازد و با حذف لوازم، در پی دستیابی اصل معنا، معنای نهایی و جدّی کلام الهی در آیات، با در نظر گرفتن تمام قرائن، از جمله آیات تنزیه و مسائل عقلی است که به همراه بیان عرفانی به تبیین صفات خبری پرداخته که دارای عمق و کیفیت قابل تأملی است.
ابراهیم نوئی
دوره 14، شماره 2 ، تیر 1393
چکیده
یکی از مباحث مهم در دین پژوهی، سخن از وجود یا نبود گزارههای فراخرد در دین است. نوشتههای صدرالمتألهین شیرازی آکنده از توجهات وی به این مسئله است. او ضمن اینکه به تفصیل ازجایگاه عقل و نقش آن در ساحت دین سخن میگوید، از مراتب نازلی از عقل که توانایی ادراک دین را ندارد و نیز موانع فعلیت یافتن ادراک عقلی و شرایط به فعلیت رسیدن این ادراک ...
بیشتر
یکی از مباحث مهم در دین پژوهی، سخن از وجود یا نبود گزارههای فراخرد در دین است. نوشتههای صدرالمتألهین شیرازی آکنده از توجهات وی به این مسئله است. او ضمن اینکه به تفصیل ازجایگاه عقل و نقش آن در ساحت دین سخن میگوید، از مراتب نازلی از عقل که توانایی ادراک دین را ندارد و نیز موانع فعلیت یافتن ادراک عقلی و شرایط به فعلیت رسیدن این ادراک هم گفتگو میکند. او با کسانی که به مبالغه در نقش عقل در دین روی میآورند و وجود گزارههای فرا خرد در دین را نفی میکنند( معتزله) مقابله میکند و به تفصیل از وجود برخی گزارههای فرا خرد در دین پرده برمیدارد و البته در این میان با افراط کسانی چون باطنیه هم به رویارویی برمیخیزد. نوشتار پیش رو میکوشد دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی در باب فرا خردی دین را در قالب مباحث فوق مورد کاوش قرار دهد.
حسین حیدری
دوره 12، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
عقلی یا شرعی دانستن خوبی یا بدی کارها از مهمترین مبانی کلامی و دینشناسی اندیشمندان و مکاتب کلامی است. به پرسش-های زیر بر بنیاد این قاعده پاسخ داده می شود: آیا خوب بودن و شایستة پاداش بودن کارهایی از قبیل نجات فرد بیگناه، از این سبب است که این اعمال فی نفسه به-ترتیب خوب یا بدند؟ یا فقط به دلیل دستور خداوند، خوب یا بد شدهاند؟ چنانچه ...
بیشتر
عقلی یا شرعی دانستن خوبی یا بدی کارها از مهمترین مبانی کلامی و دینشناسی اندیشمندان و مکاتب کلامی است. به پرسش-های زیر بر بنیاد این قاعده پاسخ داده می شود: آیا خوب بودن و شایستة پاداش بودن کارهایی از قبیل نجات فرد بیگناه، از این سبب است که این اعمال فی نفسه به-ترتیب خوب یا بدند؟ یا فقط به دلیل دستور خداوند، خوب یا بد شدهاند؟ چنانچه حق تعالی قتل بیگناه را دستور میداد، بالتبع امری خوب بود؟ همچنین آیا خداوند نیز تابع معیارهای خوبی و بدی است که افعال ذاتاً دارند یا آنچه آن خسرو کند ، شیرین بود؟ به پرسشی دیگر، برای مثال اگر خداوند در روز قیامت کودکی را معذب کند، آیا از او هم چنین کاری زشت است؟یا آنکه خالق کائنات فراتر از معیارهای رایج ارزشهای انسانی است و از او هیچ کاری قبیح نیست؟ بعد مهم دیگر این قاعده این است که آیا کسانی که پیام انبیا را نشنیدهاند نیز بر اساس حجت باطنی ( عقل نظری و عملی) مورد بازخواست یا پاداش خواهند بود؟ آیا آدمیان پیش از پذیرش دین هم مکلف به شناخت حضرت حق می باشند؟ آیا آنچه امور اخلاقی و انسانی نامیده می شود دینیتر هست؟ از مکاتب کلامی، معتزله و شیعه و ماتریدیه طرفدار عقلی بودن و ذاتی بودن حسن و قبح و اشاعره به شرعی بودن آن باور داشتهاند. این مقاله به بررسی دیدگاه مولوی در این باب و لوازم پایبندی به این قاعده کلامی میپردازد و با نقل سخنان وی در فیه مافیه و مثنوی، مدعی است که بر خلاف نظر بسیاری از مولوی پژوهان، نظرگاه مولانا در این باب با اشاعره همسویی ندارد وبا موضع حنفیه ماتریدیه و معتزله شیعه همنواست.
علی رضا فارسی نژاد
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1389
چکیده
غایتمندی آفرینش یکی از مسائلی است که همواره معرکة تضارب آرا و نظریات گوناگون بوده است و در این میان همواره از اشاعره و عدلیه به عنوان دو گروه رقیب یاد شده است. اشاعره - به عنوان کسانی که منکر مطلق غرض و غایت در مطلق افعال و از جمله افعال الهی تلقی شدهاند- همواره از سوی متکلمان امامیه و معتزله - به عنوان قائلان به وجود غرض و غایت در مطلق ...
بیشتر
غایتمندی آفرینش یکی از مسائلی است که همواره معرکة تضارب آرا و نظریات گوناگون بوده است و در این میان همواره از اشاعره و عدلیه به عنوان دو گروه رقیب یاد شده است. اشاعره - به عنوان کسانی که منکر مطلق غرض و غایت در مطلق افعال و از جمله افعال الهی تلقی شدهاند- همواره از سوی متکلمان امامیه و معتزله - به عنوان قائلان به وجود غرض و غایت در مطلق افعال و از جمله افعال الهی - و نیز حکمای اسلامی، مورد انتقاد واقع شدهاند. مقالة حاضر درصدد است با مراجعه به متون اصلی و تأمل در ادلة طرفین، نزاع چندین صد ساله را تا حدود زیادی برطرف و دو دیدگاه را که سالیان سال متقابل و متناقض مینمود به هم نزدیک کند.
هادی رضوان
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1388
چکیده
علامه مفسر قاضی ناصرالدین أبو الخیر (أبو سعید) عبدالله بن عمر بن علی بیضاوی شیرازی از دانشمندان بزرگ قرن نهم هجری است. او در بیشتر دانشهای زمان خود از جمله فقه،اصول، بلاغت، منطق، حکمت و کلام سرآمد و مورد توجه طالبان علم بود.آن گونه که سبکی در طبقات خود میگویدکه بیضاوی عهدهدار منصب قضاوت در شیراز بوده است. بیضاوی در علوم مختلف دارای ...
بیشتر
علامه مفسر قاضی ناصرالدین أبو الخیر (أبو سعید) عبدالله بن عمر بن علی بیضاوی شیرازی از دانشمندان بزرگ قرن نهم هجری است. او در بیشتر دانشهای زمان خود از جمله فقه،اصول، بلاغت، منطق، حکمت و کلام سرآمد و مورد توجه طالبان علم بود.آن گونه که سبکی در طبقات خود میگویدکه بیضاوی عهدهدار منصب قضاوت در شیراز بوده است. بیضاوی در علوم مختلف دارای تألیفاتی است؛ کتاب المنهاج و شرح آن در اصول فقه، الطوالع در کلام و أنوار التنزیل وأسرار التأویل در تفسیر از مهمترین آنهاست. برخی تفسیر بیضاوی را مختصر تفسیر کشاف زمخشری دانستهاند. اگر چه بیضاوی در تفسیر خود تقریباً تمام مطالب زمخشری را به خلاصه بیان کرده است، اما هر جا که احساس نیاز کرده آرا و دیدگاههای خود را نیز به آن افزوده است. بیضاوی در مسائل کلامی، همچو ن متکلمی با مشرب اشعری ظاهر میشود و به نقد آرای اعتزالی زمخشری میپردازد؛ او اگر چه در برخی موارد نظر کلامی زمخشری را تأیید میکند، اما تقریباً در تمام آیاتی که محل نزاع اهل کلام است به تقریر مذهب اهل سنت و مذهب اعتزال وگاه سایر مذاهب کلامی پرداخته و سپس عقیدة کلامی اشعری را ترجیح میدهد. به عنوان مثال او در تفسیر آیات 2 و3 سورة بقره به گونهای تقریباً تفصیلی به بیان معنی ایمان و نفاق نزد اهل سنت و معتزله و خوارج میپردازد و در پایان دیدگاه اشاعره را برای خود بر میگزیند. یا در تفسیر( و مما رزقناهم ینفقون) از مصادیق کلمه (رزق) سخن میگوید و نظرات اشاعره و معتزله را بیان میکند و حتی برای اثبات نظر خود استدلال میکند. اشارات کلامی بیضاوی در ( أنوار التنزیل) به تمامی صریح نیست، او گاه مسئلة مختلف فیه کلامی را زیر الفاظ وعبارات پنهان میسازد و در واقع به تعریض از خلافی کلامی سخن میگوید. اگر چه هدف بیضاوی از نوشتن تفسیر خود تنها تبیین عقاید کلامی نیست واگر چه او علاوه بر کشاف از تفاسیر دیگری چو ن تفسیر فخررازی و راغب اصفهانی سود جسته است، اما آن گونه که خود در مقدمة تفسیر اشاره میکند، بیان آرای مختلف کلامی و تبیین آنچه خود به آن عقیده دارد - و به گفتة خود او آن را عاری از اضلال میداند - از اساسی ترین اهداف اوست.
محسن جوادی؛ قباد محمدی شیخی
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
حسن و قبح یکی از مسائل بسیار مهم است که توجه متکلمان را به خود جلب کرده است. عدلیه، بر ذاتی ـ عقلی بودن حسن و قبح افعال شخص عاقل اصرار دارند، در حالی که اشاعره، بر الهی ـ شرعی بودن چنین افعالی تأکید میورزند. پرسش اصلی این است که هر کدام از این واژگان (حسن و قبح، ذاتی و الهی و عقلی و شرعی) چه معنایی دارد و مراد اندیشمندان مسلمان از کاربرد ...
بیشتر
حسن و قبح یکی از مسائل بسیار مهم است که توجه متکلمان را به خود جلب کرده است. عدلیه، بر ذاتی ـ عقلی بودن حسن و قبح افعال شخص عاقل اصرار دارند، در حالی که اشاعره، بر الهی ـ شرعی بودن چنین افعالی تأکید میورزند. پرسش اصلی این است که هر کدام از این واژگان (حسن و قبح، ذاتی و الهی و عقلی و شرعی) چه معنایی دارد و مراد اندیشمندان مسلمان از کاربرد آنها کدام معنا و چه چیزی بوده است؟ در پژوهش حاضر چهار معنا برای حسن و قبح در نظر گرفته شده و نشان داده شده که اختلاف نظر عالمان مسلمان اغلب به معنای چهارم (استحقاق مدح و ذم) مربوط است. بنابراین، با توجه به مقام ثبوت و اثبات چهار صورت برای مسئلة حسن و قبح به معنای چهارم می توان در نظر گرفت. الف . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، الهی و از حیث مقام اثبات، شرعی باشند؛ ب . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، ذاتی و از حیث مقام اثبات، شرعی باشند؛ پ . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، الهی و از حیث مقام اثبات، عقلی باشند؛ ت . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، ذاتی و از حیث مقام اثبات، عقلی باشند. منظور اشاعره از حسن و قبح به گزینة «الف» مربوط است، اگر چه ظاهر سخن آنان، نفی مقام ثبوت ـ خواه ذاتی یا الهی ـ است، ولی منظور عدلیه، به گزینههای «ب، پ و ت» مربوط است که توضیح آنها در خلال تحقیق خواهد آمد
محسن جوادی؛ قباد محمدی شیخی
دوره 5، شماره 2 ، تیر 1384
چکیده
حسن و قبح یکی از مسائل بسیار مهم است که توجه متکلمان را به خود جلب کرده است. عدلیه، بر ذاتی ـ عقلی بودن حسن و قبح افعال شخص عاقل اصرار دارند، در حالی که اشاعره، بر الهی ـ شرعی بودن چنین افعالی تأکید میورزند. پرسش اصلی این است که هر کدام از این واژگان (حسن و قبح، ذاتی و الهی و عقلی و شرعی) چه معنایی دارد و مراد اندیشمندان مسلمان از کاربرد ...
بیشتر
حسن و قبح یکی از مسائل بسیار مهم است که توجه متکلمان را به خود جلب کرده است. عدلیه، بر ذاتی ـ عقلی بودن حسن و قبح افعال شخص عاقل اصرار دارند، در حالی که اشاعره، بر الهی ـ شرعی بودن چنین افعالی تأکید میورزند. پرسش اصلی این است که هر کدام از این واژگان (حسن و قبح، ذاتی و الهی و عقلی و شرعی) چه معنایی دارد و مراد اندیشمندان مسلمان از کاربرد آنها کدام معنا و چه چیزی بوده است؟ در پژوهش حاضر چهار معنا برای حسن و قبح در نظر گرفته شده و نشان داده شده که اختلاف نظر عالمان مسلمان اغلب به معنای چهارم (استحقاق مدح و ذم) مربوط است. بنابراین، با توجه به مقام ثبوت و اثبات چهار صورت برای مسئلة حسن و قبح به معنای چهارم می توان در نظر گرفت. الف . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، الهی و از حیث مقام اثبات، شرعی باشند؛ ب . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، ذاتی و از حیث مقام اثبات، شرعی باشند؛ پ . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، الهی و از حیث مقام اثبات، عقلی باشند؛ ت . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، ذاتی و از حیث مقام اثبات، عقلی باشند. منظور اشاعره از حسن و قبح به گزینة «الف» مربوط است، اگر چه ظاهر سخن آنان، نفی مقام ثبوت ـ خواه ذاتی یا الهی ـ است، ولی منظور عدلیه، به گزینههای «ب، پ و ت» مربوط است که توضیح آنها در خلال تحقیق خواهد آمد.