امیر شیرزاد
دوره 5، شماره 2 ، تیر 1384
چکیده
علامه رفیعی قزوینی ره سه یادداشت کوتاه عربی بر کتاب القبسات اثر حکیم میرداماد مرقوم فرمودهاند. اولین یادداشت در بارة تعابیر حکمای الهی از حقیقت غایت مطلوب از ایجاد عالَم است. بحث در بارة غایت مطلوب خداوند از آفرینش در کلام، حکمت و عرفان مطرح است. برخی متکلمان هرگونه غایت را از خداوند نفی کردند و برخی دیگر ایصال نفع به مخلوق را غایت ...
بیشتر
علامه رفیعی قزوینی ره سه یادداشت کوتاه عربی بر کتاب القبسات اثر حکیم میرداماد مرقوم فرمودهاند. اولین یادداشت در بارة تعابیر حکمای الهی از حقیقت غایت مطلوب از ایجاد عالَم است. بحث در بارة غایت مطلوب خداوند از آفرینش در کلام، حکمت و عرفان مطرح است. برخی متکلمان هرگونه غایت را از خداوند نفی کردند و برخی دیگر ایصال نفع به مخلوق را غایت الهی از آفرینش دانستهاند. این دو نظر مورد انتقاد حکما واقع شده است. از نظر حکما نفی هر گونه غایت مستلزم ترجیح بدون مرجح است و ایصال نفع به غیر نیز فاقد شأنیت غرض است. از سوی دیگر تعابیر حکما در غایت الهی متفاوت است. برخی آن را "علم الهی به نظام خیر" و برخی "ذات مقدس الهی" و برخی صرف "جود و احسان" معرفی کردهاند. با این همه، بازگشت همة این تعابیر به حقیقت واحد ذات الهی است. این مقاله درصدد پژوهش در این مبحث منطبق بر یادداشت علامه رفیعی قزوینی است.
اسداله فلاحی
دوره 7، شماره 2 ، تیر 1386
چکیده
تقسیم قضایا به حقیقیه و خارجیه از نوآوریهای منطقدانان مسلمان پس از ابنسینا مانند فخر رازی و شاگردانش، افضلالدین خونجی و اثیرالدین ابهری است که متناظر با تقسیمهای فیلسوفان غربی از قبیل تقسیم به ضروری و اتفاقی (توسط ارسطو)، تقسیم به تحلیلی و ترکیبی و تقسیم به پیشینی و پسینی (توسط هیوم و کانت) است و نوع نگاه منطقدانان مسلمان به ...
بیشتر
تقسیم قضایا به حقیقیه و خارجیه از نوآوریهای منطقدانان مسلمان پس از ابنسینا مانند فخر رازی و شاگردانش، افضلالدین خونجی و اثیرالدین ابهری است که متناظر با تقسیمهای فیلسوفان غربی از قبیل تقسیم به ضروری و اتفاقی (توسط ارسطو)، تقسیم به تحلیلی و ترکیبی و تقسیم به پیشینی و پسینی (توسط هیوم و کانت) است و نوع نگاه منطقدانان مسلمان به این تقسیمها را باز مینماید. این تقسیم، در ابتدا، مورد مناقشۀ منطقدانانی چون خواجه نصیر و شاگردانش قرار گرفت، اما منطقدانان بعدی همگی، این تقسیم پذیرفتند و آن را مهم شمردند. در دوران معاصر، چند صورتبندی از قضایای حقیقیه و خارجیه در منطق جدید (توسط حائری یزدی، مرادی افوسی، کردی و وحید دستجردی) ارائه شده است. در این مقاله، با نشان دادن ضعف این صورتبندیها در نمایاندن تحلیلی که در ذهن منطقدانان ما بوده است، صورتبندی جدیدی پیشنهاد و مطابقت آن با افکار بلند منطق اسلامی نشان داده شده است.
یوسف نوظهور؛ مریم فلاحتی
دوره 7، شماره 3 ، مهر 1386
چکیده
برهان وجودی برهانی هستی شناختی است که دکارت برای اثبات وجود خدا اقامه کرده است. گرچه دکارت مدعی است که پیش از او کسی چنین برهانی نیاورده، ولیکن حقیقت این است که قدیس آنسلم در قرن یازدهم عین برهان دکارت را بیان کرده است. در این مقاله سعی شده است که اندیشة اصلی دکارت و آنسلم، ایرادات و انتقادات وارده بر آن و کیفیت تأثر دکارت از آنسلم در ...
بیشتر
برهان وجودی برهانی هستی شناختی است که دکارت برای اثبات وجود خدا اقامه کرده است. گرچه دکارت مدعی است که پیش از او کسی چنین برهانی نیاورده، ولیکن حقیقت این است که قدیس آنسلم در قرن یازدهم عین برهان دکارت را بیان کرده است. در این مقاله سعی شده است که اندیشة اصلی دکارت و آنسلم، ایرادات و انتقادات وارده بر آن و کیفیت تأثر دکارت از آنسلم در این خصوص تبیین و تشریح گردد.
یوسف نوظهور؛ مریم فلاحتی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1386
چکیده
برهان وجودی برهانی هستی شناختی است که دکارت برای اثبات وجود خدا اقامه کرده است. گرچه دکارت مدعی است که پیش از او کسی چنین برهانی نیاورده، ولیکن حقیقت این است که قدیس آنسلم در قرن یازدهم عین برهان دکارت را بیان کرده است. در این مقاله سعی شده است که اندیشة اصلی دکارت و آنسلم، ایرادات و انتقادات وارده بر آن و کیفیت تأثر دکارت از آنسلم در ...
بیشتر
برهان وجودی برهانی هستی شناختی است که دکارت برای اثبات وجود خدا اقامه کرده است. گرچه دکارت مدعی است که پیش از او کسی چنین برهانی نیاورده، ولیکن حقیقت این است که قدیس آنسلم در قرن یازدهم عین برهان دکارت را بیان کرده است. در این مقاله سعی شده است که اندیشة اصلی دکارت و آنسلم، ایرادات و انتقادات وارده بر آن و کیفیت تأثر دکارت از آنسلم در این خصوص تبیین و تشریح گردد.
رضا اکبریان؛ حسین علی محمدی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1387
چکیده
در این مقاله، ابتدا پیرامون تقسیم وجود به مستقل و رابط، توضیحاتی ارائه و بیان شده است که اصطلاح «وجود رابط» در حکمت متعالیه دارای معنای جدیدی، علاوه بر معنای مشهور و متداول خود در حکمت رسمی میباشد. از این رو، با بهرهگیری از کلام صدرالمتألهین(ره)، به تبیین این معنا که بیانگر نحوة تحقق معلول است، میپردازیم، سپس اثبات مینماییم ...
بیشتر
در این مقاله، ابتدا پیرامون تقسیم وجود به مستقل و رابط، توضیحاتی ارائه و بیان شده است که اصطلاح «وجود رابط» در حکمت متعالیه دارای معنای جدیدی، علاوه بر معنای مشهور و متداول خود در حکمت رسمی میباشد. از این رو، با بهرهگیری از کلام صدرالمتألهین(ره)، به تبیین این معنا که بیانگر نحوة تحقق معلول است، میپردازیم، سپس اثبات مینماییم که برهان بدیع و منحصر به فردی از سوی علامه طباطبایی (ره) بر تحقق وجود رابط در خارج اقامه شده است و برهان ایشان با آنچه مرحوم صدرالمتألهین در آثار خود بدان اشاره نموده است متفاوت می باشد؛ در ادامه پس از تقریر این برهان، به تأمل در نتایج حاصل از آن میپردازیم و نشان میدهیم که «وجود رابط» اثبات شده در این برهان، با «وجود رابط» اثبات شده در مباحث علت و معلول متمایز است و یکسان انگاشتن این دو حقیقت صحیح نیست.
محمد سعیدی مهر؛ علیرضا مصدقی حقیقی
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1387
چکیده
عموم متکلمان و فیلسوفان مسلمان در اتصاف خداوند به صفت اراده متفقاند. با این حال، در این باب که آیا اراده از صفات ذاتی است یا فعلی، اختلاف شده است. از سوی دیگر، تفسیر معنای «اراده» آن گاه که به عنوان صفت ذاتی حق تعالی پذیرفته میشود میتواند بحثانگیز باشد. ملاصدرا ارادة الهی را در هر دو مقام ذات و فعل میپذیرد، ولی در تحلیل مفهومی ...
بیشتر
عموم متکلمان و فیلسوفان مسلمان در اتصاف خداوند به صفت اراده متفقاند. با این حال، در این باب که آیا اراده از صفات ذاتی است یا فعلی، اختلاف شده است. از سوی دیگر، تفسیر معنای «اراده» آن گاه که به عنوان صفت ذاتی حق تعالی پذیرفته میشود میتواند بحثانگیز باشد. ملاصدرا ارادة الهی را در هر دو مقام ذات و فعل میپذیرد، ولی در تحلیل مفهومی «ارادة ذاتی» آن را به مفاهیم سایر صفات ذاتی (مانند علم، حب ) فرو میکاهد. این رویکرد، که میتوان آن را «رویکرد فروکاهشی» نامید، کمابیش مورد قبول بسیاری از حکیمان طرفدار حکمت متعالی قرار گرفته است. با این حال، علامه طباطبایی، هر چند اراده را از صفات کمالی وجودی میداند ارجاع معنایی ارادة ذاتی را به معانی دیگر صفات نمیپذیرد و بر اساس تبیینی که در نحوة انتزاع صفات فعلی ارائه میکند در برخی آثار خود به ویژه در تفسیر المیزان به نفی ارادة ذاتی (به عنوان صفتی که از استقلال مفهومی برخوردار است) تمایل یافته است. در این مقاله، ضمن تحلیل رویکرد فروکاهشی حکمت متعالیه نقد علامه طباطبایی بر این رویکرد بررسی میشود. نتیجة نهایی بحث این است که نقد علامه این رویکرد را با چالشی اساسی روبه رو ساخته است.
امیر شیرزاد
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
علامه رفیعی قزوینی ره سه یادداشت کوتاه عربی بر کتاب القبسات اثر حکیم میرداماد مرقوم فرمودهاند. اولین یادداشت در بارة تعابیر حکمای الهی از حقیقت غایت مطلوب از ایجاد عالَم است. بحث در بارة غایت مطلوب خداوند از آفرینش در کلام، حکمت و عرفان مطرح است. برخی متکلمان هرگونه غایت را از خداوند نفی کردند و برخی دیگر ایصال نفع به مخلوق را غایت ...
بیشتر
علامه رفیعی قزوینی ره سه یادداشت کوتاه عربی بر کتاب القبسات اثر حکیم میرداماد مرقوم فرمودهاند. اولین یادداشت در بارة تعابیر حکمای الهی از حقیقت غایت مطلوب از ایجاد عالَم است. بحث در بارة غایت مطلوب خداوند از آفرینش در کلام، حکمت و عرفان مطرح است. برخی متکلمان هرگونه غایت را از خداوند نفی کردند و برخی دیگر ایصال نفع به مخلوق را غایت الهی از آفرینش دانستهاند. این دو نظر مورد انتقاد حکما واقع شده است. از نظر حکما نفی هر گونه غایت مستلزم ترجیح بدون مرجح است و ایصال نفع به غیر نیز فاقد شأنیت غرض است. از سوی دیگر تعابیر حکما در غایت الهی متفاوت است. برخی آن را "علم الهی به نظام خیر" و برخی "ذات مقدس الهی" و برخی صرف "جود و احسان" معرفی کردهاند. با این همه، بازگشت همة این تعابیر به حقیقت واحد ذات الهی است. این مقاله درصدد پژوهش در این مبحث منطبق بر یادداشت علامه رفیعی قزوینی است.
سیدمحمدعلی دیباجی؛ محمدتقی جان محمدی
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
جایگاه عقل فعال در فلسفۀ مشاء مسئلهای بغرنج است. یکی از مطالبی که در بارۀ آن وجود دارد این است که ارسطو از عقل فعال سخن نگفته، اما شارحان اسکندرانی و نوافلاطونی وی آن را ساخته و پرداختهاند. ابنسینا به عنوان فیلسوفی مستقل-که به اشتباه وی را نمایندۀ مشاء در حکمت اسلامی معرفی کردهاند و خود وی این مسئله را رد میکند- در بارۀ عقل ...
بیشتر
جایگاه عقل فعال در فلسفۀ مشاء مسئلهای بغرنج است. یکی از مطالبی که در بارۀ آن وجود دارد این است که ارسطو از عقل فعال سخن نگفته، اما شارحان اسکندرانی و نوافلاطونی وی آن را ساخته و پرداختهاند. ابنسینا به عنوان فیلسوفی مستقل-که به اشتباه وی را نمایندۀ مشاء در حکمت اسلامی معرفی کردهاند و خود وی این مسئله را رد میکند- در بارۀ عقل فعال دیدگاهی دارد که ضمن تلائم با فلسفۀ خود او متفاوت با دیدگاه شارحانی چون اسکندر افرودیسی و تامستیوس است. توماس آکوئیناس، فیلسوف و الهیدان مسیحی، که در نقاط مهمی از اندیشۀ فلسفی-کلامی خویش متأثر از ابنسیناست، در این مسئله به تبع از موضع مسیحی- ارسطویی خود با برخی از مسائل مربوط به عقل فعال سینوی به مخالفت پرداخته است. پرسشی که در این مقاله مطرح میشود این است که آیا مخالفت وی از موضع هستیشناختی است یا معرفتشناختی؟ پاسخی که این مقاله داده میشود عبارت از آن است که آکوئیناس با اعتماد فلسفی به ارسطو به مخالفت هستیشناختی با عقل فعال سینوی پرداخته و از نظر معرفتشناسی نیز نتوانسته است با گسترۀ معنای عقل فعال ابنسینا کاملاً همراه شود.
منیره سید مظهری
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1388
چکیده
مقالة حاضر پس از ارزیابی نقدها و خردهگیریهای ابنرشد به ابنسینا و مقایسه و تطبیق مکاتب مورد نظر در بارۀ چهار مسئلة «زیادت وجود بر ماهیت»، «امکان و وجوب»، «فیض یا صدور» و «قاعدة الواحد» به این نتیجه رسیده است که ابنرشد به آن اندازه که در فهم مکتب ارسطو تلاش کرده و به تأمل و تدقیق پرداخته، در فهم مکتب ابنسینا کوشش چندانی به ...
بیشتر
مقالة حاضر پس از ارزیابی نقدها و خردهگیریهای ابنرشد به ابنسینا و مقایسه و تطبیق مکاتب مورد نظر در بارۀ چهار مسئلة «زیادت وجود بر ماهیت»، «امکان و وجوب»، «فیض یا صدور» و «قاعدة الواحد» به این نتیجه رسیده است که ابنرشد به آن اندازه که در فهم مکتب ارسطو تلاش کرده و به تأمل و تدقیق پرداخته، در فهم مکتب ابنسینا کوشش چندانی به عمل نیاورده است و در برخی مباحث از اصل با سوء فهم و تعبیری ناروا مرام ابنسینا را درک، دنبال و انتقاد کرده است.
اسدالله فلاحی
دوره 9، شماره 2 ، تیر 1388
چکیده
تفکیک حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی، یکی از مهمترین نوآوریهای منطقدانان مسلمان است که با صراحت برای اولین بار در آثار علامه دوانی طرح و به کار گرفته شده است و منطقدانان بعدی مانند ملاصدرا و دیگران از این تفکیک در حل بسیاری از مسائل منطقی و فلسفی بهره جستهاند. با وجود این، تفکیک به صورت غیرصریح در آثار ارسطو، فارابی، ابنسینا ...
بیشتر
تفکیک حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی، یکی از مهمترین نوآوریهای منطقدانان مسلمان است که با صراحت برای اولین بار در آثار علامه دوانی طرح و به کار گرفته شده است و منطقدانان بعدی مانند ملاصدرا و دیگران از این تفکیک در حل بسیاری از مسائل منطقی و فلسفی بهره جستهاند. با وجود این، تفکیک به صورت غیرصریح در آثار ارسطو، فارابی، ابنسینا و دیگران طرح و به صورت شگفتآوری با حمل اولی ذاتی مخالفت شده است. این مقاله، با بررسی آثار منطقی در دو دورة پیش و پس از علامه دوانی، پنج دلیل منطقی و غیرمنطقی (= دلیل و علت) در مخالفت با حمل اولی در آثار دورة نخست یافته است که بدون پاسخگویی به این دلایل، امکان خروج از پارادایم دورة نخست و ورود به پارادایم دورة دوم، چندان محتمل به نظر نمیرسد. قطب رازی و قوشجی از دورة نخست و دوانی از دورة دوم، سه منطقدانی هستند که با پاسخگویی به دلایل پنجگانه توانستند نقطه عطفی در منطق اسلامی پدید آورند و حمل اولی ذاتی را از حضیض بیتوجهی خارج کنند و به محور مهمی در حل مسائل فلسفی بدل سازند.
نرگس نظرنژاد؛ فاطمه احمدی شکوهی
دوره 9، شماره 3 ، مهر 1388
چکیده
آنتونی فلو یکی از چهرههای الحادی جهان معاصر است که به اقامة برهان علیه وجود خداوند معروف است؛ از این رو، ادبار او از موضع الحادی برای جامعة دینی حائز اهمیت است، همین امر سبب شده است تا محققان در نوشتار حاضر در پی یافتن پاسخی برای این پرسش باشند که چه عاملی موجب تغییر مواضع آنتونی فلو شده است؟ فرضیة اصلی این است که تقریرهای نوین برهان ...
بیشتر
آنتونی فلو یکی از چهرههای الحادی جهان معاصر است که به اقامة برهان علیه وجود خداوند معروف است؛ از این رو، ادبار او از موضع الحادی برای جامعة دینی حائز اهمیت است، همین امر سبب شده است تا محققان در نوشتار حاضر در پی یافتن پاسخی برای این پرسش باشند که چه عاملی موجب تغییر مواضع آنتونی فلو شده است؟ فرضیة اصلی این است که تقریرهای نوین برهان غایتشناختی که بر یافتههای جدیدی در حوزة زیستشناسی مبتنی است، به خصوص یافتههای مربوط به DNA، عامل اصلی تغییر مواضع آنتونی فلوست. البته در خلال تحقیق نشان داده میشود که فلو تنها توانسته است تا مرحلة خداشناسی عقلانی{طبیعی} یعنی نوعی خداشناسی ارسطویی که ناشی از ضرورت عقلی است،گام بردارد و هنوز تا دستیابی به خداباوری و حیانی راه درازی پیش رو دارد.
محمد علی تیوای
دوره 9، شماره 4 ، دی 1388
چکیده
عالم عین از منظر افلاطون به دو دسته تقسیم میشود:۱. عالم مثُل، ۲. عالم محسوسات. ارائة نظریة مثُل از سوی افلاطون مبتنی بر همین مبنا بوده است. به طور قطع میتوان گفت افلاطون با ارائة این نظریه درصدد بود که به گمان خود بتواند پیدایی عالم محسوسات را با نظر به ناپایداری آن و قابل شناخت نبودن یقینی آن توجیه کند. نقادیهای ارائه شده علیه نظریة ...
بیشتر
عالم عین از منظر افلاطون به دو دسته تقسیم میشود:۱. عالم مثُل، ۲. عالم محسوسات. ارائة نظریة مثُل از سوی افلاطون مبتنی بر همین مبنا بوده است. به طور قطع میتوان گفت افلاطون با ارائة این نظریه درصدد بود که به گمان خود بتواند پیدایی عالم محسوسات را با نظر به ناپایداری آن و قابل شناخت نبودن یقینی آن توجیه کند. نقادیهای ارائه شده علیه نظریة مثُل عمدتاً از سوی فلاسفة مشاست. ارسطو شاگرد و همعصر افلاطون در مواجهه با این نظریه معتقد است:" قائل شدن به این نظریه نتایج غیر منطقی در پی خواهد داشت." ابنسینا نیز با ارائة ارزیابی منفی از این نظریه، " آن را محصول دورة خامی اندیشة یونانی دانسته است و برای آن ﭘشتوانهای برهانی قائل نیست". نگارنده درصدد است که با توجه به جایگاه نظریة مثُل در اندیشة افلاطون، ضمن تقریر و ترسیم ناکارآمدی آن نزد ارسطو و ابن سینا در تبیین نظام پیدایی عالم، با گریز به براهین مؤید دیدگاه مثُل، نشان دهد که نقدهای ارسطو و به ویژه ابنسینا تا چه اندازه موجهاند.
سیدمرتضی حسینی شاهرودی؛ فاطمه فرضعلی
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1389
چکیده
در تفکرات افلوطین خداوند چیزی «به کلی دیگر»1 است؛ بهگونهایکه نه نامی میتوان بر او نهاد و نه با هیچ زبانی می-توان او را توصیفکرد. عبدالاعلی سبزواری نیز به عنوان اندیشمندی ازعالم اسلام، به ویژه در میان عالمان شیعی مذهب معاصر، با تبحر چند وجهی در علوم دینی از قبیل فقه، اصول، فلسفه، عرفان و تفسیر قرآن، در باب «احد» به تأسی از ...
بیشتر
در تفکرات افلوطین خداوند چیزی «به کلی دیگر»1 است؛ بهگونهایکه نه نامی میتوان بر او نهاد و نه با هیچ زبانی می-توان او را توصیفکرد. عبدالاعلی سبزواری نیز به عنوان اندیشمندی ازعالم اسلام، به ویژه در میان عالمان شیعی مذهب معاصر، با تبحر چند وجهی در علوم دینی از قبیل فقه، اصول، فلسفه، عرفان و تفسیر قرآن، در باب «احد» به تأسی از پیشوایان دینی خویش اندیشههایی دارد. در این مقاله، به بررسی تطبیقی پیرامون الهیات سلبی از نظر افلوطین و عبدالاعلی میپردازیم. در واقع نظرات این دو عالم را در تشخیص مرز میان الهیات سلبی و ایجابی جستجو میکنیم که بدانیم تا کجا عقل آدمی اجازه دارد حکمی ایجابی در مورد ذات و صفات حق صادر کند و مرز سکوت در این زمینه کجاست.
محمد نصیری
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
در این مقاله، تلاش شده است تا ضمن بیان مقصود عارفان مسلمان از وحدت شخصی وجود، مهمترین تمثیلهای عرفانی در تبیین مسئله مورد کنجکاوی قرار گیرد. به نظر عارفان مسلمان حقیقت وجود واحد است من جمیعالجهات و مخصوص و منحصر در خداوند متعال و همة ما سوی الله از تجلیات و شئونات حق تعالی هستند؛ به یک معنا موجودند و به یک معنا معدوماند؛ نه اینکه ...
بیشتر
در این مقاله، تلاش شده است تا ضمن بیان مقصود عارفان مسلمان از وحدت شخصی وجود، مهمترین تمثیلهای عرفانی در تبیین مسئله مورد کنجکاوی قرار گیرد. به نظر عارفان مسلمان حقیقت وجود واحد است من جمیعالجهات و مخصوص و منحصر در خداوند متعال و همة ما سوی الله از تجلیات و شئونات حق تعالی هستند؛ به یک معنا موجودند و به یک معنا معدوماند؛ نه اینکه ما سوی الله عدم محض و من جمیع الجهات باشد؛ یا نعوذ بالله ما سوی الله عین خداوند باشد، بلکه منظور از" وجود"، تنها وجود حق تعالی است و غیر از حق هر چه هست "نمود" است، هستی نماست؛چنان که در کلام امام رضا (ع)آمده است، مانند مظهری است که در آینه پیدا میشود یا مانند موجی است که از دریا برمیخیزد یا مانند نوری است که در آبگینههای بارنگهای مختلف پدیدار شده است.
سحر کاوندی؛ هاشم قربانی
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
جستار حاضر یکی از موضوعهای حائز اهمیت هستیشناسی را در کانون فکری دو اندیشمند، فخر رازی و ابهری، مورد تامل قرار میدهد. اهمیت آرای فخر رازی و نگارههای او، در ردیابی تاریخی مسائل و بنیان آنها بر کسی پوشیده نیست. میتوان از تلاش فخر، با عنوان پروژة تکمیلی ـ تنقیحی یاد کرد؛ آثار وی، بهویژه کتاب المباحث المشرقیه، خود شاهد این ادعاست. ...
بیشتر
جستار حاضر یکی از موضوعهای حائز اهمیت هستیشناسی را در کانون فکری دو اندیشمند، فخر رازی و ابهری، مورد تامل قرار میدهد. اهمیت آرای فخر رازی و نگارههای او، در ردیابی تاریخی مسائل و بنیان آنها بر کسی پوشیده نیست. میتوان از تلاش فخر، با عنوان پروژة تکمیلی ـ تنقیحی یاد کرد؛ آثار وی، بهویژه کتاب المباحث المشرقیه، خود شاهد این ادعاست. وی در آثار خویش کوشش کرده مسئلة اشتراک وجود را از دل آثار گذشتگان استخراج و براهینی بر این امر اقامه کند. خود این مسئله را میتوان در دل تفکر بنیادین فخر در همان پروژه یاد شده معنا کرد و فهمید. ادلة تنقیحی فخر رازی بر مقولة اشتراک وجود، اقبال فراوانی نزد اندیشمندان واپسین داشته است؛ هر چند که بنیان آنها در تفکر ماقبل فخر نیز حضور داشت. ابهری نیز که در نگارههای خود تحت تأثیر فخر است، رویکردی همسان گونه با فخر دارد. آرای فخر در مورد اشتراک معنوی و لفظی وجود در آثارش مختلف است. جالب آن است که ابهری نیز چنین رهیافتی دارد. در این مقال، سعی خواهیم کرد ادلة اقامه شده از سوی هر دو اندیشمند را بر هر دو نحو برداشت، گردآوری کنیم. همچنین کارکرد این مسئله را در مبحث خداشناسی بررسی خواهیم کرد.
حسین واله
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
بر اساس نظریة اصالت وجود، وجود اصیل و ماهیت اعتباری است. از جنبة اعتباری بودن این ادعا دو قرائت متفاوت در دست است که با همة زیرشاخههایش، بیش از آنکه حاکی از مفروضات متفاوت باشد، ریشه در تفکیک دامنة جهت دارد، لذا اساساً زبانی است. پیامدهای متفاوت و بعضاً ناسازگار این قرائتها در مباحث فلسفی در درجة نخست، نتیجة انتخاب ناخودآگاه موضع ...
بیشتر
بر اساس نظریة اصالت وجود، وجود اصیل و ماهیت اعتباری است. از جنبة اعتباری بودن این ادعا دو قرائت متفاوت در دست است که با همة زیرشاخههایش، بیش از آنکه حاکی از مفروضات متفاوت باشد، ریشه در تفکیک دامنة جهت دارد، لذا اساساً زبانی است. پیامدهای متفاوت و بعضاً ناسازگار این قرائتها در مباحث فلسفی در درجة نخست، نتیجة انتخاب ناخودآگاه موضع در باب دامنة جهت است نه لازمة منطقی مبادی صدرالمتألهین که بر پایةآنها نظریة اصالت وجود استوار شده است.
رضا اکبریان؛ نفیسه نجبا
دوره 11، شماره 1 ، فروردین 1390
چکیده
حکمت اشراق سهروردی دارای اصول و مبانی بدیعی است که نه تنها در حکمت مشاء یافت نمیشود، بلکه پایه و اساس تفکرات اندیشمندان بعدی قرار گرفته و نقطه عطفی در تاریخ فلسفه به شمار میآید. نظریة اضافة اشراقیه که در جهت تبیین رابطة علت و معلول از سوی سهروردی مطرح شده است، یکی از اصول بنیادین این فلسفه است. از آنجا که ارتباط میان علت و معلول در ...
بیشتر
حکمت اشراق سهروردی دارای اصول و مبانی بدیعی است که نه تنها در حکمت مشاء یافت نمیشود، بلکه پایه و اساس تفکرات اندیشمندان بعدی قرار گرفته و نقطه عطفی در تاریخ فلسفه به شمار میآید. نظریة اضافة اشراقیه که در جهت تبیین رابطة علت و معلول از سوی سهروردی مطرح شده است، یکی از اصول بنیادین این فلسفه است. از آنجا که ارتباط میان علت و معلول در نهایت به ارتباط میان خالق و مخلوق می انجامد، فیلسوفان مسلمان پیش از سهروردی با بهره گیری از تعالیم دینی سعی کردند ارتباط عمیقتری میان آن دو اثبات کنند. به عنوان نمونه ابنسینا با در نظر گرفتن ترکیب شیء از وجود و ماهیت و امکان ماهوی به عنوان ملاک نیاز شیء به علت، معلول را از جنبة وجودی مرتبط به علت و عینالربط به آن در نظر میگرفت. پس از ابنسینا، سهروردی با انکار برخی مبانی مشائین از جمله ترکیب شیء از ماده و صورت و نیز وجود و ماهیت و اعتباری دانستن وجود، قائل میشود به اینکه معلول نه از جنبة وجودی بلکه با تمام هویت خود وابسته به علت است. با چنین تفسیری بالطبع رابطة عمیقتری بین علت و معلول ثابت میشود. همین ویژگی و نیز برخی موارد دیگر باعث میشود دیدگاه سهروردی مورد توجه حکمای پس از وی قرار گیرد. دوانی و میرداماد از جمله پیروان این اندیشه به شمار میآیند. آنها بهرغم اینکه سعی داشتند برای گریز از اشکالات وارد بر نظر سهروردی تبیین جدیدی از آن ارائه دهند، اما دیدگاه او را بر ابن سینا ترجیح داده و برگزیدند.
بهزاد مرتضایی
دوره 11، شماره 2 ، تیر 1390
چکیده
عقل به مثابه یکی از ابزارهای شناخت و معرفت انسانی جایگاه رفیعی بین فلاسفه و اندیشمندان دارد، اما در عرفان بسیاری از عارفان، عقل را حجاب شناخت و معرفت میدانند، موضوع اصلی درعرفان نظری ابن عربی و نگرش عرفانی ملاصدرا، شناخت اسما، صفات و افعال حق تعالی است. ابنعربی در عین احترام به جایگاه عقل، عقل نظری را در معرفت به حق عاجز و ناتوان ...
بیشتر
عقل به مثابه یکی از ابزارهای شناخت و معرفت انسانی جایگاه رفیعی بین فلاسفه و اندیشمندان دارد، اما در عرفان بسیاری از عارفان، عقل را حجاب شناخت و معرفت میدانند، موضوع اصلی درعرفان نظری ابن عربی و نگرش عرفانی ملاصدرا، شناخت اسما، صفات و افعال حق تعالی است. ابنعربی در عین احترام به جایگاه عقل، عقل نظری را در معرفت به حق عاجز و ناتوان می-شمارد و معتقد است عقل در شناخت حق تعالی دو مقام و مرتبه دارد: یکی مقام ادراک و دیگری مقام قبول و پذیرش، عقل را در مقام ادراک و شناخت ذات حق و بعضی از مراتب تعینات و تجلیات حق، ناتوان معرفی می-کند. اما عقل را در مقام پذیرش و قبول، قادر به شناخت حق میداند و برای آن محدودیتی قائل نیست. ملاصدرا نیز برای عقل در شناخت حق و اسما و صفاتش حد و مرزی قائل است و معرفت حقیقی را از راه شهود قلبی و فراتر از استدلال عقلی میداند. وجه مشترک ملاصدرا و ابنعربی در این است که هردو معتقدند، راههای حسی و عقلی برای رسیدن به همة جنبههای عالم واقع، ناقص و ناتمام هستند، اما همین ابزارهای شناخت یعنی حس و عقل و خیال را مظهری از مظاهر حق میدانند که انسان باید حد و حدود هر یک را بداند و هیچ کدام را ملاک قضاوت نهایی در مورد ناشناخت ها قرار ندهد.دراین مقاله ابتدا نظر ابن عربی و سپس دیدگاه ملاصدرا طرح و به دنبال آن وجوه اشتراک و افتراق آنها در مورد عقل بررسی میشود.
سیده مریم موسوی؛ محمد سعیدی مهر
دوره 11، شماره 3 ، مهر 1390
چکیده
هدف از مقالة حاضر بررسی نظریه التفاتی در باب ادراک حسی است. این نظریه تلاشی برای ارائة تبیینی از ادراک حسی است که درصدد است افزون بر موارد ادراک حسی غیرواقعی ارتباط ذهن با عین در ادراک حسی واقعی را نیز توجیه کند. در این نظریه، ادراک حسی، اعم از واقعی و غیرواقعی، عبارت است از یک حالت ذهنی التفاتی که بازنمودی را عرضه میکند. با اینکه اکثر ...
بیشتر
هدف از مقالة حاضر بررسی نظریه التفاتی در باب ادراک حسی است. این نظریه تلاشی برای ارائة تبیینی از ادراک حسی است که درصدد است افزون بر موارد ادراک حسی غیرواقعی ارتباط ذهن با عین در ادراک حسی واقعی را نیز توجیه کند. در این نظریه، ادراک حسی، اعم از واقعی و غیرواقعی، عبارت است از یک حالت ذهنی التفاتی که بازنمودی را عرضه میکند. با اینکه اکثر التفاتگرایان متعلق تجربة حسی را شیء فیزیکی میدانند اما در نظر آنان شیء فیزیکی در تحقق ادراک حسی ضرورتی ندارد و به بیان دیگر، ارتباط ذهن با عین شرط لازم شکلگیری ادراک حسی نیست. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که تبیین التفاتگرایانه از ادراک حسی، با این فهم شهودی که حواس میتوانند جهان فیزیکی را بر فاعل شناسا عرضه کنند، هماهنگ نیست و از این رو، با نوعی شکاکیت قابل جمع است.
امیر دیوانی؛ رحیم دهقان سیمکانی
دوره 11، شماره 4 ، دی 1390
چکیده
آراء ملاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق از جهاتی با هم قابل مقایسه است. به طور کلی می-توان سه جهت اشتراک و سه جهت افتراق در اندیشههای ایشان در این زمینه بهدست آورد. جهات اشتراک این است که اولاً هر دو قائل به تلازم معرفت و فضیلت هستند؛ ثانیاً مسئولیت اخلاقی را مبتنی بر عقل دانستهاند؛ ثالثاً قائل به وجوه ...
بیشتر
آراء ملاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق از جهاتی با هم قابل مقایسه است. به طور کلی می-توان سه جهت اشتراک و سه جهت افتراق در اندیشههای ایشان در این زمینه بهدست آورد. جهات اشتراک این است که اولاً هر دو قائل به تلازم معرفت و فضیلت هستند؛ ثانیاً مسئولیت اخلاقی را مبتنی بر عقل دانستهاند؛ ثالثاً قائل به وجوه و اعتبارات در باب ارزشهای اخلاقی هستند. جهات افتراق هم از این قرار است که اولاً معنای عقل از دیدگاه آنان متفاوت است؛ به این بیان که عقل از نظر ملاصدرا قوهای از نفس است ولی در اندیشة عبدالجبار، علوم یا بدیهیاتی است که آدمی از پیش آنها را واجد است. ثانیاً به لحاظ وجودشناختی،کاربرد عقل در اخلاق در اندیشة ملاصدرا به جهت برخورداری از مبانی فلسفة ملاصدرا نظیر اصالت وجود و حرکت جوهری، به اخلاق متعالیه منجر میشود اما در اندیشة قاضی عبدالجبار به جهت فقدان این مبانی، گرایش به انسانگرایی دارد. ثالثاً شهود عقلانی در دیدگاه این دو اندیشمند متفاوت است.
حسین حیدری
دوره 12، شماره 1 ، فروردین 1391
چکیده
عقلی یا شرعی دانستن خوبی یا بدی کارها از مهمترین مبانی کلامی و دینشناسی اندیشمندان و مکاتب کلامی است. به پرسش-های زیر بر بنیاد این قاعده پاسخ داده می شود: آیا خوب بودن و شایستة پاداش بودن کارهایی از قبیل نجات فرد بیگناه، از این سبب است که این اعمال فی نفسه به-ترتیب خوب یا بدند؟ یا فقط به دلیل دستور خداوند، خوب یا بد شدهاند؟ چنانچه ...
بیشتر
عقلی یا شرعی دانستن خوبی یا بدی کارها از مهمترین مبانی کلامی و دینشناسی اندیشمندان و مکاتب کلامی است. به پرسش-های زیر بر بنیاد این قاعده پاسخ داده می شود: آیا خوب بودن و شایستة پاداش بودن کارهایی از قبیل نجات فرد بیگناه، از این سبب است که این اعمال فی نفسه به-ترتیب خوب یا بدند؟ یا فقط به دلیل دستور خداوند، خوب یا بد شدهاند؟ چنانچه حق تعالی قتل بیگناه را دستور میداد، بالتبع امری خوب بود؟ همچنین آیا خداوند نیز تابع معیارهای خوبی و بدی است که افعال ذاتاً دارند یا آنچه آن خسرو کند ، شیرین بود؟ به پرسشی دیگر، برای مثال اگر خداوند در روز قیامت کودکی را معذب کند، آیا از او هم چنین کاری زشت است؟یا آنکه خالق کائنات فراتر از معیارهای رایج ارزشهای انسانی است و از او هیچ کاری قبیح نیست؟ بعد مهم دیگر این قاعده این است که آیا کسانی که پیام انبیا را نشنیدهاند نیز بر اساس حجت باطنی ( عقل نظری و عملی) مورد بازخواست یا پاداش خواهند بود؟ آیا آدمیان پیش از پذیرش دین هم مکلف به شناخت حضرت حق می باشند؟ آیا آنچه امور اخلاقی و انسانی نامیده می شود دینیتر هست؟ از مکاتب کلامی، معتزله و شیعه و ماتریدیه طرفدار عقلی بودن و ذاتی بودن حسن و قبح و اشاعره به شرعی بودن آن باور داشتهاند. این مقاله به بررسی دیدگاه مولوی در این باب و لوازم پایبندی به این قاعده کلامی میپردازد و با نقل سخنان وی در فیه مافیه و مثنوی، مدعی است که بر خلاف نظر بسیاری از مولوی پژوهان، نظرگاه مولانا در این باب با اشاعره همسویی ندارد وبا موضع حنفیه ماتریدیه و معتزله شیعه همنواست.
عبدالعلی شکر
دوره 12، شماره 2 ، تیر 1391
چکیده
حکمت به معنای دانش نظری متقن است که به عمل متناسب با آن منتهی میگردد و مانع از جهل است. فیلسوفان مسلمان حکمت را به معرفت ذات حق، تبحر در حرفه و صناعت، علم به اسباب قصوی، تحصیل برترین معلوم از طریق برترین علوم، استکمال نفس و شناخت اعیان موجودات تعریف کردهاند. همچنین واژة حکمت بیست مرتبه در قرآن ذکر شده است که با الهام از روایات و دیدگاه ...
بیشتر
حکمت به معنای دانش نظری متقن است که به عمل متناسب با آن منتهی میگردد و مانع از جهل است. فیلسوفان مسلمان حکمت را به معرفت ذات حق، تبحر در حرفه و صناعت، علم به اسباب قصوی، تحصیل برترین معلوم از طریق برترین علوم، استکمال نفس و شناخت اعیان موجودات تعریف کردهاند. همچنین واژة حکمت بیست مرتبه در قرآن ذکر شده است که با الهام از روایات و دیدگاه مفسران، معانی چندی از قبیل علم به قرآن و مواعظ و احکام آن، پیامبر و شناخت امام، علم لدنی، معرفت ذات حق، اخلاقیات و عقاید از آن به دست میآید. حاصل بررسیها نشان میدهد که حکمای مسلمان تحت تأثیر آموزههای قرآنی، فلسفة اسلامی را پرورش دادهاند. به همین جهت معانی بیان شده در این دو حوزه، بهرغم تفاوت در تعبیر، اشاره به یک حقیقت دارند و آن معرفت ذات حق و شناخت حقایق آفرینش اوست؛ به گونهای که کمال و سعادت انسان را در پی داشته باشد. گرچه فلسفه با حکمت متفاوت است، اما فلسفة اسلامی به حدی به حکمت نزدیک است که بسیاری از حکما آن دو را مترادف تلقی کرده و برخی نیز همانند سهروردی و میرداماد مکتب خویش را بر اساس حکمت پیریزی کردهاند. این نوشتار در تلاش است از طریق تحلیل مفهومی، سازگاری میان مفهوم فلسفی حکمت با آموزه قرآنی آن را نشان دهد.
سیدمحمد اسماعیل سیدهاشمی؛ مهدی سجادی فر
دوره 12، شماره 3 ، مهر 1391
چکیده
مسئلة تطابق ذهن و عین نه تنها حکمای اسلامی را به خود مشغول ساخته، بلکه در میان فلاسفة غرب نیز معرکة آراء بوده است. از جمله نظریاتی که ذیل این بحث مطرح شده، نظریة وجود ذهنی بین فلاسفة متأخر و نظریة شبح در بین متکلمان است . طرح این نظریه، ثمرة پرسشهایی است که متکلمان در ارتباط با چگونگی وجود ماهیات اشیا در ذهن مطرح میساختند. کنجکاوی متکلمان ...
بیشتر
مسئلة تطابق ذهن و عین نه تنها حکمای اسلامی را به خود مشغول ساخته، بلکه در میان فلاسفة غرب نیز معرکة آراء بوده است. از جمله نظریاتی که ذیل این بحث مطرح شده، نظریة وجود ذهنی بین فلاسفة متأخر و نظریة شبح در بین متکلمان است . طرح این نظریه، ثمرة پرسشهایی است که متکلمان در ارتباط با چگونگی وجود ماهیات اشیا در ذهن مطرح میساختند. کنجکاوی متکلمان دراین زمینه، سبب پیدایش نظریة اضافه و نظریة شبح در بین آنان گردید. در میان فلاسفة اسلامی، اولین کسی که نظریة شبح را جداگانه مطرح و نقد کرده، علامه طباطبایی (ره) است. در این مقاله پس از نقل مقدمهای کوتاه، تطابق عین و ذهن در معرفت شناسی اسلامی بررسی میشود، سپس نگارنده به تبیین نظریة شبح از دیدگاه علامه طباطبایی میپردازد. لزوم سفسطه و بهوجود آمدن دور، اشکالاتی است که علامه بر پیکر این نظریه وارد میسازد. نگارنده با نقد هر یک از آنها، زمینه را برای تقویت نظریة شبح فراهم ساخته و با نقل نقدهایی بر نظریة حکما، به تأییدات خود بر نظریة شبح می افزاید.
حسن سعیدی؛ ولی الله نصیری
دوره 12، شماره 4 ، دی 1391
چکیده
مولوی برخلاف برخی عارفان که از سر بی مهری به عقل مینگرند، در آثار خود به ویژه در مثنوی معنوی با اهتمامی ویژه به عقل نگریسته است. او تمام گونهها و اطلاقات عقل و زوایای آن را بررسی کرده است. از این رو گاه به نکوهش و گاه به ستایش عقل پرداخته است. وی در مواردی مقام راهبری را به عقل سپرده و بیان میکند که کدام گونه عقل است که آدمیرا ...
بیشتر
مولوی برخلاف برخی عارفان که از سر بی مهری به عقل مینگرند، در آثار خود به ویژه در مثنوی معنوی با اهتمامی ویژه به عقل نگریسته است. او تمام گونهها و اطلاقات عقل و زوایای آن را بررسی کرده است. از این رو گاه به نکوهش و گاه به ستایش عقل پرداخته است. وی در مواردی مقام راهبری را به عقل سپرده و بیان میکند که کدام گونه عقل است که آدمیرا به مقصد میرساند وکدام گونة آن آدمیرا از رسیدن به هدف بازمیدارد. از آنجا که به نظر مولوی، عقلهای جزوی، معاش وهم و خیالاند، به نکوهش آن میپردازد و معتقد است که این عقول نمیتوانند راهبر انسان باشند ولی از دیگرسو، عقلهای کل، کلی را به عنوان عقولی راهگشا معرفی میکند و اظهار میدارد که این عقلها هستند که میتوانند سرانجام انسان را به سر منزل مقصود برسانند. هدف اصلی این نوشتار آن است که مسئلة عقل وجایگاه آن را از دیدگاه مولوی به روش تحلیلی و با استفاده از آثار وی مورد کند وکاو قرار دهد.
مریم سالم
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1392
چکیده
ابنسینا در ارائه نظریات وجودشناسانة خود از دو واژة وجوب و امکان که ابتکار فارابی بودند، بسیار مدد میگیرد، دو واژهای که سبقة کمرنگی در آراء فلاسفة پیش از فارابی و ابنسینا دارد و جسته و گریخته میتوان ردپایی از آنها را نزد فلاسفة یونان باستان یافت، این ردپا در ارسطو پررنگتر میشود، اما به شکل منطقی مطرح میشود نه فلسفی و در ...
بیشتر
ابنسینا در ارائه نظریات وجودشناسانة خود از دو واژة وجوب و امکان که ابتکار فارابی بودند، بسیار مدد میگیرد، دو واژهای که سبقة کمرنگی در آراء فلاسفة پیش از فارابی و ابنسینا دارد و جسته و گریخته میتوان ردپایی از آنها را نزد فلاسفة یونان باستان یافت، این ردپا در ارسطو پررنگتر میشود، اما به شکل منطقی مطرح میشود نه فلسفی و در باب قضایا به آنها پرداخته میشود و به موجودات عینی و وجود سرایت نمیکند. با ابتکار فارابی و ابنسینا در به کارگیری نظریة وجوب و امکان فلسفی و تقسیم موجود به واجب و ممکن، فلسفة هستیشناسی مشایی، شکلی متمایز به خود میگیرد و وجود خدا و عالم و مسئلة خلقت که تا پیش از این مطرح نبود، بهتر تبیین میشود.