سیده مونا علوی معینی؛ مهناز امیرخانی
دوره 14، شماره 2 ، تیر 1393
چکیده
امروزه جهان با شتاب به سمت آینده پیش میرود و فرجام جهان، هر انسان متفکری را به اندیشیدن وامیدارد. حاصل این تفکرات ایجاد دیدگاههای فرجامگرایانة متعددی بوده است که برخی از آنها در میان اندیشهورزان معاصر غربی شکل گرفته است. البته در ادیان مختلف الهی و غیرالهی نیز از دیرباز نظراتی در زمینة پایان این جهان وجود داشته است. این پژوهش ...
بیشتر
امروزه جهان با شتاب به سمت آینده پیش میرود و فرجام جهان، هر انسان متفکری را به اندیشیدن وامیدارد. حاصل این تفکرات ایجاد دیدگاههای فرجامگرایانة متعددی بوده است که برخی از آنها در میان اندیشهورزان معاصر غربی شکل گرفته است. البته در ادیان مختلف الهی و غیرالهی نیز از دیرباز نظراتی در زمینة پایان این جهان وجود داشته است. این پژوهش بر آن است تا مقایسهای در زمینة مبانی هریک از این دیدگاهها انجام دهد. در همین خصوص، ابتدا مهمترین دیدگاههای اندیشهورزان معاصر غربی از جمله مکلوهان (دهکده جهانی)، هانتینگتون (برخورد تمدنها)، تافلر (موج سوم) و فوکویاما (پایان تاریخ) بیان شده است. در میان ادیان نیز، دیدگاه اسلام بهویژه تفکر شیعة امامیه مورد نظر قرار گرفته است. پس از بررسی دیدگاهها، تمایزات مبنایی آنها بدین شرح به دست آمد: دیدگاه اندیشهورزان معاصر غربی بر مبنای اومانیسم، لیبرالیسم، سکولاریسم و اباحهگری شکل گرفته است و در مقابل دیدگاه شیعة امامیه بر مبانی توحیدی و خدامحورانه تأکید دارد.
سیدرضا(زهیر) حسینی لواسانی؛ رضا اکبریان
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1393
چکیده
بحث علیت از مباحث مهم فلسفی است که فیلسوفان اسلامیتلاش وافری در جهت اصلاح و ساماندهی آن مطابق با آموزههای دینی انجام دادند. ابنسینا با استفاده از مفهوم دینی خلقت که مطابق آن وجود پس از عدم مطرح میشود، از بحث قوه و فعل ارسطو به بحث وجود و ماهیت گذر کرده و براین اساس بسیاری از مباحث مربوط به علیت را از نو بازسازی میکند ...
بیشتر
بحث علیت از مباحث مهم فلسفی است که فیلسوفان اسلامیتلاش وافری در جهت اصلاح و ساماندهی آن مطابق با آموزههای دینی انجام دادند. ابنسینا با استفاده از مفهوم دینی خلقت که مطابق آن وجود پس از عدم مطرح میشود، از بحث قوه و فعل ارسطو به بحث وجود و ماهیت گذر کرده و براین اساس بسیاری از مباحث مربوط به علیت را از نو بازسازی میکند که از آن جمله میتوان بهاین موارد اشاره کرد: ملاک نیاز به علت از "امکان استعدادی" به "امکان ماهوی" تغییر مییابد. خداوند از محرک نامتحرک نخستینی که فعلیت محض و علت غایی است به واجبالوجود بالذاتی که وجود محض است و علت فاعلیایجادی است، تبدیل میشود. همچنین خداوندی که تنها به خود میاندیشد به خداوند عالِم به ماسوا تبدیل میشود و در یک کلام در تفسیر علیت "اعطای وجود به ماهیت" جای "فعلیت بخشیدن به امر بالقوه" را میگیرد.
سهیلا پیروزفر؛ محمدحسن رستمی؛ حسن سرنوشه فرهانی
دوره 14، شماره 4 ، دی 1393
چکیده
گفتمان اصلاحگرایی مبتنی بر عقلانیت و مبارزه با اندیشههای تقلیدمحور حاکم بر جهان عرب توسط سیدجمالالدین و محمد عبده باعث شده که برخی، آنها را منتسب و متمایل به اندیشههای عقلگرای معتزله بدانند و در امتداد اندیشههای آنها نیز مکتب نومعتزله یا احیای مجدد اندیشههای اعتزالی را ببینند. دراین مقاله، ابتدا با رویکردی انتقادی خاستگاه مطرحشده ...
بیشتر
گفتمان اصلاحگرایی مبتنی بر عقلانیت و مبارزه با اندیشههای تقلیدمحور حاکم بر جهان عرب توسط سیدجمالالدین و محمد عبده باعث شده که برخی، آنها را منتسب و متمایل به اندیشههای عقلگرای معتزله بدانند و در امتداد اندیشههای آنها نیز مکتب نومعتزله یا احیای مجدد اندیشههای اعتزالی را ببینند. دراین مقاله، ابتدا با رویکردی انتقادی خاستگاه مطرحشده برای مکتب نومعتزله بررسیشده است. سپس نظرات مختلف در بارة چگونگی ادامه یافتن مکتب نومعتزله پس از عبده تبیین میگردد و در نهایت شواهد و قرائنی از زندگانی عبده که فرضیة معتزلهگرایی او را ایجاد میکند بررسی و معلوم میشود که هیچکدام از شواهد موجود، نمیتواند دلیل متقنی بر معتزلهگرایی او باشد. لذا معرفی وی بهعنوان احیاکنندة اندیشههای اعتزالی در دوران معاصر صحیح نیست.
محمدمهدی باباپور گل افشانی؛ قدیر اسفندیار
دوره 13، شماره 2 ، تیر 1392
چکیده
در این مقاله به معناشناسی «عقل» و «تفکر» و به ارتباط آن دو با «نفس» و «فطرت انسان» پرداخته شده است. اگرچه «عقل» در اصطلاح معروف و فلسفیاش در دو معنای «جوهر بسیط» و «قوة نفس» استعمال شده است، ولی بررسیهای لغوی و قرآنی نشان میدهد که معنای اصلی این ماده -یعنی «امساک» و «نگهداری»- است و برای آن باید به قرآن توجه شود. ارشاد قرآن به تعقل، ...
بیشتر
در این مقاله به معناشناسی «عقل» و «تفکر» و به ارتباط آن دو با «نفس» و «فطرت انسان» پرداخته شده است. اگرچه «عقل» در اصطلاح معروف و فلسفیاش در دو معنای «جوهر بسیط» و «قوة نفس» استعمال شده است، ولی بررسیهای لغوی و قرآنی نشان میدهد که معنای اصلی این ماده -یعنی «امساک» و «نگهداری»- است و برای آن باید به قرآن توجه شود. ارشاد قرآن به تعقل، تنها ارشاد به علم و دانستن نیست بلکه به معنای پایبندی بر حقایق و معلومات فطری و بهره گیری از آنهاست. معنای اصلی مادة «تفکر»، «تردد و حرکت درونی نفس برای جداسازی معلومات صحیح از سقیم» میباشد. ماده «فکر» در باب «تفعل» دو معنی «مطاوعه باب تفعیل» و «تکلف» را دربردارد. با توجه به این معانی، به تلاش درونی نفس برای کشف، بازیابی و شناخت معلومات فطری»، «تفکر» اطلاق میشود که حاصل آن، بازیابی بینشهای فطری و معرفت نفس است. نفس در این فرایند و رجوع به فطرت با موانع گرایشی و مقاومتهای بعد طبیعی خود مواجه است که از این مواجهه با عنوان «جهاد با نفس» نیز یاد میشود. در نتیجه «تفکر» با شرایطی که بیان گردید، اولین گام برای موفقیت در جهاد با نفس خواهد بود.
سیدنصیر احمدحسینی
دوره 6، شماره 2 ، تیر 1385
چکیده
ذهن و هوش
بیشتر
ذهن و هوش
حسین مقیسه
دوره 6، شماره 1 ، فروردین 1385
رضا عارف
چکیده
فارابی -
بیشتر
فارابی -
زکریا بهانژاد
دوره 5، شماره 3 ، مهر 1384
چکیده
اصالت وجود
بیشتر
اصالت وجود
سمیه کلهر
دوره 5، شماره 1 ، فروردین 1384
چکیده
کتب عهدین
بیشتر
کتب عهدین
رضا تقیان ورزنه
دوره 6، شماره 2 ، تیر 1385
چکیده
علم و دین
بیشتر
علم و دین
محمدحسین عالمی
دوره 5، شماره 4 ، دی 1384
محمد جواد نصر؛ سید محمد علی دیباجی
دوره 19، شماره 2 ، تیر 1398، ، صفحه 61-82
چکیده
اعتقاد به حرکت جوهری اشتدادی در مورد موجودات عالم ماده از جمله انسان، مبنای مهمی است که ملاصدرا را از سایر فیلسوفان پیش از خود جدا میکند. ملاصدرا در برخی از عبارتهای کتب خود نسبت به انسان دو نوع حرکت را مطرح نموده است، یک حرکت جبلی و فطری و دیگری حرکت ارادی. طبق نظرایشان انسان با سایر موجودات در حرکت اول مشترک است و همانطور ...
بیشتر
اعتقاد به حرکت جوهری اشتدادی در مورد موجودات عالم ماده از جمله انسان، مبنای مهمی است که ملاصدرا را از سایر فیلسوفان پیش از خود جدا میکند. ملاصدرا در برخی از عبارتهای کتب خود نسبت به انسان دو نوع حرکت را مطرح نموده است، یک حرکت جبلی و فطری و دیگری حرکت ارادی. طبق نظرایشان انسان با سایر موجودات در حرکت اول مشترک است و همانطور که موجودات دیگر همچون جمادات، نباتات و حیوانات با توجه به ظرفیت وجودی شان مشمول حرکت جوهری اشتدادی تکوینی هستند مراحلی از حرکت جوهری انسان نیز تکوینی و اضطراری است، اما انسان نسبت به دیگر موجودات این امتـیاز را دارد که پـس از طـی مـراحلی از حـرکت جـوهـری خـویش که عبـارت از مـراحل جمادیت نباتیت و حیوانیت باشد و رسیدن به مرتبة عقل هیولانی، بر اساس انتخاب و ارادة خویش مسیرش را ادامه میدهد. ایشان هرچند غایت حقیقی حرکت جوهری انسان را اتحاد با عقل فعال معرفی میکند اما با توجه به وجود حرکت ارادی نسبت به انسان، غایت حرکت جوهری در مورد انسانها یکسان نخواهد بود و چه بسیار انسانهایی که به خاطر سوء اراده خویش از نیل به این غایت باز میمانند.
محمد حسین مدنی؛ محمد علی مهدوی راد؛ روح الله شهیدی
دوره 17، شماره 4 ، دی 1396، ، صفحه 67-92
چکیده
اصلاح اجتماعی، به طور کلی، دگرگون ساختن جامعه در جهت مطلوب و بهبود وضع جامعه است. پیشوایان معصوم ضمن شناخت بُعد اجتماعی انسان و ترغیب مؤمنان به جمعگرایی، به آسیبهای اجتماعی و اصلاح آنها نیز توجه داشتهاند. اصلاحگری معصومان در ساحت اجتماع، نظاممند بوده و در چهار بخش هدفگزاری، موضوع، برنامه و مجری اصلاح اجتماعی سامان مییابد. ...
بیشتر
اصلاح اجتماعی، به طور کلی، دگرگون ساختن جامعه در جهت مطلوب و بهبود وضع جامعه است. پیشوایان معصوم ضمن شناخت بُعد اجتماعی انسان و ترغیب مؤمنان به جمعگرایی، به آسیبهای اجتماعی و اصلاح آنها نیز توجه داشتهاند. اصلاحگری معصومان در ساحت اجتماع، نظاممند بوده و در چهار بخش هدفگزاری، موضوع، برنامه و مجری اصلاح اجتماعی سامان مییابد. پژوهش حاضر، با تحلیل آموزههای دین، مهمترین مبانی کلامی متناسب با هر یک از اجزای نظام اصلاح اجتماعی معصومان را ارائه میدهد.بر پایۀ یافتههای تحقیق، مبانی کلامی مرتبط با هدفگزاری اصلاح اجتماعی، عبارتند از توحیدمحوری در تمامی حرکتها و باور به معاد و نظام جزا و پاداش اخروی. مبانی مربوط به موضوع و سوژۀ اصلاح اجتماعی، به ویژگیهای انسان از جمله اصالت و تکاملپذیری روح میپردازد. جامعیت و جاودانگی دین نیز از مبانی کلامی مرتبط با برنامه و قانون اصلاح اجتماعی به شمار میرود. آخرین گروه نیز مبانی مربوط به راهبر برنامۀ اصلاح اجتماعی است. نبی و امام به عنوان مجریان نقشۀ اصلاحی، لزوماً دارای عصمتاند، پیوند ناگسستنی با وحی دارند، داناترینِ مردماناند نسبت به صلاح و فساد جامعه و آگاهتریناند در شناخت روشها و راهکارهای اصلاح. نتایج این پژوهش به شرط توفیق در استقرا و تحلیل، در پژوهشهای کلامی و سیرهپژوهی قابل بهرهبرداری خواهد بود.
میثم سفیدخوش؛ علی مرادی
دوره 15، شماره 4 ، دی 1394، ، صفحه 73-90
چکیده
ازجمله مباحثِ محوریِ اندیشه آگوستین بحث درباره اراده و ارتباط آن با مسئله شر است. او وارث مفهوم اراده به روایت رواقیون است که آن را با فلسفه نوافلاطونی صورتبندی کرده است. سخن مشهور درباره نظر آگوستین این است که خود شر امری عدمی است و لذا در مورد شرور اخلاقی، عدم اراده به خیر عین شر محسوب میشود. به این ترتیب، از نظر او قصد صحیح و یا ناصحیح ...
بیشتر
ازجمله مباحثِ محوریِ اندیشه آگوستین بحث درباره اراده و ارتباط آن با مسئله شر است. او وارث مفهوم اراده به روایت رواقیون است که آن را با فلسفه نوافلاطونی صورتبندی کرده است. سخن مشهور درباره نظر آگوستین این است که خود شر امری عدمی است و لذا در مورد شرور اخلاقی، عدم اراده به خیر عین شر محسوب میشود. به این ترتیب، از نظر او قصد صحیح و یا ناصحیح در اراده، عامل اصلی بروز شر در افعال آدمی است. اراده بر همین پایه به اراده خیر و شر تقسیم میشود. نکتهی مهم این است که از نظر آگوستین اراده نیک دارای عاملی وجودی است درحالیکه اراده شر عاملی ندارد، زیرا از نظر او شر امری عدمی است و اگر عاملی برای اراده شر وجود داشته باشد همان رویگردانی از نیّتِ خیر است. این پاسخ افلاطونیِ آگوستین به نسبت اراده و شر با معضلاتی روبرو میشود. مهمترین معضل پیشاروی این نظریه اولاً به مخاطره انداختن معنای آزادی اراده و سپس نسبت آن با مفهوم فیض الهی و یاریرسانی الهی است. ما در این مقاله میکوشیم با تکیه بر متن آثار آگوستین بهویژه شهر خدا و رساله درباره اراده آزاد، و رساله درباره طبیعت خیر ابتدا تقریر دقیقی از نظریه آگوستینیِ مناسبت اراده و شر به دست دهیم و در همین راستا جایگاه مسئلهساز اراده آزاد و فیض الهی در تقریر آگوستین از مسئله شر را نشان دهیم. به نظر میرسد همین جایگاه مسئلهساز، آگوستین را وادار به فراروی از تقریر افلاطونی نظریه شر به یاری نظریهی فیض الهی میکند.
محمدرضا بیات؛ علیرضا طاهری سودجانی
چکیده
در این مقاله با تکیه بر دیدگاه رودلف اتو دربارة تجربة مینوی از دیدگاه افلاطون دربارة تجربة زیبایی و عشق خوانشی جدید ارائه شده است که طبق آن میتوان تجربة زیبایی و عشق در افلاطون را تجربهای مینوی شمرد. تجربههای دینی دارای گونههای متنوعی هستند و نمیتوان آنها را در یک گونه جای داد. با توجه به این پیشفرض، این مقاله درصدد است تا ...
بیشتر
در این مقاله با تکیه بر دیدگاه رودلف اتو دربارة تجربة مینوی از دیدگاه افلاطون دربارة تجربة زیبایی و عشق خوانشی جدید ارائه شده است که طبق آن میتوان تجربة زیبایی و عشق در افلاطون را تجربهای مینوی شمرد. تجربههای دینی دارای گونههای متنوعی هستند و نمیتوان آنها را در یک گونه جای داد. با توجه به این پیشفرض، این مقاله درصدد است تا نشان دهد که تجربة زیبایی و عشق در افلاطون در مقایسه با انواع دیگر تجربههای دینی به تجربة مینوی نزدیکتر است زیرا با تکیه بر دیدگاه رودلف اتو دربارة تجربههای مینوی اولاً تجربة زیبایی و عشق نوعی آگاهی از موجودی "کاملاً دیگر" است که تمام ویژگیهای آگاهی نومینوس یا دستکم، مهمترین ویژگیهای آن را دارد ثانیاً زیبایی محض به عنوان متعلَّق این آگاهی تمام ویژگیها یا دستکم مهمترین ویژگیهای امر مینوی را دارا است. بنابراین، میتوان مواجهه با زیبایی را مواجهه با امرمینوی و در نتیجه، تجربة زیبایی و عشق در افلاطون را تجربهای مینوی شمرد. با این خوانش نشان داده شده است که تجربة مینوی گستره وسیعی دارد و میتواند تجربه زیبایی و عشق در افلاطون را هم دربرگیرد.
سیدعلی شایگان؛ حسن سعیدی
چکیده
خشونت طلبی و عدم مدارا با پیروان دیگر ادیان و یا عدم توجه به تکثرگرایی عقیدتی و دینی، یکی از اتهاماتی است که از جانب بسیاری از مستشرقان همواره در طی تاریخ متوجه قرآن، پیامبر اسلام (ص) و مسلمانان بوده است. ظهور این اتهام دراندیشة مستشرقان در خصوص اهل کتاب بیشتر در موضوعاتی همچون جهاد و برخورد پیامبر (ص) با مخالفان خود در مدینه و سه ...
بیشتر
خشونت طلبی و عدم مدارا با پیروان دیگر ادیان و یا عدم توجه به تکثرگرایی عقیدتی و دینی، یکی از اتهاماتی است که از جانب بسیاری از مستشرقان همواره در طی تاریخ متوجه قرآن، پیامبر اسلام (ص) و مسلمانان بوده است. ظهور این اتهام دراندیشة مستشرقان در خصوص اهل کتاب بیشتر در موضوعاتی همچون جهاد و برخورد پیامبر (ص) با مخالفان خود در مدینه و سه طایفة یهودی «بنی قینقاع، بنی النضیر و بنی القریظه» و یهودیان خیبر و فدک و به ویژه شدت مقابلة پیامبر (ص) با یهودیان «بنی قریظه» پس از بعثت نبی مکرم اسلام ارزیابی میشود. برخی از خاورشناسان اهداف این جنگهای پیامبر (ص) را مادی دانسته و موضوعاتی همچون کشورگشایی و سلطهگری سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و حتی غارتهای بدوی را در این اهداف مطرح ساختهاند. در واقع بسیاری از اسلام پژوهان غربی ضمن تعریف مفهوم جهاد در اسلام و تُهی عنوان نمودن این مفهوم از انگیزههای الهی، درک این مفهوم را برای غیرمسلمانان دشوار دانسته و آیات قرآن و رفتارهای پیامبر (ص) را در موقعیتهای زمانی مختلف متناقض و به دور از منطق عقلایی و متأثراز ضعف و قدرت مسلمانان در ادوار مختلف و عامل گسترش خشونت ارزیابی میکنند.
این اتهام مستشرقان که اسلام و پیامبر (ص) را عامل گسترش خشونت و نابردبار در مقابل دگر اندیشان معرفی میکند با فلسفة بعثت پیامبران الهی هم خوانی ندارد چرا که رسالت انبیاء مشخص نمودن حقوق انسانها و برپایی عدل، قسط و صلحی پایدار در میان آنهاست. اصل اولیه در اسلام رعایت حقوق همة انسانها و برقراری ارتباط با همگان مبتنی بر صلح و زندگی مسالمتآمیز است. جهاد نیز در اسلام همواره موضوعی دفاعی بوده و همة جنگهای پیامبر (ص) در صدر اسلام نیز برای دفاع از کیان اسلام و مسلمانان صورت گرفته است. بررسی سیر تشریعی جهاد در اسلام گویای رابطهای منطقی در سیرة رسول گرامیاسلام متناسب با تعامل یا تقابل یهودیان و مسیحیان با اسلام و مسلمانان است. آنچه مسلم است رسول خدا در ابتدای ورود به مدینه با طوایف یهودی ساکن در مدینه پیمان همزیستی مسالمت آمیز امضاء نمودند و حقوق مادی و معنوی آنان را محترم شمردند و از آنها درخواست کردند که از هرگونه همکاری با دشمنان مسلمانان اجتناب ورزند اما متأسفانه هر سه طایفة یهودی یکی پس از دیگری پیمان شکستند و به مسلمانها خیانت کردند و لذا اخراج دو طایفة یهودی «بنی قینقاع» و «بنی نضیر» از مدینه اقدامیمتناسب با خیانت آنها بود و اما آنچه برخی از منابع تاریخی و به تبع آنها مستشرقان در خصوص «بنی قریظه» و کشتارِ جمعیِ اسیرانِ ذکور آنها و متهم کردن پیامبر (ص) به افراط در خشونت گزارش شده علاوه بر عدم تطابق با سیرة مسلم رسول خدا(ص) و علی(ع) و فروعات فقهی و موافقت با مجازات پیمان شکنان در تورات منتخب در بین یهودیان با گزارش آیة 26 از سورة احزاب در خصوص داستان بنی قریظه نیز سازگار نیست.
حسین نعیم آبادی؛ محمد تقی سبحانی
دوره 16، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 81-104
چکیده
این مقاله به بررسی چهار منبع از منابع معرفت کلامی با رویکرد متمایزی از امامیه نخستین در دوران حضور می پردازد. در این کار به منظور دست یابی به مولفه های لازم برای پیدا کردن یک پارادایم و الگوی مستقل فکری در میان امامیه دوران حضور که آنان را از متکلمان عصر خود و هم چنین از اندیشمندان دوره های متاخر متمایز می کند از روش تحلیل تاریخی بر مبنای ...
بیشتر
این مقاله به بررسی چهار منبع از منابع معرفت کلامی با رویکرد متمایزی از امامیه نخستین در دوران حضور می پردازد. در این کار به منظور دست یابی به مولفه های لازم برای پیدا کردن یک پارادایم و الگوی مستقل فکری در میان امامیه دوران حضور که آنان را از متکلمان عصر خود و هم چنین از اندیشمندان دوره های متاخر متمایز می کند از روش تحلیل تاریخی بر مبنای منابع حدیثی، کلامی و تاریخی استفاده شد. به نظر می رسد همه امامیه به جز گروهی اندک از محدثان درباره منبع معرفتی اول یعنی عقل و ارتباط آن با وحی معتقد به نوعی حجیت توامان بودند. امامیه نخستین درعین اعتقاد به حجیت مستقل عقل، برخلاف معتزله حجیت عقل را انحصاری و بدون نیاز به وحی نمی دانستند. در مسئله فطرت، امامیه نخستین معتقد بودند یکی از مهم ترین رسالت های پیامبران نه استدلال عقلانی کردن درباره توحید بلکه زنده کردن میثاق فطرت انسان ها بوده است. در بحث ادراک حسی، صائب بودن ادراک حسی به حقیقت خصوصا با توجه به تعالیم قرآن کریم امری مفروغ عنه بود. دست آخر اینکه در مسئله شهود، امامیه درست در مقابل دو دیدگاه افراطی و تفریطی اهل سنت حدیث گرا و معتزله عقل گرا، به تبیین رویت قلبی خداوند پرداختند.
علی منصفی؛ سیداسماعیل سیدهاشمی
دوره 17، شماره 1 ، فروردین 1396، ، صفحه 81-106
چکیده
چکیدهیکی از مسایل علم کلام، مساله علوم امامان و جهات علوم آنان میباشد. این مقاله که با هدف نگرش به این موضوع مهیا شده، سعی شده مسایلی همچون قلمرو علم ائمه علیهمالسلام، منابع و جهات علوم آنان و علوم غیبی آن بزرگواران را از نظر شاگردان متکلم امامان شیعه، مورد بررسی قرار دهد.با بررسی دیدگاههای این متکلمان و تفسیر و برداشتی که از آیات ...
بیشتر
چکیدهیکی از مسایل علم کلام، مساله علوم امامان و جهات علوم آنان میباشد. این مقاله که با هدف نگرش به این موضوع مهیا شده، سعی شده مسایلی همچون قلمرو علم ائمه علیهمالسلام، منابع و جهات علوم آنان و علوم غیبی آن بزرگواران را از نظر شاگردان متکلم امامان شیعه، مورد بررسی قرار دهد.با بررسی دیدگاههای این متکلمان و تفسیر و برداشتی که از آیات و روایات داشتهاند معلوم میشود از نظر شاگردان ائمه علیهمالسلام در سیطره علوم ایشان، نسبت به آنچه مورد نیاز در بیان احکام و معارف است، وراثت علمی از پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه، و همچنین حجیت علوم آنها، تردید و اختلافی نیست. اما در اینکه آیا آنها از طریق غیب معارف و احکام را میگرفتهاند و یا منابع دیگر علوم ایشان از منظر این متکلمان، با اجمال روبرو هستیم.
صالح حسن زاده
دوره 18، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 81-104
چکیده
چکیده :فیلسوفان پیش از کانت در مورد موضوع هایی اساسی بحث می کردند: آیا خدایی هست؟ آیا انسان روح مجرد و فناپذیر دارد؟ و آیا جهان موجودات متناهی است یا نامتناهی؟ کانت براساس عقل نظری به این نتیجه رسید که به این گونه موضوعات نمی توان شناخت قطعی یافت. البته این وی این گونه مسائل را مردود نشمرد ؛ کانت بانقد عقل عملی، اثبات کرد که ، حیات ...
بیشتر
چکیده :فیلسوفان پیش از کانت در مورد موضوع هایی اساسی بحث می کردند: آیا خدایی هست؟ آیا انسان روح مجرد و فناپذیر دارد؟ و آیا جهان موجودات متناهی است یا نامتناهی؟ کانت براساس عقل نظری به این نتیجه رسید که به این گونه موضوعات نمی توان شناخت قطعی یافت. البته این وی این گونه مسائل را مردود نشمرد ؛ کانت بانقد عقل عملی، اثبات کرد که ، حیات اخلاقی، وجودخدا را به عنوان اصل موضوع می پذیرد. زیرا فعل اخلاقی سرچشمه سعادت است؛ انسان بدون اخلاق قادر به زندَگی نیست و اخلاق بی خدا هم به سوداگری منتهی می گردد. بنا بر این اخلاق الزاماً انسان را به طرف خدا و دین هدایت می کند.کانت در دلیل خود بر وجود خدا از واژه « اختیار» بهره می جوید. به این صورت که انسان مختار است، اختیار هم اساس اخلاق، یعنی انجام فعل نیک و پرهیزاز فعل بد است( = فضیلت). خلاف و عکس این، رذیلت است و چون در این جهان پاداش فضیلت و کیفر رذیلت بدست نمی آید باید نفس و روح باقی بماند تا پس از مرگ پاداش و یا کیفر خود را دریابد و باید ذاتی ( = خدایی ) باشد که به فضیلت پاداش مناسب و به رذیلت کیفر فراخور بدهد.روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی و با استفاده از فیش برداری کتابخانه ای می باشد
صغری صالحی؛ طوبی کرمانی
دوره 19، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 81-104
چکیده
مبانی معرفتی و زمینههای غیرمعرفتی، شیوة شکلگیری و روششناسی بنیادین نظریهها و انـدیشههای انـدیشمندان را تعیین مـیکنند. خـواجهنصیـرالدین طـوسی، پس از ابنسینا مفصلترین مباحث را دربارة تدبیر منزل بیان کرده است؛ اگرچه در آثارش بهطور مستقیم به مبانی معرفتی و روشی تدبیرمنزل نپرداخته است.هدف این نوشتار، تبیین روششناسی ...
بیشتر
مبانی معرفتی و زمینههای غیرمعرفتی، شیوة شکلگیری و روششناسی بنیادین نظریهها و انـدیشههای انـدیشمندان را تعیین مـیکنند. خـواجهنصیـرالدین طـوسی، پس از ابنسینا مفصلترین مباحث را دربارة تدبیر منزل بیان کرده است؛ اگرچه در آثارش بهطور مستقیم به مبانی معرفتی و روشی تدبیرمنزل نپرداخته است.هدف این نوشتار، تبیین روششناسی معرفتی خواجهنصیر در تدبیرمنزل است و به این پرسش پاسخ میدهد که حکمت منزلی خواجهنصیر برمبنای چه روششناسی معرفتی استوار است؟ تدبیرمنزل خواجه با تکیه بر مبانی و روشهای متنوع مانند دینمداری، مدنیتگرایی، عقلگرایی، اخلاقگرایی، سنتگرایی و غایتنگری روششناسی بنیادینی را مطرح میکند که در آن مجموعهای از احکام، بایدها و نبایدها و تکالیف برای ساماندهی زندگی سعادتمند و ایدهآل ترسیم میشود. روششناسی معرفتی او، یاریگری مدبِّر برای هدایت منزل و دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی است و بر سبک زندگی اسلامی و سنتی تأکید میکند. این نوشتار، به روش تحلیلی- توصیفی، روششناسی معرفتی خواجهنصیر در تدبیرمنزل را بررسی و به تأثیر آن در سبک زندگی میپردازد.
اسماعیل دارابکلائی؛ سید مجتبی جلالی
دوره 15، شماره 1 ، فروردین 1394، ، صفحه 83-110
چکیده
از جمله معارفی که قرآن ما را با آن آشنا می سازد، وجود ساحت های معنوی برای عالم است، که از آن به عالم ملکوت یاد شده است. براساس این نظریّه تحلیل گران عالم هستی برای هر موجودی ملکوتی قائل شده اند. ازمنظر لغویّون، حکما، عرفا ،کتاب مقدّس وتفاسیرو روایات، ملکوت به معنای باطن و حقیقت عالم است به طوری که احاطه خداوند بر این باطن، حاکی ...
بیشتر
از جمله معارفی که قرآن ما را با آن آشنا می سازد، وجود ساحت های معنوی برای عالم است، که از آن به عالم ملکوت یاد شده است. براساس این نظریّه تحلیل گران عالم هستی برای هر موجودی ملکوتی قائل شده اند. ازمنظر لغویّون، حکما، عرفا ،کتاب مقدّس وتفاسیرو روایات، ملکوت به معنای باطن و حقیقت عالم است به طوری که احاطه خداوند بر این باطن، حاکی از انتساب اشیاء به وی و ربوبیّت و قدرتش برموجودات است که این امر حاکی از امکان شناخت این عالم بوده و به نظرکامل ترین راه برای شناخت عالم ملکوت راه تفکّر و عمل توأمان است. ازدیدگاه هستی شناسانه « ملکوت » عالم وسیعی است که مشتمل بر ارواح موجوداتی بوده که در عالم امکان مستقرّند وهریک ازآنها دارای درجات مختلفی هستند. دغدغه اصلی پژوهش حاضرامکان شناخت ماهیّت این آموزه قرآنی و قابلیّت اثبات آن است که در صورت شناخت، به اثبات آن پرداخته و لزوم ایمان به آن وآثار دانستنش نظیرآثارمعرفتی و لوازم اعتقادی پذیرش آن درانسان شناسی،کمال وگرایش های اخلاقی مطرح و تبیین می گردد.
سید رمضان عقیلی عقیلی؛ جمیله علم الهدی؛ کوروش فتحی وارجارگاه
دوره 18، شماره 2 ، تیر 1397، ، صفحه 83-102
چکیده
معنای فضیلت در فلسفه اخلاق ارسطو از منظر چیستی و ماهیت به صورت صریح مورد بحث قرار گرفته است ولی چگونگی رشد و تحول فضیلت و مراحل آن به صورت واضح تشریح نشده است. ازاینرو این مقاله در پی آن است تا مراحل ارسطویی رشد و تحول فضایل اخلاقی و ویژگی های هر مرحله را با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی استخراج نماید. برای انجام این مهم در ...
بیشتر
معنای فضیلت در فلسفه اخلاق ارسطو از منظر چیستی و ماهیت به صورت صریح مورد بحث قرار گرفته است ولی چگونگی رشد و تحول فضیلت و مراحل آن به صورت واضح تشریح نشده است. ازاینرو این مقاله در پی آن است تا مراحل ارسطویی رشد و تحول فضایل اخلاقی و ویژگی های هر مرحله را با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی استخراج نماید. برای انجام این مهم در گام اول با بررسی ادبیات پژوهشی در این حوزه چارچوب اولیه یا همان مراتب و مراحل تحول فضیلت مشخص شد و درگام بعد با تحلیل متن کتاب اخلاق نیکوماخوس ویژگیهای هر مرحله استخراج گردید. نتایج نشان می دهند که در کل مراتب و مراحل تحول اخلاقی عبارتاند از مرحله اخلاق تودهوار، مرحله ناپرهیزکاری اخلاقی، مرحله پرهیزکاری اخلاقی و در نهایت مرحله فضیلتمندی. یافتهها نشان میدهد که در مرحله اخلاق تودهوار افراد لزوماً شرور محسوب نمیشوند ولی مسائل اخلاقی برای آنها موضوعیت و الویت نداشته و نسبت به مسائل اخلاقی بی تفاوت هستند. در مرحله ناپرهیزکاری اخلاقی افراد دانش اخلاقی کاملی را در اختیار نداشته و این دانش ناقص به عمل اخلاقی ختم نمیشود. در مرحله پرهیزکاری اخلاقی افراد دانش اخلاقی بالایی دارند و این دانش به عمل اخلاقی ختم میشود ولی التذاذ اخلاقی به صورت کامل رخ نمیدهد. در نهایت افراد در مرحله آخر دانش اخلاقی را به عمل اخلاقی ختم کرده و درعینحال از عمل اخلاقی خود التذاذ کافی اکتساب مینمایند.
سید علی دلبری؛ isaac arefi
دوره 15، شماره 3 ، مهر 1394، ، صفحه 85-108
چکیده
از مباحث مهمّی که از آغاز پیدایش دین در باب دینشناسی مطرح بوده، روش کشف معارف دینی است. یکی از روشهایی که در این باره مورد توجه قرار گرفته روشی است که دینشناس سترگ و اندیشمند توانا حضرت آیت الله میرزا مهدی اصفهانی ارائه کرده است. بر اساس این روش معارف دینی به ویژه معارف مربوط به خدا شناسی یک امر فطری بوده و پس از تقوا و عبادت در پرتو ...
بیشتر
از مباحث مهمّی که از آغاز پیدایش دین در باب دینشناسی مطرح بوده، روش کشف معارف دینی است. یکی از روشهایی که در این باره مورد توجه قرار گرفته روشی است که دینشناس سترگ و اندیشمند توانا حضرت آیت الله میرزا مهدی اصفهانی ارائه کرده است. بر اساس این روش معارف دینی به ویژه معارف مربوط به خدا شناسی یک امر فطری بوده و پس از تقوا و عبادت در پرتو نور عقلی که خارج از حوزه وجود انسان است مکشوف میگردد؛ اما دادههای عقلانی که از طریق قوة عقلی انسان پدید میآید و برهانهای عقلی که بر بدیهیات استوار بوده و به وسیله نیروی ادراکی انسان تحقق مییابد و همچنین معارف برون دینی، نه تنها در کشف معارف دینی دخالت ندارد؛ بلکه مانع و حجاب برای معارف مزبور قلمداد میشود.در بررسی این نظریه به روش توصیفی - تحلیلی این مطلب به دست آمده که هم کشف معارف دینی به وسیله عقلی خارج از وجود انسان خالی از ابهام نیست و هم مانع بودن استدلالهای عقلی مبتنی بر بدیهیات و معارف بیرون دینی قابل دفاع نبوده و با مشکل جدی مواجه است.
علی قاسمی؛ سیدمحمد موسوی بجنوردی؛ داود محمدجانی
دوره 19، شماره 1 ، فروردین 1398، ، صفحه 85-100
چکیده
اصل مصلحت یکی از اصول اساسی در استنباط احکام شرعی در فقه شیعه است. مرجعیت مصلحت بهعنوان منبع استنباط احکام شرعی ریشه در مبانی کلامی این اصل و قاعده دارد. در این مقاله به بررسی جایگاه مصلحت در اجتهاد و استنباط احکام شرعی با رویکرد کلامی شیعه پرداختهشده است. پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی– تطبیقی است که به شیوة کتابخانهای بر اساس تحلیل ...
بیشتر
اصل مصلحت یکی از اصول اساسی در استنباط احکام شرعی در فقه شیعه است. مرجعیت مصلحت بهعنوان منبع استنباط احکام شرعی ریشه در مبانی کلامی این اصل و قاعده دارد. در این مقاله به بررسی جایگاه مصلحت در اجتهاد و استنباط احکام شرعی با رویکرد کلامی شیعه پرداختهشده است. پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی– تطبیقی است که به شیوة کتابخانهای بر اساس تحلیل اسناد منابع کلامی و فقهی شیعه در زمینة اصل مصلحت انجامشده است. مبانی کلامی مصلحت در نظام تشریع از دیدگاه شیعه شامل عناصری همچون، کمال و سعادت، علم الهی، عدل الهی، حکمت الهی، حسن و قبح عقلی است. عنصر مصلحت صرفاً در نظام تشریع خدای متعال و در فرایند تشریع قوانین آسمانی مطمح نظر نیست، فرایند حاکمیت حاکم اسلامی در عصر حضور و غیبت نیز، در دایرة این بحث بوده، دقیقاً به همین جهت اهمیت آن، دوچندان میگردد. در بررسی رویکرد کلامی شیعی به مصلحت اینگونه نتیجهگیری میشود که تبعیت احکام از مصالح و مفاسد نفس الامری، از نتایج گزارة کلامی معروف در کلام شیعه است که میگوید: افعال خداوند متعال هدفمند است و فعل گزافی (بدون غرض و هدف) برای او محال است.
مسعود حاجی ربیع
چکیده
نویسنده این اثر در مقام طرحاندیشة ابنسینا(416- 359 ق) در باب چیستی، چرایی، مبانی، قلمرو و چگونگی تأویل و تبیین عرفانی آن است. نزد ابنسینا تأویل بر عمل زدودن حجاب از چهرة حقیقت برای رسیدن به چهرة ناب آن اطلاق میشود که در خواب و دین پیاده میشود. چرایی تأویل را ذات پیچیدة حقیقت و نیاز انسان به شکافتن آن موجه میکند. عارف بر اساس آموزة ...
بیشتر
نویسنده این اثر در مقام طرحاندیشة ابنسینا(416- 359 ق) در باب چیستی، چرایی، مبانی، قلمرو و چگونگی تأویل و تبیین عرفانی آن است. نزد ابنسینا تأویل بر عمل زدودن حجاب از چهرة حقیقت برای رسیدن به چهرة ناب آن اطلاق میشود که در خواب و دین پیاده میشود. چرایی تأویل را ذات پیچیدة حقیقت و نیاز انسان به شکافتن آن موجه میکند. عارف بر اساس آموزة عوالم و ولایت، همزبانِ ابنسینا است. عمل تأویل بر مبانی هستی شناسانه(لایههای عمیق هستی) انسان شناسانه( قدرت و شأن آدمیدر درک این حقایق) و معرفت شناسانه(لایههای متنوع در معرفت آدمی) استوار است. عارف با آموزة ظهور و بطون و سخن از سلوک پذیری نفس آدمی، همراهِ ابنسیناست. چگونگی تأویل، در افقِ رمزین بودن دین و رمزگشایی از حقایق آن قابل فهم است. اینجا تفکر مشایی ابنسینا غالب میشود و عارف ناخرسندانه به آن مینگرد. هدف نویسنده، استنطاق ایناندیشه، توسع بخشیدن به آن و فهم نقاط قوت و کاستی احتمالی اش در ساحت مسائل جدید و رویکرد فرافلسفیِ عرفان نظری است و روش او تدقیق و تحلیل فلسفی ـ عقلی در واژگان و گزارههاست.