ابراهیم دادجوی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1386
چکیده
«اصل تفرد» یکی از اصول مهم مابعدالطبیعی است. هر موجودی یا صورت تنهاست یا ترکیبی از ماده و صورت است، اما این موجود دارای تفرد و تشخص نیز هست. تفرد و تشخص آن به صورت آن است یا به مادة آن؟ نویسنده در این مقاله کوشیده است این اصل را در سیر تاریخی آن، از زمان ارسطو تا صدرالمتألهین، به اختصار بحث نماید و نشان دهد که بهرغم تفسیرهای گوناگون، ...
بیشتر
«اصل تفرد» یکی از اصول مهم مابعدالطبیعی است. هر موجودی یا صورت تنهاست یا ترکیبی از ماده و صورت است، اما این موجود دارای تفرد و تشخص نیز هست. تفرد و تشخص آن به صورت آن است یا به مادة آن؟ نویسنده در این مقاله کوشیده است این اصل را در سیر تاریخی آن، از زمان ارسطو تا صدرالمتألهین، به اختصار بحث نماید و نشان دهد که بهرغم تفسیرهای گوناگون، همة فیلسوفان و مفسران باید قائل به این باشند که ملاک تفرد و تشخص یک چیز «صورت» آن چیز و بلکه «وجود» آن چیز است.
سید حسن احمدی؛ حسن عباسی حسین آبادی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1387
چکیده
در این مقاله، به بررسی کتاب اثولوجیا و دیدگاههای مختلف در باب آن پرداخته شده است. اثولوجیا اثر بسیار مهم و تأثیرگذاری در جهان اسلام بوده است؛ به همین علت پژوهش دربارة محتوا و سرگذشت آن برای شناخت عمیق فلسفه در جهان اسلام ضروری به نظر میرسد. این کتاب به عنوان یکی از منابع فلسفة یونان وارد جهان اسلام شده و همواره مورد توجه متفکران ...
بیشتر
در این مقاله، به بررسی کتاب اثولوجیا و دیدگاههای مختلف در باب آن پرداخته شده است. اثولوجیا اثر بسیار مهم و تأثیرگذاری در جهان اسلام بوده است؛ به همین علت پژوهش دربارة محتوا و سرگذشت آن برای شناخت عمیق فلسفه در جهان اسلام ضروری به نظر میرسد. این کتاب به عنوان یکی از منابع فلسفة یونان وارد جهان اسلام شده و همواره مورد توجه متفکران بزرگ جهان اسلام همچون کندی، فارابی، ابنسینا، سهروردی، میرداماد، ملاصدرا، ملاهادی سبزواری، علامه طباطبایی و سایر حکمای مسلمان بوده است. اثولوجیا حداقل از دو جهت در جهان اسلام مؤثر بوده است: 1) منشأ پدیدآمدن شروح، تعالیق و رسالاتی بوده است؛ 2) از نظر محتوا بر مباحث الاهیات بالمعنی الاعم، الاهیات بالمعنی الاخص و علم النفس تأثیرگذار بوده است. اثولوجیا در جهان اسلام همواره به عنوان اثری از ارسطو با تفسیر فُرفوریوس صوری شناخته میشد، اما برخی تحقیقات اخیر نشان می دهد که این کتاب برگرفته از تاسوعات چهارم، پنجم و ششم افلوطین است. آنچه امروزه مسلم است این است که اثولوجیا به لحاظ محتوا برگرفته از آراء افلوطین است. این مقاله درصدد است تا اثبات کند اثولوجیا ترجمه و تألیفی آزاد است و منشئی دوگانه از آراء افلوطین و ارسطو دارد، به نحوی که محتوای آن از افلوطین و روش آن از برهان ارسطویی است و به قصد تدریس گردآوری شده است.
رضا اکبریان؛ حسن مرادی
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1387
چکیده
از منظر حکمای مشاء، قوة خیال، حالّ در روح بخاری است که امری مادی اما لطیف میباشد و به تبع، صور خیالی نیز امری مادی و منطبع در قسمتی از مغز هستند. سهروردی به خاطر وجود صور خیالی عظیم و با توجه به محال بودن انطباع کبیر در صغیر، این امر را نادرست میدانست و جایگاه صور خیالی را عالم مُثل مُعَلقه میداند، عالمی که بالاتر از عالم ماده و پایینتر ...
بیشتر
از منظر حکمای مشاء، قوة خیال، حالّ در روح بخاری است که امری مادی اما لطیف میباشد و به تبع، صور خیالی نیز امری مادی و منطبع در قسمتی از مغز هستند. سهروردی به خاطر وجود صور خیالی عظیم و با توجه به محال بودن انطباع کبیر در صغیر، این امر را نادرست میدانست و جایگاه صور خیالی را عالم مُثل مُعَلقه میداند، عالمی که بالاتر از عالم ماده و پایینتر از عالم عقول و مُثل افلاطونی است؛ اما از نظر او نیز قوة خیال، امری مادی و فقط مظهر (و نه محل) آن صور است و نور مدبر بر اثر اشراق بر آن میتواند صور مذکور را در همان عالم مثل معلقه ببیند. در عرفان نظری، عالم مُثل مُعَلقه را مثال منفصل یا مطلق و سایة آن را در موجودات مادی، مثال متصل یا مقید مینامند. ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه، نظریة حرکت جوهری و اتحاد علم و عالم و معلوم، برای اولین بار دلایلی برای تجرد قوای ادراکی و از جمله قوة خیال بیان نموده و از آن در تبیین مسائلی چون معاد جسمانی، اثبات عالم خیال، چیستی وحی، رؤیا و تأویل استفاده کرده است. سیر تحقیق چنین است که ابتدا به نظرات مکاتب مشاء، اشراق و عرفان نظری در مورد قوة خیال و عدم تجرد آن اشاره می کنیم. در ادامه، آن دسته از مبانی وجودشناسی و نفسشناسی حکمت متعالیه که برای فهم براهین تجرد نفس لازم است، ذکر خواهد شد و سپس استدلالهای ملاصدرا دستهبندی و بررسی میشوند. در پایان، به برخی از نتایج این نظریه در تبیین خلاقیت نفس، معاد جسمانی و حشر نفوس متوسط، وجود عالم مثال متصل، ماهیت وحی، چیستی تأویل متعالیه و رابطة نفس و بدن می پردازیم. از نگاه ما نظریة تجرد قوة خیال بر مبانی محکمی استوار است و از استدلالهای متقنی برخوردار و برای حل مسائل مهمی تواناست.
محمد قاسم الیاسی
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
از دیر باز « سعادت حقیقی» در کنار کمال، خیر و لذتهای انسان مورد گفتمان حکیمان و فیلسوفان بوده است. به خاطر گستردگی این مفاهیم، بهویژه سعادت حقیقی، رویکردها و دیدگاههای گوناگونی در بارۀ آن وجود داشته و تاکنون هیچ ملاک مورد توافق همگانی ارائه نشده است. بدین روی، در این مقاله کوشش شد، تا زوایای ناپیدای سعادت حقیقی آشکار و لایههای ...
بیشتر
از دیر باز « سعادت حقیقی» در کنار کمال، خیر و لذتهای انسان مورد گفتمان حکیمان و فیلسوفان بوده است. به خاطر گستردگی این مفاهیم، بهویژه سعادت حقیقی، رویکردها و دیدگاههای گوناگونی در بارۀ آن وجود داشته و تاکنون هیچ ملاک مورد توافق همگانی ارائه نشده است. بدین روی، در این مقاله کوشش شد، تا زوایای ناپیدای سعادت حقیقی آشکار و لایههای گوناگون آن در عرصههای مختلف دنیا و آخرت از منظر صدرا معرفی شود. بر این اساس، رهیافتها و فرضیههای «سعادت مادی و حسی» «سعادت روحانی» و «سعادت باطنی و نشاط درونی» به عنوان فرضیههای احتمالی و رقیب و «سعادت جامع نگر» با رویکرد خاص صدرایی، به عنوان «خود شکوفایی عقلی و سعادت حقیقی» فرضیة اصلی تحقیق، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. در این مقاله با کمک مبانی نظری مانند: اصالـة الوجود، تشکیکی بودن وجود، جسمانیـة الحدوث و روحانیـة البقاء بودن نفس، حرکت جوهری و اختیار انسان، رابطۀ دنیا و آخرت، اتحاد نفس با قوا، و اتحاد عاقل و معقول به راحتی امتیاز دیدگاه صدرالمتألهین با حکیمان دیگر در رهیافت جامع نگر روشن گردیده و سعادت حقیقی تثبیت شده است. بنابراین، از دیدگاه صدرا، سعادت یا حقیقی یا غیر حقیقی است؛ این دو یا دنیوی یا اخروی می باشند؛ این چهارتا، یا وابسته به حواس ظاهری، باطنی و قوای تحریکی است، یا معلول عقل نظری و عقل عملی است؛ سعادت حقیقی انسان مربوط به عقل انسان به دلیل اتم بودن، اقوی، الزم، اشد و اکثر بودن آن است. هرکدام این سعادت عقل نظری و عملی یا حداقلی یا حد متوسطی یا حداکثری هستند
علیرضا خواجه گیر
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
در عرفان اسلامی، انسان، موجودی ذومراتب با ساحتهای وجودی مختلف است که هر یک از آنها دریچهای به وجود پر رمز و راز این معمای هستی است. در میان عارفان مسلمان، چهرة مولانا جلالالدین رومی در کشف رازهای درونی انسان و گشودن اسرار وجودی او بسیار برجسته است. مولوی با بهره گیری از تعالیم عمیق دینی و تجربیات عارفان پیش از خود و آمیختن آنها ...
بیشتر
در عرفان اسلامی، انسان، موجودی ذومراتب با ساحتهای وجودی مختلف است که هر یک از آنها دریچهای به وجود پر رمز و راز این معمای هستی است. در میان عارفان مسلمان، چهرة مولانا جلالالدین رومی در کشف رازهای درونی انسان و گشودن اسرار وجودی او بسیار برجسته است. مولوی با بهره گیری از تعالیم عمیق دینی و تجربیات عارفان پیش از خود و آمیختن آنها با تجربیات عرفانی خویش توانست انسانشناسی عرفانی بسیار متعالی و عمیقی را در آثار منثور و منظوم خویش به بشر عرضه کند. تعالی معنوی انسان در تفکر مولانا را باید از دو جنبه نگریست: یک جنبة آن مانعزدایی و آسیبشناسی روحی انسان و جنبة دیگر، چگونگی پرورش روحانی اوست. مولوی با تفکیک خود حقیقی و خود مجازی انسان و شناخت آثار زیانبار غفلت انسان از ساحت الهی خویش، موانعی را که باعث این غفلت و دوری انسان از گوهر حقیقی خود میشود، در مکتب عرفان عشقی خویش به بهترین وجهی به تصویر کشید و همچون طبیبی روحانی توانست با کشف علل واقعی درد و رنج انسان غذاهای حقیقی روح انسان را شناسایی و عرضه کند
نفیسه اهل سرمدی
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1388
چکیده
سه گانههای عالم هستی که ملک و ملکوت و جبروتاند با تثلیث دیگری از ادراکات انسان یعنی حس و خیال و عقل متناظر است. بدین ترتیب حواس انسان روزنة دریافت عالم ماده، خیال او مسافر عالم ملکوت و عقل او سالک و پیمایندۀ عالم انوار قاهره است. شیخ شهاب الدین سهروردی که شیخ اشراق لقبش دادهاند سخن از عالم مُثُل معلقه را به عنوان خیال منفصل وجهۀ ...
بیشتر
سه گانههای عالم هستی که ملک و ملکوت و جبروتاند با تثلیث دیگری از ادراکات انسان یعنی حس و خیال و عقل متناظر است. بدین ترتیب حواس انسان روزنة دریافت عالم ماده، خیال او مسافر عالم ملکوت و عقل او سالک و پیمایندۀ عالم انوار قاهره است. شیخ شهاب الدین سهروردی که شیخ اشراق لقبش دادهاند سخن از عالم مُثُل معلقه را به عنوان خیال منفصل وجهۀ همت خود قرار میدهد و خود را در این مسیر وارث حکمای ایران باستان و فرزانگان یونان میداند. عالم مُثُل معلقه که غیر از مُثُل افلاطونی است و توسط عقول متکافئه ایجاد میشوند عالمی فراخ و گسترده است که از موجودات عالم ماده مثال و نمونه دارد و خود بسرگرفته از مُثُل نوریه است. در نظرگاه این حکیم متأله، صورتهای خیالی، صوری ناشی از نفس یا منطبع در قوای مغزی انسان نیست و متعلق به دیاری دیگرند؛ رابطة آنها با نفس انسانی نه رابطة فعل با فاعل یا مقبول با قابل، بلکه از قبیل ارتباط ظاهر با مظهر است. این صور خیالی ساکنان ملکوتی عالم مثالاند که در قوۀ خیال انسان موقت ظهور می یابند. شیخ سهروردی در مورد صور مرآتی نیز به چنین نظری قائل است. نوشتار حاضر سعی در شناخت این خطة ملکوتی از رهگذر ادراک خیالی و تبیین آثار و ویژگیهای آن دارد و طی این طریق ، حکمت اشراقی سهروردی است که منبع شناخت قرار میگیرد.
حسین مقیسه
دوره 9، شماره 2 ، تیر 1388
چکیده
اگر عناصر اصلی جهانبینی را نوع نگاه خود به آغاز و پایان هستی و رسالت و جایگاه انسان بدانیم، اهمیت انسانشناسی و تعریفی که از وی ارائه میشود و چشماندازی که برای آیندة او در نظر گرفته میشود آشکار میگردد. این مقاله درصدد بیان ارتباط بحث صفات جمال و جلال الهی و انسانشناسی است. از آنجا که متکلمان، حکما و عرفای اسلامی با توجه به ...
بیشتر
اگر عناصر اصلی جهانبینی را نوع نگاه خود به آغاز و پایان هستی و رسالت و جایگاه انسان بدانیم، اهمیت انسانشناسی و تعریفی که از وی ارائه میشود و چشماندازی که برای آیندة او در نظر گرفته میشود آشکار میگردد. این مقاله درصدد بیان ارتباط بحث صفات جمال و جلال الهی و انسانشناسی است. از آنجا که متکلمان، حکما و عرفای اسلامی با توجه به آیات وروایات انسان را خلیفة خداوند میدانند و خلافت را به معنای تخلق انسان به صفات الهی یا محل تجلی اسماء و صفات بودن انسان گرفتهاند، بررسی صفات جلال و جمال الهی در تبیین انسان شناسی توصیفی و نیز هنجاری وتربیتی نقش مهمی ایفا میکند. در این نوشته، پس از بررسی صفات جمال و جلال الهی از نگاه برخی متکلمان، حکما و عرفا، نگارنده به ارائة برداشت خاصی که از نگاه عرفا دارد میپردازد که در انسانشناسی توصیفی و نیز هنجاری وتربیتی کار برد روشنی دارد.
محمدجواد دکامی
دوره 9، شماره 3 ، مهر 1388
چکیده
میان متکلمان و حکمای مسلمان در خصوص وجود یا عدم غایت و غرض در افعال باری تعالی اختلاف نظر وجود دارد. اشاعره وجود هرگونه غایت و غرض در افعال الهی را با کمال ذاتی او متعارض میدانند و آن را انکار میکنند. در مقابل، حکمای الهی و متکلمان عدلیه معتقدند که حضرت باری تعالی در افعالش غایت و غرض دارد و هیچ فعلی از او سر نمیزند مگر اینکه متوجه ...
بیشتر
میان متکلمان و حکمای مسلمان در خصوص وجود یا عدم غایت و غرض در افعال باری تعالی اختلاف نظر وجود دارد. اشاعره وجود هرگونه غایت و غرض در افعال الهی را با کمال ذاتی او متعارض میدانند و آن را انکار میکنند. در مقابل، حکمای الهی و متکلمان عدلیه معتقدند که حضرت باری تعالی در افعالش غایت و غرض دارد و هیچ فعلی از او سر نمیزند مگر اینکه متوجه غایت و غرض خاصی باشد؛ اما در اینکه غایت و غرض در افعال الهی به چه کسی یا چه چیزی برمیگردد میان این اندیشمندان اختلاف نظر وجود دارد. متکلمان عدلیه معتقدند که غرض باید به غیر خدا برگردد تا او از هرگونه نقص و کاستی مبرا باشد؛ اما حکما میگویند غرض باید به خود خدا برگردد تا با قاعدة «العالی لا یلتفتُ الی السافل و لا یستکملُ بِهِ» در تعارض نباشد. آنچه همة صاحبنظران بر آن اتفاق نظر دارند این است که «نقض غرض قبیح است»، زیرا منجر به اجتماع خواستن و نخواستن فعل واحد میشود که محال است. قاعدة قباحت نقض غرض» در کلام عقلی کاربرد زیادی دارد و کمتر قاعدهای از لحاظ کاربرد به پای این قاعده میرسد. اهمیت این قاعده تا بدان حد است که در تمام اصول دین از آن بحث میشود. اصل وجود غایت در افعال الهی در مباحث مربوط به توحید اثبات میشود و سپس به عنوان مقدمه در اثبات اصول دیگر یعنی عدل، نبوت، امامت و معاد به کار میرود.
مجید اکبری؛ فاطمه امین
دوره 9، شماره 4 ، دی 1388
چکیده
اخلاق و سیاست از شاخههای حکمت عملی و در پی تأمین سعادت انسان هستند. سعادت مفهوم محوری اخلاق ارسطوست. او در اخلاق به دنبال مطلوبی است که فینفسه مطلوب باشد، نه آنکه به دلیل چیز دیگر مطلوب باشد. به تعبیر دیگر، ارسطو در پی «خیر اعلاء»است، که همان سعادت است. جامعه هم باید در پی خیر اعلاء باشد، حصول سعادتهای فردی از راه سعادتهای اجتماع ...
بیشتر
اخلاق و سیاست از شاخههای حکمت عملی و در پی تأمین سعادت انسان هستند. سعادت مفهوم محوری اخلاق ارسطوست. او در اخلاق به دنبال مطلوبی است که فینفسه مطلوب باشد، نه آنکه به دلیل چیز دیگر مطلوب باشد. به تعبیر دیگر، ارسطو در پی «خیر اعلاء»است، که همان سعادت است. جامعه هم باید در پی خیر اعلاء باشد، حصول سعادتهای فردی از راه سعادتهای اجتماع امکان پذیر است و نیز بالعکس. فلسفة اخلاق در بارة خصال فردی انسانهاست به این اعتبار که در جامعه زندگی می-کنند، فلسفة سیاست هم در بارة زندگی، رفتار و کردار اجتماعی انسانهاست. در نوشتار حاضر، سعی بر آن است تا تبیینی برای نسبت میان اخلاق وسیاست بیابیم.
محمدمهدی گرجیان؛ زهرا محمدعلی میرزایی
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1389
چکیده
وحدت شخصیة وجود از مهمترین مباحث عرفان نظری است؛ بدین بیان که یک وجود بیش نیست و کثرات عالم، تجلیات اویند، زیرا عدم تناهیاش، جایی برای غیر نمیگذارد. براین اساس، سخن عارفان در مورد چینش مراتب هستی که پس از ذات، تجلیات علمی و خلقی را دربرمیگیرد، منافاتی با وحدت وجود نداشته بلکه کثرات را شئون حق قلمداد میکنند. ارتباط حقتعالی ...
بیشتر
وحدت شخصیة وجود از مهمترین مباحث عرفان نظری است؛ بدین بیان که یک وجود بیش نیست و کثرات عالم، تجلیات اویند، زیرا عدم تناهیاش، جایی برای غیر نمیگذارد. براین اساس، سخن عارفان در مورد چینش مراتب هستی که پس از ذات، تجلیات علمی و خلقی را دربرمیگیرد، منافاتی با وحدت وجود نداشته بلکه کثرات را شئون حق قلمداد میکنند. ارتباط حقتعالی با این تجلیات و کثرات، از دو راه است، الف. سلسلة ترتیب؛ ب. وجه خاص. مراد از سلسلة ترتیب، وسایط فیض الهی است و وجه خاص که اولین بار محییالدین بر آن تصریح نموده، ارتباط بی واسطه با حق است. اساس تحلیل عارفان از این رابطه، وحدت وجود و خاصیت اطلاقش است که به تبع این اطلاق، در تمامی کثرات که مظاهر مقید او هستند، حضور وجودی دارد. بر اساس وجه خاص، حقتعالی با هر شیء البته به میزان حصة وجودیاش مرتبط است؛ با این حال، از جهت اکثر افراد به دلیل غلبة احکام امکانی، این باب، مورد غفلت است که با تلاش در جهت افزایش احکام وحدت، آن را مییابند. با وجه خاص، حق از خود انسان به او نزدیکتر بوده و به جهت غلبة احکام وجوبی، انتساب وجود به حق، از انتسابش به انسان، اوکد است. وجه خاص با عین ثابت اشیا که سهم شیء را از حصة وجودی حقانی معین میکند، پیوند داشته و در حقیقت، ارتباط هر شیء با حق، از جهت عین ثابت اوست. پژوهش حاضر، درصدد بررسی چگونگی رابطة انسان با حق بر اساس مبانی هستیشناختی عرفانی است و سعی شده با نگاهی نسبتاً جامع، احکام آن بررسی شود.
محسن عمیق
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
وحی از جمله مسائلی است که همواره مورد توجه متفکران بهویژه دانشمندان اسلامی بوده است و آنها به بررسی ابعاد مختلف آن پرداختهاند. صدرالمتألهین نیز در آثار خود به تحلیل وبررسی وحی پرداخته است. آنچه این مقاله در پی شناسایی آن است اینکه ملاصدرا تحلیل عقلی از وحی ارائه کرده و رویکرد غیر زبانی نسبت به وحی دارد، اما در عین حال رویکرد زبانی ...
بیشتر
وحی از جمله مسائلی است که همواره مورد توجه متفکران بهویژه دانشمندان اسلامی بوده است و آنها به بررسی ابعاد مختلف آن پرداختهاند. صدرالمتألهین نیز در آثار خود به تحلیل وبررسی وحی پرداخته است. آنچه این مقاله در پی شناسایی آن است اینکه ملاصدرا تحلیل عقلی از وحی ارائه کرده و رویکرد غیر زبانی نسبت به وحی دارد، اما در عین حال رویکرد زبانی وحی را نیز اتخاذ میکند و این رویهای است که صدرالمتألهین در جمع بین نظرات همواره داشته است ودر این مورد نیز سعی وافر در جمع بین نظرات فلاسفه ومتکلمان دارد. شناسایی نظرات وی در حقیقت وحی و گستره آن ونظرگاه ایشان در بارة کلام الهی و بیان نقاط ضعف وقوت نظریات این حکیم متاله،ما را در چگونگی تشکیکی که وی در کلام الهی بیان داشته است بیشتر آشنا می کند.
محمد سعیدی مهر؛ غلامرضا حسین پور
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
به باور اکثر شارحان، استدلال زبان خصوصی ویتگنشتاین که مشتمل بر بندهای 243 تا 315 پژوهشهای فلسفی است، نشان میدهد که گویندة این زبان، به هیچ شیوهای نمیتواند تمایزی را میان «درست به نظر رسیدن» و «درست بودن» برقرار کند؛ یعنی هیچکس دیگری جز گویندة زبان خصوصی نمیتواند آن را بفهمد و هیچ چیزی، نمیتواند واژة چنین زبانی فرض شود تا ...
بیشتر
به باور اکثر شارحان، استدلال زبان خصوصی ویتگنشتاین که مشتمل بر بندهای 243 تا 315 پژوهشهای فلسفی است، نشان میدهد که گویندة این زبان، به هیچ شیوهای نمیتواند تمایزی را میان «درست به نظر رسیدن» و «درست بودن» برقرار کند؛ یعنی هیچکس دیگری جز گویندة زبان خصوصی نمیتواند آن را بفهمد و هیچ چیزی، نمیتواند واژة چنین زبانی فرض شود تا به چیزی ارجاع دهد. اما بر پایة تفسیر کریپکی، «استدلال واقعی زبان خصوصی»، بهجای بندهای 243 تا 315، در حقیقت، در بندهای 143 تا 242 و نتیجة این استدلال نیز در بند 202 مطرح میشود. طبق تفسیر کریپکی، ویتگنشتاین تناقض شکاکانهای را در مورد مسئلة «پیروی از قاعده» مطرح میکند و یک راهحل شکاکانه هم به شکل هیومی آن به مسئلة شکاکانهاش میدهد و استدلال علیه امکان زبان خصوصی، در واقع نتیجه و پیامد همین راهحل شکاکانه است. تفسیر کریپکی مورد نقدهای فراوانی قرار گرفته است. از نظر ناقدان، دیدگاه کریپکی، افزون بر آنکه با واقعیات تاریخی مربوط به تکون و تکمیل متن پژوهشها چندان سازگار نیست، از جهت تفسیری که از شکاکیت ویتگنشتاین و مقایسة او با هیوم ارائه میکند و نیز رویکرد جامعهشناختیای که در تحلیل مواضع ویتگنشتاین اتخاذ میکند، نادرست است.
زینب اسلامی
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
کوشش ما در این نوشتار به چند مهم خلاصه میشود. ابتدا تصویر نسبتاً روشنی از فلسفة ریاضیات هگل که اندکی مهجور مانده، ارائه میکنیم؛ سپس جایگاه ریاضیات و میزان اهمیت آن را در نظام هگلی کندوکاو میکنیم و در نهایت قرائتهای پنهان و آشکار عصر معاصر را مطرح و اندکی به فراخور داوری میکنیم.
بیشتر
کوشش ما در این نوشتار به چند مهم خلاصه میشود. ابتدا تصویر نسبتاً روشنی از فلسفة ریاضیات هگل که اندکی مهجور مانده، ارائه میکنیم؛ سپس جایگاه ریاضیات و میزان اهمیت آن را در نظام هگلی کندوکاو میکنیم و در نهایت قرائتهای پنهان و آشکار عصر معاصر را مطرح و اندکی به فراخور داوری میکنیم.
رضا صادقی
دوره 11، شماره 1 ، فروردین 1390
چکیده
مفهوم تبیین از مفاهیم اصلی فلسفة علم است که در خصوص نسبت آن با اصل علیت بحث-های زیادی صورت گرفته است. تا پیش از پیدایش پوزیتیویسم دیدگاه رایج این بود که تبیین یک پدیده به معنای بیان علت آن است، اما برخی از پوزیتیوستها با تحویل رابطة تبیینی به رابطهای استنتاجی و منطقی تلاش کردند مفهوم تبیین را جدای از مفهوم علیت تعریف کنند. در این ...
بیشتر
مفهوم تبیین از مفاهیم اصلی فلسفة علم است که در خصوص نسبت آن با اصل علیت بحث-های زیادی صورت گرفته است. تا پیش از پیدایش پوزیتیویسم دیدگاه رایج این بود که تبیین یک پدیده به معنای بیان علت آن است، اما برخی از پوزیتیوستها با تحویل رابطة تبیینی به رابطهای استنتاجی و منطقی تلاش کردند مفهوم تبیین را جدای از مفهوم علیت تعریف کنند. در این نوشتار با بررسی مشکلات این دیدگاه پوزیتیویستی و با تمسک به دیدگاه طرفداران اصل علیت در دوران معاصر مشخص خواهد شد که جدایی مفهوم تبیین از مفهوم علیت دلیل اصلی تردید در کلیت و ضرورت قوانین علمی و باعث بی مبنایی پیشبینیهای علمی است. استدلال اصلی این است که مفهوم ضرورت علی به دلیل آنکه در توصیف و توجیه نتایج پژوهشهای علمی نقشی محوری دارد، برای فیزیک و متافیزیک به یک اندازه حیاتی است.
سیدیدالله یزدان پناه؛ احمد رزمخواه
دوره 11، شماره 2 ، تیر 1390
چکیده
متفکران حوزههای گوناگون در بارة ایمان و سرشت آن به بیان دیدگاههای خود پرداخته و گاه نظریاتی در مقابل یکدیگر ابراز کردهاند. مقایسه و تطبیق این دیدگاهها و بررسی آنها میتواند به روشنگری در باب ایمان کمک کند. در این جستار ماهیت ایمان از دیدگاه ابن عربی، از حوزة اسلامی و پدر عرفان نظری و کییرکگور از حوزة مسیحیت بررسی و مقایسه میشود. ...
بیشتر
متفکران حوزههای گوناگون در بارة ایمان و سرشت آن به بیان دیدگاههای خود پرداخته و گاه نظریاتی در مقابل یکدیگر ابراز کردهاند. مقایسه و تطبیق این دیدگاهها و بررسی آنها میتواند به روشنگری در باب ایمان کمک کند. در این جستار ماهیت ایمان از دیدگاه ابن عربی، از حوزة اسلامی و پدر عرفان نظری و کییرکگور از حوزة مسیحیت بررسی و مقایسه میشود. در باب ماهیت ایمان، دیدگاههای معرفت گرایانه، تصدیقگرایانه، عمل گرایانه و ... از سوی اندیشمندان اسلامی و دیدگاههای گزارهای، پدیدارشناسانه و ارادهگرایانه و ... از سوی متفکران غربی مطرح شده است. ابن عربی براساس مبنای واقعگرایی نگاهی معرفتگرایانه و تصدیقگرایانه به ایمان دارد و ایمان حقیقی را ایمان قلبی پیش و پس از شهود میداند،گرچه ایمان پس از شهود را از استحکامی ویژه برخوردار میداند. کی یرکگور با مبناهایی چون شکاکیت فلسفی و غیر واقعی دانستن متعلقات ایمان، نگاهی معرفت ستیزانه و اراده گرایانه به ایمان دارد و ارکان آن را اراده، خطرپذیری و تحمل انواع رنجها قلمداد میکند.
رضا اکبریان؛ زهرا سادات ربیعی هاشمی
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1390
چکیده
در فلسفه و عرفان نظری متأثر از دیدگاه-های مختلف، در باب رابطة وجود و ماهیت تقریرات متفاوتی از برهان صدیقین ارائه شده است. بر این اساس ابنسینا با مبنا قرار دادن تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت و شیخ اشراق با انکار این تمایز و بر اساس نظریة انوار و ملاصدرا بر مبنای تقدم وجود بر ماهیت و وحدت تشکیکی به اثبات وجود حق تبارک و تعالی میپردازند، ...
بیشتر
در فلسفه و عرفان نظری متأثر از دیدگاه-های مختلف، در باب رابطة وجود و ماهیت تقریرات متفاوتی از برهان صدیقین ارائه شده است. بر این اساس ابنسینا با مبنا قرار دادن تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت و شیخ اشراق با انکار این تمایز و بر اساس نظریة انوار و ملاصدرا بر مبنای تقدم وجود بر ماهیت و وحدت تشکیکی به اثبات وجود حق تبارک و تعالی میپردازند، اما هیچ یک از این براهین نتوانستهاند وجود حق تعالی را به عنوان اولین مسئلة فلسفی به اثبات برسانند. علامه طباطبائی با اتخاذ مبنای جدیدی در باب رابطة وجود و ماهیت با استفاده از اصل واقعیت (=وجود) کوتاهترین راه را برای اثبات خدا پیموده است. اتکای برهان علامه بر مبنای فوق ثمرات گرانبهایی چون اثبات واجب به عنوان اولین مسئلة فلسفی و .. را به بار آورده است.
یحیی بوذری نژاد
دوره 11، شماره 4 ، دی 1390
چکیده
طی تاریخ بشر، پیامبران ضمن دعوی رسالت از ناحیة خداوند، معجزه و کرامت را دلیل برتأیید صدق گفتار و رسالت خود می-دانستند. موضوع کیفیت معجزه و کرامت، تبیین عقلی و فلسفی و تفاوت آن با اموری همانند سحر، مورد توجه فلاسفة بزرگ اسلامی همانند ابنسینا، ملاصدرا و سهروردی بوده است. سهروردی - شیخ اشراق - در اکثر آثار خود ضمن بیان و تبیین قوای انسان ...
بیشتر
طی تاریخ بشر، پیامبران ضمن دعوی رسالت از ناحیة خداوند، معجزه و کرامت را دلیل برتأیید صدق گفتار و رسالت خود می-دانستند. موضوع کیفیت معجزه و کرامت، تبیین عقلی و فلسفی و تفاوت آن با اموری همانند سحر، مورد توجه فلاسفة بزرگ اسلامی همانند ابنسینا، ملاصدرا و سهروردی بوده است. سهروردی - شیخ اشراق - در اکثر آثار خود ضمن بیان و تبیین قوای انسان تلاش کرده علاوه بر بیان کیفیت وحی و الهام، موضوع کرامت و اعجاز را نیز بررسی نماید. مفروض مقالة حاضر آن است که به عقیدة سهروردی چون قوای انسانی پیامبر نسبت به دیگر مردم از طهارت و تزکیه برخوردار است؛ نفس نبی میتواند علاوه بر تأثیر در بدن خود بر سایر موجودات طبیعت تأثیر نماید. به عبارتی در اندیشة سهروردی کرامت و معجزه تأثیر نفس نبی بر مواد و هیولی عالم جسمانی است. بنابراین در این مقاله برآنیم تا این فرضیه را که معجزه تأثیر خارجی و واقعی نفس بر مواد عالم است در حالی که سحر تأثیر نفس بر خیال و تخیل مردم است را اثبات نماییم. در این پژوهش تلاش شده است بر اساس روش اسنادی و تحلیلی به این پرسش بنیادین که کیفیت تبیین معجزه و کرامت و تفاوت آن با سحر از دیدگاه سهروردی چیست، پاسخ داده شود.
جلیل مشیدی؛ سمانه فرزانه
دوره 12، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
پلورالیسم دینی از جمله مباحث مرتبط با فلسفة دین است که به سبب توجه آن به مسئلة نجات و زندگی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان، مورد توجه صاحبنظران زیادی قرار گرفته و دارای رویکردها و تقریرهای متفاوتی است. توجه عمیق مولانا به «وحدت وجود»- به عنوان یکی از ارکان اصلی اعتقادات وی- و القای روحیة تسامح و تساهل به مخاطبان خود، باعث شده تا عدهای ...
بیشتر
پلورالیسم دینی از جمله مباحث مرتبط با فلسفة دین است که به سبب توجه آن به مسئلة نجات و زندگی مسالمتآمیز میان پیروان ادیان، مورد توجه صاحبنظران زیادی قرار گرفته و دارای رویکردها و تقریرهای متفاوتی است. توجه عمیق مولانا به «وحدت وجود»- به عنوان یکی از ارکان اصلی اعتقادات وی- و القای روحیة تسامح و تساهل به مخاطبان خود، باعث شده تا عدهای وی را « کثرت گرا » بنامند، اما اینکه وی، واقعاً واجد چنین نامگذاری بوده یا نه و اگر بوده، پلورالیسم دینی از دیدگاه او چه کیفیتی دارد و چه مواردی را شامل می شود، از جمله پرسشهایی است که در مورد مولانا مطرح است. مقالة حاضر در جستجوی پاسخ این پرسشها، بر اساس مثنوی است. بنابراین، در این مقاله، ضمن تعریف پلورالیسم دینی و بیان رویکردهای آن، آرای کثـرتگـرایان در بـاب حقــانیت ادیـان مطرح شده و بازتاب این آرا در اندیشههای مولوی آمده است. بازخوانی اندیشههای مولوی گویای این نکته است که ردپای نظریة پلورالیسم دینی، کم و بیش در اندیشههای او دیده میشود، اما پلورالیسم را به معنای امروزی آن نمی-پذیرد و در نهایت یک دین را حق میداند. هدف از این جستار آن است که مخاطبان مثنوی با پیروی از شیوة مولوی در مسائل معرفتی و دینی، در جهت تقریب بین ادیان و تفاهم میان صاحبان آنها گام بردارد و برای رفع اختلافات و دشمنیهای دینی و عقیدتی نوعی آمادگی ذهنی ایجاد شود.
محمدحسین کیانی
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1391
چکیده
در این مقاله، تعریف جدید و کاملی، مبتنی بر تعاریف گذشته از «جنبشهای نوپدید دینی» ارائه میشود. نگارنده هر چه ضرورتهای ارائة چنین تعریفی را در سر میپروراند، درمییابد که هر ضرورتی در دل خود با چالشی بزرگ دست به گریبان است. با این همه، به بررسی و تنظیم تعاریف گذشته میپردازد و مبتنی بر روش «تعریف با تحلیل مضمون» و «تعریف با ارجاع به مصداق» ...
بیشتر
در این مقاله، تعریف جدید و کاملی، مبتنی بر تعاریف گذشته از «جنبشهای نوپدید دینی» ارائه میشود. نگارنده هر چه ضرورتهای ارائة چنین تعریفی را در سر میپروراند، درمییابد که هر ضرورتی در دل خود با چالشی بزرگ دست به گریبان است. با این همه، به بررسی و تنظیم تعاریف گذشته میپردازد و مبتنی بر روش «تعریف با تحلیل مضمون» و «تعریف با ارجاع به مصداق» دو تبیین متفاوت از جنبشهای نوپدید دینی را فراهم میآورد. او در آخر نشان میدهد که برای درک چیستی جنبشهای نوپدید دینی تنها دو راه وجود دارد. ارائة تعریف خاص و موردی ناظر به پارهای از جنبشهای معنوی، که میتواند گروه نمونه را به خوبی تبیین و روشن سازد لکن فاقد جامعیت بر مصادیق خارجی است و دیگری ارائة تعریف عام و کلی ناظر به قدر متیقنهای فرقهای. این گزینه که چیزی جز ادغام دو روش تحلیل مضمونی و ارجاع به مصداق نیست، در تلاش برای اثبات جامعیت بر مصادیق خارجی قابل تقدیر است و به خوبی میتواند بسیاری از چالشهای ارائة تعریف را به نحو قابل قبولی پاسخ گوید.
زکریا بهارنژاد؛ کمیل شمس الدینی مطلق
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
ارسطو از معدود اندیشمندانی است که تأملاتی ژرف در بارة عدالت و سعادت داشته است. وی تأثیر عدالت در تحصیل سعادت را پذیرفته، به گونهای که دستیابی به سعادت را بدون اجرای عدالت امکان ناپذیر میداند. به تعبیر صحیحتر از نظر وی اعتدال از فضایل عمده در تحصیل سعادت است؛ میان عدالت و سعادت رابطة عمیق و ژرفی وجود دارد به گونهای که عدالت شرط لازم برای ...
بیشتر
ارسطو از معدود اندیشمندانی است که تأملاتی ژرف در بارة عدالت و سعادت داشته است. وی تأثیر عدالت در تحصیل سعادت را پذیرفته، به گونهای که دستیابی به سعادت را بدون اجرای عدالت امکان ناپذیر میداند. به تعبیر صحیحتر از نظر وی اعتدال از فضایل عمده در تحصیل سعادت است؛ میان عدالت و سعادت رابطة عمیق و ژرفی وجود دارد به گونهای که عدالت شرط لازم برای تحصیل سعادت است و معنای این سخن این است که امور دیگری نظیر داشتن حکمت، عفت، شجاعت، خیراتخارجی و دوستی نیز در تحصیل سعادت نقش دارند و همراه عدالت علتتأمه برای نیل به سعادت میگردند و این بدین خاطر است که هر پدیدهای برای تحقق به صدها عامل نیاز دارد و عدالت تنها یکی از عوامل تحصیل سعادت است، بنابراین عدالت به عنوان شرط لازم، وسیله و مقدمهای برای نیل به سعادت به شمار میآید و نسبت منطقی میان آن دو عام و خاص مطلق است.
شکراله پورالخاص؛ فاطمه فرجی
دوره 12، شماره 4 ، دی 1391
چکیده
مثنوی معنوی اثر گرانبهای مولانا جلال-الدین بلخی دریای متلاطمی از مفاهیم و رموز حیات است. یکی از این مفاهیم، ارتباط معنادار زندگی در راستای اعتقاد به خداست. در این دیدگاه نگاه مولانا به پدیدة مرگ با نگاه طرفداران فلسفة پوچی متفاوت است و همین تفاوت در دیدگاه تفاوت در اندیشه و آراء را سبب شده است. طرفداران فلسفة پوچی مرگ را پایان حیات ...
بیشتر
مثنوی معنوی اثر گرانبهای مولانا جلال-الدین بلخی دریای متلاطمی از مفاهیم و رموز حیات است. یکی از این مفاهیم، ارتباط معنادار زندگی در راستای اعتقاد به خداست. در این دیدگاه نگاه مولانا به پدیدة مرگ با نگاه طرفداران فلسفة پوچی متفاوت است و همین تفاوت در دیدگاه تفاوت در اندیشه و آراء را سبب شده است. طرفداران فلسفة پوچی مرگ را پایان حیات بشری میدانند، بنابراین بدیهی است که با چنین اندیشهای کل نظام هستی را پوچ و بی-معنا میانگارند. اما متفکران و اندیشمندانی مانند مولانا نه تنها مرگ را پایان زندگی نمیدانند بلکه آن را به مثابه نقطة عطف و آغازین مرحلة جدیدی از حیات بشری میدانند. حیاتی که در پرتو اعتقاد به خدا معنادار میشود. در این جستار علاوه بر اینکه دیدگاههای مولانا دربارة حیات، فلسفةآفرینش و تکلیف آدمی در نشأة دنیوی تبیین میشود، با ذکر دلایل متقن و مبرهن اندیشة طرفداران فلسفة پوچی که ناشی از تفاوت نگاه آنها به پدیدة مرگ و نیز عدم وجود دیدگاهی الهی است، بررسی میشود. این جستار بر اساس منابع کتابخانهای و اینترنتی، به روش تجزیه و تحلیل دادهها، پس از تعریف مختصر و اجمالی از معنا و مفهوم زندگی، فلسفة آفرینش، حیات را از منظر مولوی بررسی میکند و سپس بر اساس دادههای به دست آمده به تببین دیدگاه مولانا دربارة حیات معنادار در پرتو اعتقاد به خدا و دیدگاه طرفداران فلسفة پوچی پرداخته است و سرانجام تبیین نماید آیا مرگ پایان زندگی است یا مقدمه-ای برای حصول به کمال و حیات ابدی.
رضا برنجکار؛ محمدجواد دانیالی
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1392
چکیده
وقایع خارق عادت بسیاری در دوران پس از پیامبران، در اسلام و مسیحیت نقل میشوند. دربارة اصل وجود و دلالت این وقایع که در اسلام به نام کرامت و در مسیحیت به نام کلی معجزه خوانده میشوند اختلاف نظرهایی وجود دارد، اما در بسیاری از موارد نشانهای از اعتبار الهی و حقانیت معرفی میگردند. مشکل مهم آنجا رخ میدهد که برفرض اعتبار یکسان نقل ...
بیشتر
وقایع خارق عادت بسیاری در دوران پس از پیامبران، در اسلام و مسیحیت نقل میشوند. دربارة اصل وجود و دلالت این وقایع که در اسلام به نام کرامت و در مسیحیت به نام کلی معجزه خوانده میشوند اختلاف نظرهایی وجود دارد، اما در بسیاری از موارد نشانهای از اعتبار الهی و حقانیت معرفی میگردند. مشکل مهم آنجا رخ میدهد که برفرض اعتبار یکسان نقل این کرامات در اسلام و مسیحیت آیا میتوان آنها را نشانهای از تأیید الهی دانست؟ چگونه یک دلیل میتواند اثبات کنندة دو باور بعضاً متنناقض باشد؟ این مقاله به بررسی دلالت کرامات در اسلام و مسیحیت میپردازد و به این مسئله توجه دارد که چه دلالت معقولی برای کرامات هر دو دین قابل پذیرش است. در نهایت، اصل رجوع به فهم عرف به عنوان مبنای جامعی برای مواجهه با کرامات متعدد اسلام و مسیحیت و فهم دلالت آنان پیشنهاد میشود. این قاعده، دلالت هر کرامت را مطابق با فهم عرف از آن میداند. بر اساس همین اصل، دلالت مجموعة کراماتِ ظاهراً متعارضِ در ادیان نیز با مراجعه به همین قاعدة کلی - یعنی فهم عرف- قابل بررسی است که طبق آن ارزیابی عظمت یک کرامت، مبنای تشخیص برتری آن قرار خواهد گرفت و در نتیجه، عظمت کرامات ملاک برتری و حقانیت بالاتر صاحب آناست.
ابوذر قاعدی فرد؛ محسن جاهد
دوره 13، شماره 3 ، مهر 1392
چکیده
اگر به دستهبندی بینظیر گزارة موجهة خونجی در کتاب کشفالأسرار، مراجعه کنیم با مجموعهای 34 عضوی مواجه خواهیم شد. 15 گزاره از این مجموعه توسط منطقدانان پیش از خونجی بیان شده، اما 19 گزارة دیگر را او افزوده است. پیگیری چگونگی صورت-بندی این گزارهها توسط خونجی اینگونه می-نماید که وی در صورتبندی خود 2 گزاره را از قلم انداخته و 32 گزارة ...
بیشتر
اگر به دستهبندی بینظیر گزارة موجهة خونجی در کتاب کشفالأسرار، مراجعه کنیم با مجموعهای 34 عضوی مواجه خواهیم شد. 15 گزاره از این مجموعه توسط منطقدانان پیش از خونجی بیان شده، اما 19 گزارة دیگر را او افزوده است. پیگیری چگونگی صورت-بندی این گزارهها توسط خونجی اینگونه می-نماید که وی در صورتبندی خود 2 گزاره را از قلم انداخته و 32 گزارة دیگر را که به دو دستة اصلی(دارای 13 عضو) و فرعی ( دارای 19 عضو) دستهبندی میشوند، صورت-بندی کرده است. در بخش نخست این مقاله، به شرح و توضیح این گزارهها پرداخته شده است. منطقدانان جدید پس از مواجهه با گزارة موجهه، سعی کردند جهت گزاره را به صورت نمادین نمایش دهند. از جمله تلاشهای صورت گرفته در این راستا، مساعی نیکولاس رشر است. اینکه میگوییم "تقریباً موفق بوده" بهدلیل وجود کاستیهایی است که در این صورتبندی و دیگر صورتبندیها وجود دارد؛ زیرا در گزارة موجهه علاوه بر "جهت"، قید دیگری نیز وجود دارد ( در این مقاله آن را "قید زمانی" نامیدهایم) که این صورتبندیها در نمایش آن ناموفق بودهاند. در این مقاله طرحی نو درانداخته و با نظر به اینکه " زمان در قیود زمانی متغیر است، پس از تعریف متغیر"t" ، صورتبندیای به مراتب گویاتر از دیگران ارائه کردهایم.
مسعود حاجی ربیع
دوره 13، شماره 4 ، دی 1392
چکیده
ابنعربی(638-560 ق) که به وجودشناسی معنا اهتمام دارد، معنا را حقیقتی خارجی و کلی میداند که در مراتب معنایی یک واژة مشترک است. هر واژه مراتبی از معنا دارد که به صورت حقیقی بر همة آنها صدق میکند. در این نوشتار نظر عارف در مباحثی همچون فرایند شکلگیری معنا، تعیین واضع اصلی لفظ و معنا، ذاتی بودن دلالت لفظ بر معنا، نسبت معنا و علم خدا، عینی ...
بیشتر
ابنعربی(638-560 ق) که به وجودشناسی معنا اهتمام دارد، معنا را حقیقتی خارجی و کلی میداند که در مراتب معنایی یک واژة مشترک است. هر واژه مراتبی از معنا دارد که به صورت حقیقی بر همة آنها صدق میکند. در این نوشتار نظر عارف در مباحثی همچون فرایند شکلگیری معنا، تعیین واضع اصلی لفظ و معنا، ذاتی بودن دلالت لفظ بر معنا، نسبت معنا و علم خدا، عینی بودن لفظ و معنا بررسی میشود. علامه طباطبایی (1360-1281) در پیروی از ابنعربی به نظریة روح معنا نظر میدهد و افزون بر آن نظریة فایدهانگاری معنا را مطرح میکند. در این مقاله نظر علامه در مباحثی همچون فرایند شکلگیری معنا، زبان قرآن و نسبت آن با زبان بشری، تأثیر غایات در حقیقی بودن معنا در مصادیق فرامادی و برخی مسائل دیگر مطرح میشود. در مباحث مطرح شده، کوشیدهایم آراء ابنعربی و علامه در باب معنا را مقایسه کنیم. هدف اصلی این پژوهش بررسی آراء ابنعربی و علامه طباطبایی و مقایسة آنهاست و هدف فرعی آن، طرح مسائل و نکات جدید در این باب و نظرورزی فلسفی و تحلیلی در آنهاست. روش ما در این مقاله، روش عقلی است.
زکریا بهارنژاد؛ کمیل شمسالدینی مطلق
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1393
چکیده
فارابی عدالت را در سه حوزة تکوین، اجتماع و فرد بررسی میکند و در هر سه به اعتدال توجه دارد، به گونهای که در تکوین، به معنای اعطای بهرة وجودی به موجودات، متناسب با اهلیت آنها، از سوی خداوند و در اجتماع به معنای توزیع خیرات مشترک، بر اساس شایستگی افراد و در اخلاق به معنای رعایت اعتدال و حدوسط نظر دارد، از سویی وی با تقسیم سعادت به دنیوی ...
بیشتر
فارابی عدالت را در سه حوزة تکوین، اجتماع و فرد بررسی میکند و در هر سه به اعتدال توجه دارد، به گونهای که در تکوین، به معنای اعطای بهرة وجودی به موجودات، متناسب با اهلیت آنها، از سوی خداوند و در اجتماع به معنای توزیع خیرات مشترک، بر اساس شایستگی افراد و در اخلاق به معنای رعایت اعتدال و حدوسط نظر دارد، از سویی وی با تقسیم سعادت به دنیوی و اخروی، سعادت دنیوی را ابزاری برای دستیابی به سعادت حقیقی میداند که بالاترین مرتبة آن مختص حکیمان در آخرت است. وی با تأثیرپذیری از افلاطون و ارسطو تأثیر عدالت را در دستیابی به سعادت پذیرفته و این بدین جهت است که عدالت دارای مطلوبیت غیری است و اینکه در تحصیل سعادت به امور دیگری غیر از عدالت نیاز است، نشان میدهدکه عدالت، شرط لازم برای سعادت است ولی شرط کافی نیست.