فرح رامین
دوره 9، شماره 2 ، تیر 1388
چکیده
چارلز هارتسهورن نمایندة مکتب پویش در قرن معاصر است. او تنها فیلسوفی است که برهان نظم را به صورتی پیشین تقریر کرده است. برهان او بر اساس دیدگاه خاصش در باب واقعیت شکل میگیرد. هارتسهورن جهان منظم را همچون اندامی ارگانیک، به همراه انگارهای از تحول و ارتباط حوادث در نظر میگیرد و با برداشتی اجتماعوار از واقعیت، وحدت در عین کثرت ...
بیشتر
چارلز هارتسهورن نمایندة مکتب پویش در قرن معاصر است. او تنها فیلسوفی است که برهان نظم را به صورتی پیشین تقریر کرده است. برهان او بر اساس دیدگاه خاصش در باب واقعیت شکل میگیرد. هارتسهورن جهان منظم را همچون اندامی ارگانیک، به همراه انگارهای از تحول و ارتباط حوادث در نظر میگیرد و با برداشتی اجتماعوار از واقعیت، وحدت در عین کثرت را در جهان به نمایش میگذارد. در این تقریر، نظم طبیعت مصداقی از نظم اجتماعی محسوب میشود. این نظم کیهانی و فراگیر مستلزم قدرتی نظمدهنده و متافیزیکی است. خداوندی که در این برهان اثبات میشود، واجد صفاتی است که هیچ نسبتی با خدای ادیان توحیدی ندارد.
اسدالله فلاحی
دوره 9، شماره 2 ، تیر 1388
چکیده
تفکیک حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی، یکی از مهمترین نوآوریهای منطقدانان مسلمان است که با صراحت برای اولین بار در آثار علامه دوانی طرح و به کار گرفته شده است و منطقدانان بعدی مانند ملاصدرا و دیگران از این تفکیک در حل بسیاری از مسائل منطقی و فلسفی بهره جستهاند. با وجود این، تفکیک به صورت غیرصریح در آثار ارسطو، فارابی، ابنسینا ...
بیشتر
تفکیک حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی، یکی از مهمترین نوآوریهای منطقدانان مسلمان است که با صراحت برای اولین بار در آثار علامه دوانی طرح و به کار گرفته شده است و منطقدانان بعدی مانند ملاصدرا و دیگران از این تفکیک در حل بسیاری از مسائل منطقی و فلسفی بهره جستهاند. با وجود این، تفکیک به صورت غیرصریح در آثار ارسطو، فارابی، ابنسینا و دیگران طرح و به صورت شگفتآوری با حمل اولی ذاتی مخالفت شده است. این مقاله، با بررسی آثار منطقی در دو دورة پیش و پس از علامه دوانی، پنج دلیل منطقی و غیرمنطقی (= دلیل و علت) در مخالفت با حمل اولی در آثار دورة نخست یافته است که بدون پاسخگویی به این دلایل، امکان خروج از پارادایم دورة نخست و ورود به پارادایم دورة دوم، چندان محتمل به نظر نمیرسد. قطب رازی و قوشجی از دورة نخست و دوانی از دورة دوم، سه منطقدانی هستند که با پاسخگویی به دلایل پنجگانه توانستند نقطه عطفی در منطق اسلامی پدید آورند و حمل اولی ذاتی را از حضیض بیتوجهی خارج کنند و به محور مهمی در حل مسائل فلسفی بدل سازند.
عبدالعلی شکر
دوره 9، شماره 2 ، تیر 1388
چکیده
اندیشمندان مسلمان برای وجود تقسیماتی ذکر کردهاند. یکی از آنها تقسیم چندضلعی از وجود است. شیخ الرئیس وجود را به محتاج و غنی تقسیم میکند. سهروردی بر پایة نور و با عبارتی متفاوت اما محتوایی مشابه، نور را به فی نفسهِ لنفسه و فی نفسهِ لغیره تقسیم میکند. به عقیدة او جایی که نور نباشد جوهر غاسق یا هیئت ظلمانیه است. حکمت متعالیه در همراهی ...
بیشتر
اندیشمندان مسلمان برای وجود تقسیماتی ذکر کردهاند. یکی از آنها تقسیم چندضلعی از وجود است. شیخ الرئیس وجود را به محتاج و غنی تقسیم میکند. سهروردی بر پایة نور و با عبارتی متفاوت اما محتوایی مشابه، نور را به فی نفسهِ لنفسه و فی نفسهِ لغیره تقسیم میکند. به عقیدة او جایی که نور نباشد جوهر غاسق یا هیئت ظلمانیه است. حکمت متعالیه در همراهی با این دو حکیم مشایی و اشراقی، موجود را مقسم قرار داده و آن را به فی غیره و فی نفسه و سایر شاخههای آن تقسیم میکند. سبزواری این تقسیم را به شکل کاملتری ارائه میدهد. متکلمان و برخی عرفا نظیر ابن عربی نیز نوعی تقسیم از وجود را در آثار خود آوردهاند. برخی از متأخرین بر تقسیمات سبزواری اشکالاتی از جمله ناتمام بودن، خلط مفهوم با مصداق و خلط مفاهیم فلسفی با مفاهیم منطقی وارد ساختهاند که بر مبنای حکمت متعالیه پاسخ داده شده است. دیدگاه خاص صدرالمتألهین تقسیم دو ضلعی وجود به رابط و مستقل است. وجود رابط عین فقر و نیاز و ربط است، اما وجود مستقل عین بی نیازی و غناست. در ازای تقسیم وجود، عدم نیز متناظر با آن قابل تقسیم چند ضلعی است. این جستار علاوه برطرح دیدگاههای فوق، تقسیم چند ضلعی را با معیار دیگری ارائه می کند که اشکالات فوق متوجه آن نیست.
هادی رضوان
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1388
چکیده
علامه مفسر قاضی ناصرالدین أبو الخیر (أبو سعید) عبدالله بن عمر بن علی بیضاوی شیرازی از دانشمندان بزرگ قرن نهم هجری است. او در بیشتر دانشهای زمان خود از جمله فقه،اصول، بلاغت، منطق، حکمت و کلام سرآمد و مورد توجه طالبان علم بود.آن گونه که سبکی در طبقات خود میگویدکه بیضاوی عهدهدار منصب قضاوت در شیراز بوده است. بیضاوی در علوم مختلف دارای ...
بیشتر
علامه مفسر قاضی ناصرالدین أبو الخیر (أبو سعید) عبدالله بن عمر بن علی بیضاوی شیرازی از دانشمندان بزرگ قرن نهم هجری است. او در بیشتر دانشهای زمان خود از جمله فقه،اصول، بلاغت، منطق، حکمت و کلام سرآمد و مورد توجه طالبان علم بود.آن گونه که سبکی در طبقات خود میگویدکه بیضاوی عهدهدار منصب قضاوت در شیراز بوده است. بیضاوی در علوم مختلف دارای تألیفاتی است؛ کتاب المنهاج و شرح آن در اصول فقه، الطوالع در کلام و أنوار التنزیل وأسرار التأویل در تفسیر از مهمترین آنهاست. برخی تفسیر بیضاوی را مختصر تفسیر کشاف زمخشری دانستهاند. اگر چه بیضاوی در تفسیر خود تقریباً تمام مطالب زمخشری را به خلاصه بیان کرده است، اما هر جا که احساس نیاز کرده آرا و دیدگاههای خود را نیز به آن افزوده است. بیضاوی در مسائل کلامی، همچو ن متکلمی با مشرب اشعری ظاهر میشود و به نقد آرای اعتزالی زمخشری میپردازد؛ او اگر چه در برخی موارد نظر کلامی زمخشری را تأیید میکند، اما تقریباً در تمام آیاتی که محل نزاع اهل کلام است به تقریر مذهب اهل سنت و مذهب اعتزال وگاه سایر مذاهب کلامی پرداخته و سپس عقیدة کلامی اشعری را ترجیح میدهد. به عنوان مثال او در تفسیر آیات 2 و3 سورة بقره به گونهای تقریباً تفصیلی به بیان معنی ایمان و نفاق نزد اهل سنت و معتزله و خوارج میپردازد و در پایان دیدگاه اشاعره را برای خود بر میگزیند. یا در تفسیر( و مما رزقناهم ینفقون) از مصادیق کلمه (رزق) سخن میگوید و نظرات اشاعره و معتزله را بیان میکند و حتی برای اثبات نظر خود استدلال میکند. اشارات کلامی بیضاوی در ( أنوار التنزیل) به تمامی صریح نیست، او گاه مسئلة مختلف فیه کلامی را زیر الفاظ وعبارات پنهان میسازد و در واقع به تعریض از خلافی کلامی سخن میگوید. اگر چه هدف بیضاوی از نوشتن تفسیر خود تنها تبیین عقاید کلامی نیست واگر چه او علاوه بر کشاف از تفاسیر دیگری چو ن تفسیر فخررازی و راغب اصفهانی سود جسته است، اما آن گونه که خود در مقدمة تفسیر اشاره میکند، بیان آرای مختلف کلامی و تبیین آنچه خود به آن عقیده دارد - و به گفتة خود او آن را عاری از اضلال میداند - از اساسی ترین اهداف اوست.
صالح حسنزاده
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1388
چکیده
مولانا معتقد است که در پس همة پدیدههای این عالم، وجودی است کامل، آگاه، نامتناهی و دارای همة صفات و اسمای حسنی. مولوی این وجود را خدا مینامد. خداوند منشأ و سرچشمة لایزال هستی و زندگی است. خداوند خالقی است که همة کائنات را از «عدم» و فقط به ارادة خویش آفریده است. کانون و محور اندیشة مولانا خداوندِ «فعال ما یشاء» و قادر مطلق است. به نظر ...
بیشتر
مولانا معتقد است که در پس همة پدیدههای این عالم، وجودی است کامل، آگاه، نامتناهی و دارای همة صفات و اسمای حسنی. مولوی این وجود را خدا مینامد. خداوند منشأ و سرچشمة لایزال هستی و زندگی است. خداوند خالقی است که همة کائنات را از «عدم» و فقط به ارادة خویش آفریده است. کانون و محور اندیشة مولانا خداوندِ «فعال ما یشاء» و قادر مطلق است. به نظر مولوی در یک سوی هستی، خدای نامتناهی، روح و جان جهان قرار دارد، و در سوی دیگر جهان متناهی و پیوسته در تضاد و شدن. همة تضادها متعلق به کثرت است و کثرت سرانجام به وحدت باز میگردد. این جهان حادث و مخلوق به اراده و قدرت خداوند، هر لحظه از فیض جاری الهی مستفیض است. خداوند با اعمال قوانین دقیق به همة اجزا و ذرات عالم، ربوبیت، حاکمیت و مشیت خود را بر آن جاری میسازد. در جهان همة قدرتها و توانشها در حقیقت وابسته به قدرت خداوند است. در فاصلة میان آن دو جهان، خدای نامتناهی و جهان متناهی، انسان قرار دارد. انسان از نگاه مولوی موجودی است عظیم، پر ظرفیت، پر راز و رمز که در جهان خلقت حضور خود را تجربه میکند. انسان مورد نظر مولوی، موحد و یگانهپرست است. او محو در صفات و اسمای خداوند است. این انسان برای پیروزی بر تعارضات درونی و تمایلات حیوانی همواره در جهاد و مبارزه با خود است. سلوک عرفانی، عبادت عاشقانه و خودسازی توشة راه اوست. او به عشق و محبت الهی همة مخاطرات«سفر الی الله» را پذیرفته، دم به دم خود را به حوزة جاذبة ربوبی نزدیک میسازد. بدین ترتیب مولانا با استفاده از زبان بلند عرفان و هنر صنعت شعر و نثر روحنواز، دیدگاه خود در بارة خدا، جهان، و انسان و رابطة آنها را بیان میکند. استفاده از آیات قرآن و مفاهیم مکتب اسلام، به دیدگاه مولانا غنا و وضوح بیشتری بخشیده است. هدف این مقاله تحلیل و بررسی این دیدگاه است.
رامین محرمی
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1388
چکیده
متکلمان و حکمای اسلامی در باب شرور، منشأ و علت وجود آن در عالم، اختلاف دیدگاه دارند. از دیدگاه اشاعره، خداوند خالق شر، اعم از طبیعی و اخلاقی است. معتزله عقیده دارندکه ساحت خداوند از خلق شر مضر و ظالمانه مبرا، و شر عالم، نسبی است؛ خداوند در جهان آخرت، شر طبیعی را با دادن «عوض» جبران خواهد کرد؛ آنان شر اخلاقی را نیز نتیجة اختیار انسان ...
بیشتر
متکلمان و حکمای اسلامی در باب شرور، منشأ و علت وجود آن در عالم، اختلاف دیدگاه دارند. از دیدگاه اشاعره، خداوند خالق شر، اعم از طبیعی و اخلاقی است. معتزله عقیده دارندکه ساحت خداوند از خلق شر مضر و ظالمانه مبرا، و شر عالم، نسبی است؛ خداوند در جهان آخرت، شر طبیعی را با دادن «عوض» جبران خواهد کرد؛ آنان شر اخلاقی را نیز نتیجة اختیار انسان میدانند. فلاسفة اسلامی، خیر را امر ذاتی و کثیر و شر را امر عدمی، نسبی، عارضی و ناشی از کرانمندی عالم ماده میدانند. حکیم سنایی دیدگاهی همانند فلاسفة اسلامی و معتزله دارد. او خداوند را خیر محض و نظام آفرینش را نظام احسن میداند. از دیدگاه کلامی او، شر مطلق و حقیقی وجود ندارد بلکه شر، امر عدمی، نسبی و عاریتی است؛ لذا پدیدههای عالم ذاتاً شر نیستند بلکه انسان ناآگاهانه و خودخواهانه، برخی از پدیدهها را شر و برخی دیگر را خیر میپندارد. شر اخلاقی نیز منبعث از اختیار و رفتار انسان است. همچنین دنیا، سرای ابتلاست و وجود شر قلیل در آن برای آزموده شدن انسان و دست یافتن او به خیر برتر(کمال) ضروری است.
نفیسه اهل سرمدی
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1388
چکیده
سه گانههای عالم هستی که ملک و ملکوت و جبروتاند با تثلیث دیگری از ادراکات انسان یعنی حس و خیال و عقل متناظر است. بدین ترتیب حواس انسان روزنة دریافت عالم ماده، خیال او مسافر عالم ملکوت و عقل او سالک و پیمایندۀ عالم انوار قاهره است. شیخ شهاب الدین سهروردی که شیخ اشراق لقبش دادهاند سخن از عالم مُثُل معلقه را به عنوان خیال منفصل وجهۀ ...
بیشتر
سه گانههای عالم هستی که ملک و ملکوت و جبروتاند با تثلیث دیگری از ادراکات انسان یعنی حس و خیال و عقل متناظر است. بدین ترتیب حواس انسان روزنة دریافت عالم ماده، خیال او مسافر عالم ملکوت و عقل او سالک و پیمایندۀ عالم انوار قاهره است. شیخ شهاب الدین سهروردی که شیخ اشراق لقبش دادهاند سخن از عالم مُثُل معلقه را به عنوان خیال منفصل وجهۀ همت خود قرار میدهد و خود را در این مسیر وارث حکمای ایران باستان و فرزانگان یونان میداند. عالم مُثُل معلقه که غیر از مُثُل افلاطونی است و توسط عقول متکافئه ایجاد میشوند عالمی فراخ و گسترده است که از موجودات عالم ماده مثال و نمونه دارد و خود بسرگرفته از مُثُل نوریه است. در نظرگاه این حکیم متأله، صورتهای خیالی، صوری ناشی از نفس یا منطبع در قوای مغزی انسان نیست و متعلق به دیاری دیگرند؛ رابطة آنها با نفس انسانی نه رابطة فعل با فاعل یا مقبول با قابل، بلکه از قبیل ارتباط ظاهر با مظهر است. این صور خیالی ساکنان ملکوتی عالم مثالاند که در قوۀ خیال انسان موقت ظهور می یابند. شیخ سهروردی در مورد صور مرآتی نیز به چنین نظری قائل است. نوشتار حاضر سعی در شناخت این خطة ملکوتی از رهگذر ادراک خیالی و تبیین آثار و ویژگیهای آن دارد و طی این طریق ، حکمت اشراقی سهروردی است که منبع شناخت قرار میگیرد.
محمدعلی شیخ
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1388
چکیده
ابن خلدون یکی از بنیانگذاران فلسفة تاریخ و علوم اجتماعی است و اثر مهم وی نیز که به مقدمة ابن خلدون شهرت یافته، موضوع در این دو دانش است. اهمیت ابن خلدون در این است که بسیاری از مفاهیم به کار رفته در فلسفة تاریخ و جامعه شناسی نوین متأثر از اصطلاحها و واژههایی است که توسط او ابداع شده است. او بر خلاف مورخان پیشین که حوادث تاریخی را مستقل ...
بیشتر
ابن خلدون یکی از بنیانگذاران فلسفة تاریخ و علوم اجتماعی است و اثر مهم وی نیز که به مقدمة ابن خلدون شهرت یافته، موضوع در این دو دانش است. اهمیت ابن خلدون در این است که بسیاری از مفاهیم به کار رفته در فلسفة تاریخ و جامعه شناسی نوین متأثر از اصطلاحها و واژههایی است که توسط او ابداع شده است. او بر خلاف مورخان پیشین که حوادث تاریخی را مستقل از پدیدههای اجتماعی بررسی میکردند، بر آن است که حوادث تاریخی معلول پدیدههای اجتماعی هستند و جوامع بشری را مشمول نظام علّی و معلولی میداند و معتقد است علتهای اجتماعی از ذات جامعه نشأت میگیرند و از این نظر در تحلیل و تبیین حوادث تاریخی از اصل علّیت مدد میگیرد یعنی او به جای اینکه بررسی کند چه چیز اتفاق افتاد است در پی آن است که بداند و بررسی کند چرا اتفاق افتاد است؟ در این مقاله تلاش شده تا حدودی دیدگاههای این فیلسوف و مورخ مبتکر مسلمان را در باب فلسفة تاریخ و علم الاجتماع بررسی و معرفی کنیم.
منیره سید مظهری
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1388
چکیده
مقالة حاضر پس از ارزیابی نقدها و خردهگیریهای ابنرشد به ابنسینا و مقایسه و تطبیق مکاتب مورد نظر در بارۀ چهار مسئلة «زیادت وجود بر ماهیت»، «امکان و وجوب»، «فیض یا صدور» و «قاعدة الواحد» به این نتیجه رسیده است که ابنرشد به آن اندازه که در فهم مکتب ارسطو تلاش کرده و به تأمل و تدقیق پرداخته، در فهم مکتب ابنسینا کوشش چندانی به ...
بیشتر
مقالة حاضر پس از ارزیابی نقدها و خردهگیریهای ابنرشد به ابنسینا و مقایسه و تطبیق مکاتب مورد نظر در بارۀ چهار مسئلة «زیادت وجود بر ماهیت»، «امکان و وجوب»، «فیض یا صدور» و «قاعدة الواحد» به این نتیجه رسیده است که ابنرشد به آن اندازه که در فهم مکتب ارسطو تلاش کرده و به تأمل و تدقیق پرداخته، در فهم مکتب ابنسینا کوشش چندانی به عمل نیاورده است و در برخی مباحث از اصل با سوء فهم و تعبیری ناروا مرام ابنسینا را درک، دنبال و انتقاد کرده است.
علیرضا خواجه گیر
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1388
چکیده
طرح مسئلة وجوب و ضرورت نظام هستی در ساختار فلسفی اصحاب حکمت متعالیه و تأثیر پذیری این مکتب از تعالیم و متون دینی بهویژه قرآن کریم در مسئلة مذکور بسیار حائز اهمیت است. شاید به همین دلیل باشد که هم در متون تفسیری و هم در متون فلسفی بزرگان این مکتب این مسئله منعکس شده است . مسئلة وجوب و ضرورت نظام هستی از یک سو مربوط به علم الهی نسبت به ...
بیشتر
طرح مسئلة وجوب و ضرورت نظام هستی در ساختار فلسفی اصحاب حکمت متعالیه و تأثیر پذیری این مکتب از تعالیم و متون دینی بهویژه قرآن کریم در مسئلة مذکور بسیار حائز اهمیت است. شاید به همین دلیل باشد که هم در متون تفسیری و هم در متون فلسفی بزرگان این مکتب این مسئله منعکس شده است . مسئلة وجوب و ضرورت نظام هستی از یک سو مربوط به علم الهی نسبت به ماسوی خویش و مرتبهای از مراتب علم الهی و از جهت دیگر مربوط به خود ماسوی الله و ساختار علّی و معلولی نظام هستی است و در تفسیر و تحلیل جهانشناسی الهی از جایگاه خاصی برخوردار است. تقسیمبندی قضای الهی به مراتب ذاتی و فعلی، علمی و عینی،تشریعی و تکوینی در این نظام فکری در راستای تبیین مسئلة مذکور بسیار قابل توجه است. این مقاله درصدد تبیین و تشریح مبانی مسئلة وجوب و ضرورت نظام هستی از دیدگاه حکمت متعالیة صدرایی و شارحان آن- بالاخص علامه طباطبائی- و تأثیرپذیری آنها از متون دینی است.
عبدالرسول کشفی؛ محمدصالح زارعپور
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
آیا باورهای برآمده از تجربههای دینی موجه هستند؟ ویلیام آلستون میکوشد با تکیه بر همساختاری تجربههای دینی با تجربههای حسی نشان دهد که باورهای برآمده از تجربههای دینی هم درست به اندازة باورهای برآمده از تجربههای حسی موجه هستند. در این مقاله میکوشیم، با رویکردی متفاوت، از دیدگاه او در این خصوص دفاع کنیم. در این خصوص، ابتدا ...
بیشتر
آیا باورهای برآمده از تجربههای دینی موجه هستند؟ ویلیام آلستون میکوشد با تکیه بر همساختاری تجربههای دینی با تجربههای حسی نشان دهد که باورهای برآمده از تجربههای دینی هم درست به اندازة باورهای برآمده از تجربههای حسی موجه هستند. در این مقاله میکوشیم، با رویکردی متفاوت، از دیدگاه او در این خصوص دفاع کنیم. در این خصوص، ابتدا نظامِ توجیهِ معرفتی مبناگرایانة مبتنی بر قابل اعتماد بودن "رویههای معرفتی" را معرفی میکنیم و سپس با برشمردن سه سطح مختلف برای هر رویة معرفتی، قابل اعتماد بودن هر رویه را به قابل اعتماد بودن این سه سطح فرو میکاهیم و در نهایت نشان میدهیم که رویة معرفتیِ مبتنی بر تجربههای دینی، درست به اندازة رویة معرفتیِ مبتنی بر تجربههای حسی قابل اعتماد است؛ تنها به این دلیل که هر یک از سطوح آن به اندازة سطح متناظر خود در رویـة معرفتی مبتنی بر ادراک حسی قابل اعتماد است.
حسین اترک
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
سر ویلیام دیوید راس برجستهترین چهرة اخلاق وظیفهگرا پس از کانت است. در این مقاله، به تبیین نظریة ابتکاری او مبنی بر تفکیک «وظایف اخلاقی در نگاه نخست» از «وظایف در مقام عمل» برای حل مشکل تعارض وظایف، که اخلاق کانت با آن مواجه بود، میپردازیم. همچنین برخی از آراء مهم فرا اخلاقی او را که در دیدگاه هنجاری مؤثر است، بیان خواهیم کرد. راس ...
بیشتر
سر ویلیام دیوید راس برجستهترین چهرة اخلاق وظیفهگرا پس از کانت است. در این مقاله، به تبیین نظریة ابتکاری او مبنی بر تفکیک «وظایف اخلاقی در نگاه نخست» از «وظایف در مقام عمل» برای حل مشکل تعارض وظایف، که اخلاق کانت با آن مواجه بود، میپردازیم. همچنین برخی از آراء مهم فرا اخلاقی او را که در دیدگاه هنجاری مؤثر است، بیان خواهیم کرد. راس یک عینیتگرای اخلاقی است که حقایق اخلاقی را اوصاف واقعی مربوط به جهان میداند. او همچنین یک شهودگرای اخلاقی است که مفاهیم اخلاقی بنیادی یعنی خوبی و درستی را غیرقابل تعریف میداند، ولی عقل انسان قادر به شهود درستی و نادرستی برخی قضایای اخلاقی بنیادی است. او در باب ارزشها و وظایف، کثرتگراست. به عقیدة راس، تعارض در وظایف در نگاه نخست امکان دارد نه در وظایف در مقام عمل. وظایف در نگاه نخست اعمالی هستند که به علت داشتن اوصاف درستساز، در نگاه اول الزامی هستند ولی آنها در صورتی وظیفه در مقام عمل ما خواهند بود که در عین حال وظیفه در نگاه نخست مهمتر دیگری متوجه ما نباشد. در این صورت آن وظیفة مهمتر، وظیفه در مقام عمل خواهد بود و وظیفه در نگاه نخست، الزامی نخواهد بود. بدین ترتیب مشکل تعارض وظایف حل میشود.
صالح حسن زاده
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
در تاریخ اندیشة بشری، برای اثبات وجود خدا راهها و شیوههای گوناگونی ارائه شده است. در میان براهین اثبات وجود خدا، برهان وجودی بحث برانگیزترین آنها بوده است. برهان وجودی با تحلیل مفهوم خداوند، وجود واقعی او را اثبات میکند. این برهان از هر گونه مفهوم تجربی فراتر رفته است. سابقة تاریخی برهان وجودی به ارسطو میرسد، اما این آنسلم ...
بیشتر
در تاریخ اندیشة بشری، برای اثبات وجود خدا راهها و شیوههای گوناگونی ارائه شده است. در میان براهین اثبات وجود خدا، برهان وجودی بحث برانگیزترین آنها بوده است. برهان وجودی با تحلیل مفهوم خداوند، وجود واقعی او را اثبات میکند. این برهان از هر گونه مفهوم تجربی فراتر رفته است. سابقة تاریخی برهان وجودی به ارسطو میرسد، اما این آنسلم بود که در فلسفة غربی آن را در کتاب پروسلوگیون (proslogion) ]گفت و گو با غیر[ به صورت برهان بیان کرده است. از زمان خود آنسلم، مخالفان و موافقان این برهان برای اثبات عقیدة خود قلم-فرسایی کردهاند. در این میان، دفاع دکارت از این برهان در قرن هفدهم با تقریر جدید، توجه متفکران را به نحو ویژه به آن جلب کرد. آراء متفاوت برخی فیلسوفان مسلمان معاصر در اعتبار و عدم اعتبار منطقی این برهان نیز جالب توجه است. به هر حال به نظر دقیق، برهان وجودی دلیلی مبهم، نامعتبر و مبتنی بر مغالطهای از نوع خلط میان مفهوم وجود و مصداق آن است.
علیرضا خواجه گیر
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
در عرفان اسلامی، انسان، موجودی ذومراتب با ساحتهای وجودی مختلف است که هر یک از آنها دریچهای به وجود پر رمز و راز این معمای هستی است. در میان عارفان مسلمان، چهرة مولانا جلالالدین رومی در کشف رازهای درونی انسان و گشودن اسرار وجودی او بسیار برجسته است. مولوی با بهره گیری از تعالیم عمیق دینی و تجربیات عارفان پیش از خود و آمیختن آنها ...
بیشتر
در عرفان اسلامی، انسان، موجودی ذومراتب با ساحتهای وجودی مختلف است که هر یک از آنها دریچهای به وجود پر رمز و راز این معمای هستی است. در میان عارفان مسلمان، چهرة مولانا جلالالدین رومی در کشف رازهای درونی انسان و گشودن اسرار وجودی او بسیار برجسته است. مولوی با بهره گیری از تعالیم عمیق دینی و تجربیات عارفان پیش از خود و آمیختن آنها با تجربیات عرفانی خویش توانست انسانشناسی عرفانی بسیار متعالی و عمیقی را در آثار منثور و منظوم خویش به بشر عرضه کند. تعالی معنوی انسان در تفکر مولانا را باید از دو جنبه نگریست: یک جنبة آن مانعزدایی و آسیبشناسی روحی انسان و جنبة دیگر، چگونگی پرورش روحانی اوست. مولوی با تفکیک خود حقیقی و خود مجازی انسان و شناخت آثار زیانبار غفلت انسان از ساحت الهی خویش، موانعی را که باعث این غفلت و دوری انسان از گوهر حقیقی خود میشود، در مکتب عرفان عشقی خویش به بهترین وجهی به تصویر کشید و همچون طبیبی روحانی توانست با کشف علل واقعی درد و رنج انسان غذاهای حقیقی روح انسان را شناسایی و عرضه کند
حامد شیوا
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
در این مقاله، ابتدا در بحث از مدلهای گوناگون در تبیین انسانمحورانة وحی که بهویژه در آثار خاورشناسان مطرح شده به هفت مدل اشاره شده است. نویسنده درصدد است نشان دهد که بنیاد مشترک در همة این تبیینها نوعی از رویکرد سلبی در الهیات در دورة جدید است. بر اساس این رویکرد، خداوند موجودی بهکلی متعالی از انسان و جهان است و در کار تاریخ و ...
بیشتر
در این مقاله، ابتدا در بحث از مدلهای گوناگون در تبیین انسانمحورانة وحی که بهویژه در آثار خاورشناسان مطرح شده به هفت مدل اشاره شده است. نویسنده درصدد است نشان دهد که بنیاد مشترک در همة این تبیینها نوعی از رویکرد سلبی در الهیات در دورة جدید است. بر اساس این رویکرد، خداوند موجودی بهکلی متعالی از انسان و جهان است و در کار تاریخ و طبیعت دخالتی ندارد. در این صورت، وحی نیز که عبارت از رابطهای خاص میان خدا و انسان است توجیهی الهی نخواهد داشت و تبیینی انسانمحورانه جای آن را خواهد گرفت. در این مقاله، همچنین رابطة خداباوری سلبی و تبیین انسانمحورانة وحی با توجه به برخی از آیات قرآن بررسی شده است؛ سپس به ادعای اصلی این مقاله یعنی پیوند تبیینهای انسانمحورانه از وحی با نوعی از نگرش سلبی در الهیات دورة جدید پرداخته شده و سرانجام نشان داده شده است که اعتدال میان تشبیه و تنزیه در معارف اسلامی به چنین نتایجی منجر نمیشود.
سیدمحمدعلی دیباجی؛ محمدتقی جان محمدی
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
جایگاه عقل فعال در فلسفۀ مشاء مسئلهای بغرنج است. یکی از مطالبی که در بارۀ آن وجود دارد این است که ارسطو از عقل فعال سخن نگفته، اما شارحان اسکندرانی و نوافلاطونی وی آن را ساخته و پرداختهاند. ابنسینا به عنوان فیلسوفی مستقل-که به اشتباه وی را نمایندۀ مشاء در حکمت اسلامی معرفی کردهاند و خود وی این مسئله را رد میکند- در بارۀ عقل ...
بیشتر
جایگاه عقل فعال در فلسفۀ مشاء مسئلهای بغرنج است. یکی از مطالبی که در بارۀ آن وجود دارد این است که ارسطو از عقل فعال سخن نگفته، اما شارحان اسکندرانی و نوافلاطونی وی آن را ساخته و پرداختهاند. ابنسینا به عنوان فیلسوفی مستقل-که به اشتباه وی را نمایندۀ مشاء در حکمت اسلامی معرفی کردهاند و خود وی این مسئله را رد میکند- در بارۀ عقل فعال دیدگاهی دارد که ضمن تلائم با فلسفۀ خود او متفاوت با دیدگاه شارحانی چون اسکندر افرودیسی و تامستیوس است. توماس آکوئیناس، فیلسوف و الهیدان مسیحی، که در نقاط مهمی از اندیشۀ فلسفی-کلامی خویش متأثر از ابنسیناست، در این مسئله به تبع از موضع مسیحی- ارسطویی خود با برخی از مسائل مربوط به عقل فعال سینوی به مخالفت پرداخته است. پرسشی که در این مقاله مطرح میشود این است که آیا مخالفت وی از موضع هستیشناختی است یا معرفتشناختی؟ پاسخی که این مقاله داده میشود عبارت از آن است که آکوئیناس با اعتماد فلسفی به ارسطو به مخالفت هستیشناختی با عقل فعال سینوی پرداخته و از نظر معرفتشناسی نیز نتوانسته است با گسترۀ معنای عقل فعال ابنسینا کاملاً همراه شود.
احمد واعظی
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
تحولات قرن بیستم در حوزۀ هرمنوتیک و نظریة تفسیری به نتایجی منتهی شده است که علم کلام به عنوان دانشی متن محور و دارای پیوند عریق با تفسیر متون مقدس را در حوزههایی به چالش میکشد. مقالة حاضر با بررسی تأثیر تحولات هرمنوتیک معاصر در هر دو ساحت «نظریة تفسیری به مثابه نظریۀ قرائت» و «نظریة تفسیری به مثابه هرمنوتیک فلسفی و فرا تفسیر» بر ...
بیشتر
تحولات قرن بیستم در حوزۀ هرمنوتیک و نظریة تفسیری به نتایجی منتهی شده است که علم کلام به عنوان دانشی متن محور و دارای پیوند عریق با تفسیر متون مقدس را در حوزههایی به چالش میکشد. مقالة حاضر با بررسی تأثیر تحولات هرمنوتیک معاصر در هر دو ساحت «نظریة تفسیری به مثابه نظریۀ قرائت» و «نظریة تفسیری به مثابه هرمنوتیک فلسفی و فرا تفسیر» بر حوزۀ کلام سنتی و با تأکید بر اینکه هر رویکرد کلامی لاجرم بر نظریۀ تفسیری خاصی تکیه زده است میکوشد تعامل میان هرمنوتیک و کلام را در سه محور اصلی بررسی نماید. این سه محور اصلی عبارتاند از: الف. چالش انتقادی هرمنوتیک معاصر با کلیّت کلام سنتی؛ ب. بررسی مسئله آفرینی و خلق پرسشهای نوین کلامی توسط هرمنوتیک معاصر؛ ج. واکاوی تأثیر باورهای کلامی در هرمنوتیک.
مسعود امید
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
معمولاً در بحث از شک دکارت برعنصر یا مؤلفههایی چند از آن اشاره یا تأکید می شود و اغلب به جنبهها و اضلاع متعدد آن، به تفکیک پرداخته نمیشود. این مقاله در پی آن است تا با موضوع تحقیق قرار دادن شک در فلسفة دکارت و با نگاهی تحلیلی و فلسفی به آرا و آثار وی، ابعاد مختلف و شبکهای را که دکارت در فلسفة خود برمحور نظریة شک تنیده است، مطرح سازد. ...
بیشتر
معمولاً در بحث از شک دکارت برعنصر یا مؤلفههایی چند از آن اشاره یا تأکید می شود و اغلب به جنبهها و اضلاع متعدد آن، به تفکیک پرداخته نمیشود. این مقاله در پی آن است تا با موضوع تحقیق قرار دادن شک در فلسفة دکارت و با نگاهی تحلیلی و فلسفی به آرا و آثار وی، ابعاد مختلف و شبکهای را که دکارت در فلسفة خود برمحور نظریة شک تنیده است، مطرح سازد. از این رو، به مؤلفههای متعددی در نظریة شک از قبیل تعریف، وجود، ملاک، چارچوب داری، هدف، فایده، حدود، مراتب، اقسام، توجیهپذیری،گستره و... میپردازد و براین اساس پیشنهاد می-کند تا با ملاحظة ابعاد مختلف مذکور و با لحاظ مجموع آنها، شک دکارتی را در افق یک «نظریة» مستقل فلسفی نظاره کنیم.
محمد جواد فلاح
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
مهمترین دلیل عقلی ارائه شده در مورد اصل امامت، «قاعدة لطف» است. این قاعده وجود امام و نصب وی را لطف میداند و از طرفی لطف را بر خداوند واجب دانسته و آنگاه نصب امام را بر خداوند واجب میداند. درمورد کبری این قیاس اختلافاتی در دیدگاه شیعه و سنی وجود دارد. صغرای قیاس مذکور (لطف بودن وجود امام) به صورتهای گوناگون تبیین شده است. تبیین کمال ...
بیشتر
مهمترین دلیل عقلی ارائه شده در مورد اصل امامت، «قاعدة لطف» است. این قاعده وجود امام و نصب وی را لطف میداند و از طرفی لطف را بر خداوند واجب دانسته و آنگاه نصب امام را بر خداوند واجب میداند. درمورد کبری این قیاس اختلافاتی در دیدگاه شیعه و سنی وجود دارد. صغرای قیاس مذکور (لطف بودن وجود امام) به صورتهای گوناگون تبیین شده است. تبیین کمال معنوی،تبیین کمال اجتماعی و حفظ بقای شریعت از جمله تقریرهای ذکر شده در این قاعده است؛ بررسی تطبیقی این قاعده با رویکرد تحلیلی، به خصوص با نظر به صغری این قاعده نزد متکلمان و کلام معصومان (علیهم السلام) وجوه اشتراک و افتراق این قاعدة عقلی را بین متکلمان و کلام اهلبیت(ع) آشکار و کاستیهای این قاعده در پرتو کلام معصومان تکمیل و بازسازی می شود.
محبوبه عبدالهی اهر
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
اساس فلسفة اشراق «نور برتر» است که اصل و منشأ هستی به شمار میرود و با حکمت خسروانی و پهلوی ایرانیان باستان و نیز حکمت یونانیان قدیم مرتبط است و سهروردی احیا کنندة این فلسفه، در دامن عرفان و حکمت اسلامی است. با توجه به کاربرد واژة «نور» و ترادفات آن با بسامد بالا در اشعار مولانا، متوجه جایگاه خاص این واژه در افق فکری وی میشویم. براین ...
بیشتر
اساس فلسفة اشراق «نور برتر» است که اصل و منشأ هستی به شمار میرود و با حکمت خسروانی و پهلوی ایرانیان باستان و نیز حکمت یونانیان قدیم مرتبط است و سهروردی احیا کنندة این فلسفه، در دامن عرفان و حکمت اسلامی است. با توجه به کاربرد واژة «نور» و ترادفات آن با بسامد بالا در اشعار مولانا، متوجه جایگاه خاص این واژه در افق فکری وی میشویم. براین اساس، در این نوشته سعی شده است مناسبات و مشابهات محتوایی نور در آثار سهروردی و اشعار مولانا بررسی و نمایانده شود.
محمد قاسم الیاسی
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
از دیر باز « سعادت حقیقی» در کنار کمال، خیر و لذتهای انسان مورد گفتمان حکیمان و فیلسوفان بوده است. به خاطر گستردگی این مفاهیم، بهویژه سعادت حقیقی، رویکردها و دیدگاههای گوناگونی در بارۀ آن وجود داشته و تاکنون هیچ ملاک مورد توافق همگانی ارائه نشده است. بدین روی، در این مقاله کوشش شد، تا زوایای ناپیدای سعادت حقیقی آشکار و لایههای ...
بیشتر
از دیر باز « سعادت حقیقی» در کنار کمال، خیر و لذتهای انسان مورد گفتمان حکیمان و فیلسوفان بوده است. به خاطر گستردگی این مفاهیم، بهویژه سعادت حقیقی، رویکردها و دیدگاههای گوناگونی در بارۀ آن وجود داشته و تاکنون هیچ ملاک مورد توافق همگانی ارائه نشده است. بدین روی، در این مقاله کوشش شد، تا زوایای ناپیدای سعادت حقیقی آشکار و لایههای گوناگون آن در عرصههای مختلف دنیا و آخرت از منظر صدرا معرفی شود. بر این اساس، رهیافتها و فرضیههای «سعادت مادی و حسی» «سعادت روحانی» و «سعادت باطنی و نشاط درونی» به عنوان فرضیههای احتمالی و رقیب و «سعادت جامع نگر» با رویکرد خاص صدرایی، به عنوان «خود شکوفایی عقلی و سعادت حقیقی» فرضیة اصلی تحقیق، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. در این مقاله با کمک مبانی نظری مانند: اصالـة الوجود، تشکیکی بودن وجود، جسمانیـة الحدوث و روحانیـة البقاء بودن نفس، حرکت جوهری و اختیار انسان، رابطۀ دنیا و آخرت، اتحاد نفس با قوا، و اتحاد عاقل و معقول به راحتی امتیاز دیدگاه صدرالمتألهین با حکیمان دیگر در رهیافت جامع نگر روشن گردیده و سعادت حقیقی تثبیت شده است. بنابراین، از دیدگاه صدرا، سعادت یا حقیقی یا غیر حقیقی است؛ این دو یا دنیوی یا اخروی می باشند؛ این چهارتا، یا وابسته به حواس ظاهری، باطنی و قوای تحریکی است، یا معلول عقل نظری و عقل عملی است؛ سعادت حقیقی انسان مربوط به عقل انسان به دلیل اتم بودن، اقوی، الزم، اشد و اکثر بودن آن است. هرکدام این سعادت عقل نظری و عملی یا حداقلی یا حد متوسطی یا حداکثری هستند
محسن جوادی؛ قباد محمدی شیخی
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
حسن و قبح یکی از مسائل بسیار مهم است که توجه متکلمان را به خود جلب کرده است. عدلیه، بر ذاتی ـ عقلی بودن حسن و قبح افعال شخص عاقل اصرار دارند، در حالی که اشاعره، بر الهی ـ شرعی بودن چنین افعالی تأکید میورزند. پرسش اصلی این است که هر کدام از این واژگان (حسن و قبح، ذاتی و الهی و عقلی و شرعی) چه معنایی دارد و مراد اندیشمندان مسلمان از کاربرد ...
بیشتر
حسن و قبح یکی از مسائل بسیار مهم است که توجه متکلمان را به خود جلب کرده است. عدلیه، بر ذاتی ـ عقلی بودن حسن و قبح افعال شخص عاقل اصرار دارند، در حالی که اشاعره، بر الهی ـ شرعی بودن چنین افعالی تأکید میورزند. پرسش اصلی این است که هر کدام از این واژگان (حسن و قبح، ذاتی و الهی و عقلی و شرعی) چه معنایی دارد و مراد اندیشمندان مسلمان از کاربرد آنها کدام معنا و چه چیزی بوده است؟ در پژوهش حاضر چهار معنا برای حسن و قبح در نظر گرفته شده و نشان داده شده که اختلاف نظر عالمان مسلمان اغلب به معنای چهارم (استحقاق مدح و ذم) مربوط است. بنابراین، با توجه به مقام ثبوت و اثبات چهار صورت برای مسئلة حسن و قبح به معنای چهارم می توان در نظر گرفت. الف . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، الهی و از حیث مقام اثبات، شرعی باشند؛ ب . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، ذاتی و از حیث مقام اثبات، شرعی باشند؛ پ . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، الهی و از حیث مقام اثبات، عقلی باشند؛ ت . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، ذاتی و از حیث مقام اثبات، عقلی باشند. منظور اشاعره از حسن و قبح به گزینة «الف» مربوط است، اگر چه ظاهر سخن آنان، نفی مقام ثبوت ـ خواه ذاتی یا الهی ـ است، ولی منظور عدلیه، به گزینههای «ب، پ و ت» مربوط است که توضیح آنها در خلال تحقیق خواهد آمد
امیر شیرزاد
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
علامه رفیعی قزوینی ره سه یادداشت کوتاه عربی بر کتاب القبسات اثر حکیم میرداماد مرقوم فرمودهاند. اولین یادداشت در بارة تعابیر حکمای الهی از حقیقت غایت مطلوب از ایجاد عالَم است. بحث در بارة غایت مطلوب خداوند از آفرینش در کلام، حکمت و عرفان مطرح است. برخی متکلمان هرگونه غایت را از خداوند نفی کردند و برخی دیگر ایصال نفع به مخلوق را غایت ...
بیشتر
علامه رفیعی قزوینی ره سه یادداشت کوتاه عربی بر کتاب القبسات اثر حکیم میرداماد مرقوم فرمودهاند. اولین یادداشت در بارة تعابیر حکمای الهی از حقیقت غایت مطلوب از ایجاد عالَم است. بحث در بارة غایت مطلوب خداوند از آفرینش در کلام، حکمت و عرفان مطرح است. برخی متکلمان هرگونه غایت را از خداوند نفی کردند و برخی دیگر ایصال نفع به مخلوق را غایت الهی از آفرینش دانستهاند. این دو نظر مورد انتقاد حکما واقع شده است. از نظر حکما نفی هر گونه غایت مستلزم ترجیح بدون مرجح است و ایصال نفع به غیر نیز فاقد شأنیت غرض است. از سوی دیگر تعابیر حکما در غایت الهی متفاوت است. برخی آن را "علم الهی به نظام خیر" و برخی "ذات مقدس الهی" و برخی صرف "جود و احسان" معرفی کردهاند. با این همه، بازگشت همة این تعابیر به حقیقت واحد ذات الهی است. این مقاله درصدد پژوهش در این مبحث منطبق بر یادداشت علامه رفیعی قزوینی است.
علی فتحی
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
مسئلۀ تبیین فرایند معرفت و شناخت، از جمله مهمترین دغدغههای فیلسوفان طی تاریخ تفکر و اندیشه و خاستگاه شکلگیری اختلافنظرها و مشاجرههای بسیار در این میان بوده است و در یک کلام میتوان گفت در دورۀ جدید پس از دکارت و در اوج آن در کانت فلسفه به معرفتشناسی تحویل و به تعبیری مترادف با آن تلقی میشود. نگاهی تطبیقی به جریان شکلگیری ...
بیشتر
مسئلۀ تبیین فرایند معرفت و شناخت، از جمله مهمترین دغدغههای فیلسوفان طی تاریخ تفکر و اندیشه و خاستگاه شکلگیری اختلافنظرها و مشاجرههای بسیار در این میان بوده است و در یک کلام میتوان گفت در دورۀ جدید پس از دکارت و در اوج آن در کانت فلسفه به معرفتشناسی تحویل و به تعبیری مترادف با آن تلقی میشود. نگاهی تطبیقی به جریان شکلگیری معرفت و یا تطبیق برخی عناصر به کار رفته در آن افزون بر اینکه نقاط قوت و یا ضعف دو سنت فلسفی را بر ملا میسازد، راه را برای پژوهش و تطبیــق و معــاضدت و مسـاعدت همـدیگر، بـرای رسیـدن به نقطهای مطلوبتر میگشاید. این نوشتار با تطبیق معقولات ثانیۀ فلسفی در سنت فلسفۀ اسلامی و مقولات فاهمۀ کانتی در پی آن است که با برداشتن گامی در این مسیر، زمینه را برای کاوش بیشتر پژوهشگران فلسفه فراهم آورد
حیدرعلی میمنه
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1387
چکیده
قرآن کریم و عهد عتیق گزارشهایی از وقوع معجزه، همزمان با ظهور پیامبران دادهاند. پس از آن بسیاری ازمتکلمان مسلمان و یهودی هرکدام درحوزة خود کوشیدهاند چگونگی وقوع پدیدة معجزه و ارتباطشان با نظام طبیعی عالم را توضیح دهند. گروهی معجزه را نقض قانون طبیعت از سوی خداوند و گروهی دیگر غلبة یک قانون طبیعی برقانون طبیعی دیگر تفسیر نمودهاند. ...
بیشتر
قرآن کریم و عهد عتیق گزارشهایی از وقوع معجزه، همزمان با ظهور پیامبران دادهاند. پس از آن بسیاری ازمتکلمان مسلمان و یهودی هرکدام درحوزة خود کوشیدهاند چگونگی وقوع پدیدة معجزه و ارتباطشان با نظام طبیعی عالم را توضیح دهند. گروهی معجزه را نقض قانون طبیعت از سوی خداوند و گروهی دیگر غلبة یک قانون طبیعی برقانون طبیعی دیگر تفسیر نمودهاند. برخی از متکلمان که به اندیشههای عرفانی نزدیک بودهاند معجزه را با تجربة درونی آورندة معجزه پیوند زدهاند و کسانی، تحت تأثیر تحولات علمی اخیر جهان غرب، کوشیدهاند معجزات را به امور عادی تأویل نمایند. در این میان، رأی ابنمیمون ازمتکلمان یهود و نظر علامه طباطبایی از متکلمان و مفسران مسلمان هرکدام درحوزة خود از استحکام و مقبولیت بیشتری برخوردار است.