مریم خوشدل روحانی؛ زهرا رحمانی
چکیده
تقریباً همة دانشمندان مسلمان، در اصلِ جاودانگی و خلود در دوزخ اتفاق نظر دارند، اما این که خلود در دوزخ مستلزم عذاب دائم و ابدی است یا ممکن است همراه با انقطاع عذاب باشد. مسئلهای است که محل اختلاف آراء واقع شده است. از نظر فیض کاشانی هیچ ملازمهای بین خلود در دوزخ و عذاب دائم وجود ندارد. بنابراین با توجه به مسئلة شمول رحمت واسعة ...
بیشتر
تقریباً همة دانشمندان مسلمان، در اصلِ جاودانگی و خلود در دوزخ اتفاق نظر دارند، اما این که خلود در دوزخ مستلزم عذاب دائم و ابدی است یا ممکن است همراه با انقطاع عذاب باشد. مسئلهای است که محل اختلاف آراء واقع شده است. از نظر فیض کاشانی هیچ ملازمهای بین خلود در دوزخ و عذاب دائم وجود ندارد. بنابراین با توجه به مسئلة شمول رحمت واسعة الهی عذاب مخلدین در دوزخ، منحصر به مدت معینی است که پس از سپری شدن این مدت دوزخیان از نعیمیکه متفاوت با نعیم بهشتیان است بهره مند میشوند. از نظر علامه طباطبایی، قرآنکریم صراحتاً به خلود عذاب اشاره دارد و منقولات و روایات متعدد، نیز موکداین مطلب میباشد. بررسی دیدگاههای مختلف در این زمینه ما را بهاین نکات رهنمون میسازد: الف) خلود از جمله مسائلی است که به علت صفت فناپذیری در دنیا مطرح نیست. در نتیجه این مسئله مختص به روز قیامت بوده که پس از برپایی آن در مورد نعمت و نقمت مطرح خواهد شد؛ ب) خلود در دوزخ از مباحث مورد تأیید آیات و روایات است که در گروهها و قشرهای مختلف متفاوت است؛ ج) برخی به تاویل آیات و روایات مبادرت ورزیدهاند و به تفکیک مباحث خلود در دوزخ بدون خلود در عذاب قائل شدهاند.این مقاله درصدد است، با روشی تحلیلی و توصیفی به بررسی نظریات فیض کاشانی و علامه طبا طبایی در این مهم بپردازد.
حسین حاتم وند؛ حسین فلسفی؛ علی فتح الهی
چکیده
روش سلوک عرفانی و چگونگی وصول عارفان بدان یکی از مباحث مهم و از دغدغههای عمده و اساسی اهل عرفان است. روش سلوک بر خلاف حالت جذبه که به صورت آنی بر عارف عارض میگردد، مبتنی بر مجاهدت، تلاش و کوشش فراوان است و از طریق ریاضت نفس به روش تدریج حاصل میشود و عارف سالک در راه به دست آوردن آن سختی و رنجها را بر خویش هموار میکند. هدف اصلیاین ...
بیشتر
روش سلوک عرفانی و چگونگی وصول عارفان بدان یکی از مباحث مهم و از دغدغههای عمده و اساسی اهل عرفان است. روش سلوک بر خلاف حالت جذبه که به صورت آنی بر عارف عارض میگردد، مبتنی بر مجاهدت، تلاش و کوشش فراوان است و از طریق ریاضت نفس به روش تدریج حاصل میشود و عارف سالک در راه به دست آوردن آن سختی و رنجها را بر خویش هموار میکند. هدف اصلیاین مقالهاین است که با استناد به متون و آثار ابنسینا و با بهرهگیری از تحلیل گفتار برخی از شارحان وی اثبات کنیم که وی علاوه بر پایبندی به سیر وسلوک عقلی که مقتضای روش فلسفی وی است، در اواخر عمر خویش و در برخی از آثارش از روش رسمیمشاییان که روش بحثی وعقلی محض است، عدول کرده است و به روش شهودی و اشراق حضوری که بعدها سهروردی آن را گسترش داد؛ روی آورده است. شاهداین ادعا، آثار بر جای مانده اوست. البته چنانچه اثر نفیس او با عنوان «حکمت المشرقیین» به طور کامل باقی میماند، با شفافیت بیشتری میتوانستیم دربارۀ بعد عرفانی او گفتگو کنیم. یافتههای ما از آثار ابنسینا اثبات میکند که آن حکیم بزرگ علاوه بر مشی مشایی، اهل سیر وسلوک و ریاضت هم بوده است و برخی از اعمال ناشایستی که به وی نسبت دادهاند، از سوی دشمنان و مخالفانش میباشد. روش به کار رفته دراین پژوهش، روش تحلیلی توصیفی و بعضا پدیدار شناسی است.
رضا صادقی
دوره 15، شماره 3 ، مهر 1394، ، صفحه 135-164
چکیده
کوهن پیشرفت علم را بدون استفاده از مفهوم صدق یا تقرب به صدق تبیین میکند. او با این تلقی رایج موافق نیست که انباشت نظریههای تأیید شده عامل پیشرفت علم است. انقلاب علمی در نظام فکری او گسستی است که باعث پیدایش پارادایمی قیاسناپذیر است. یک پارادایم امکان پژوهش در مسائل تخصصی و جزئی را فراهم میکند و در حل مسائل درونی خود رو به پیشرفت ...
بیشتر
کوهن پیشرفت علم را بدون استفاده از مفهوم صدق یا تقرب به صدق تبیین میکند. او با این تلقی رایج موافق نیست که انباشت نظریههای تأیید شده عامل پیشرفت علم است. انقلاب علمی در نظام فکری او گسستی است که باعث پیدایش پارادایمی قیاسناپذیر است. یک پارادایم امکان پژوهش در مسائل تخصصی و جزئی را فراهم میکند و در حل مسائل درونی خود رو به پیشرفت است. توافق دانشمندان بر معیارهای ارزیابی نیز باور به پیشرفت را دامن میزند. کوهنهمچنین با تمسک به فرضیة تطور هیچ گونه غایتی را برای تاریخ علم در نظر نمیگیرد و پیچیدگی شاخههای تخصصی علوم را ناشی از تحولات بیهدف میداند. با این که او انقلاب را به عنوان گسست معرفی میکند اما این ادعا از نظر تاریخی قابل اثبات نیست و منتقدین او نشان میدهند کهحتی در انقلابهای علمی مورد ادعای او نیز بسیاری از دستاوردهای گذشته حفظ شدهاند.شاید به همین دلیل است که کوهن در آثار بعدی خود از لزوم تحول درمفهوم انقلاب خبر داد.
حسینعلی نصراللهی؛ عباس یزدانی
دوره 16، شماره 4 ، دی 1395، ، صفحه 135-158
چکیده
هر ساختمان معرفتی ناچار از پیش فرضهایی شروع میشود که باید صدقشان مسلّم گرفته شود. توماس رید معتقد بود پیش فرضهای زیادی وجود دارد که عقلاء آنها را در زندگی خود مسلم فرض میکنند و معارف خود را بر فرض صحت آنها بنا میکنند. او سعی کرد با روشی علمی این پیش فرضها را که خود به آنها اصول اولیۀ فهم عرفی میگوید استقراء کند؛ اصول اولیهای که ...
بیشتر
هر ساختمان معرفتی ناچار از پیش فرضهایی شروع میشود که باید صدقشان مسلّم گرفته شود. توماس رید معتقد بود پیش فرضهای زیادی وجود دارد که عقلاء آنها را در زندگی خود مسلم فرض میکنند و معارف خود را بر فرض صحت آنها بنا میکنند. او سعی کرد با روشی علمی این پیش فرضها را که خود به آنها اصول اولیۀ فهم عرفی میگوید استقراء کند؛ اصول اولیهای که ناشی از ساختار خلقت ما هستند و مبنای تعاملات روزمره ما با دیگران و جهان خارج میباشند. هدف از این مقاله تشریح این اصول اولیه با مراجعه به کتب رید، و بررسی نقش آنها در معرفت بشری و نیز تبیین ناچاری ما از پذیرش آنها است. در پایان به وجه اهمیت این اصول از منظر رید خواهم پرداخت، و در نتیجه خواهم گفت بدون پذیرش اصول اولیۀ فهم عرفی، حجم عظیمی از معارفی که اذعان به آنها برای ما حیاتی است را از دست خواهیم داد.
سید محمد اکبریان؛ محمدمهدی باباپورگل افشانی
دوره 17، شماره 1 ، فروردین 1396، ، صفحه 135-150
چکیده
نظریه معنویت و عقلانیت، تنها راه کاهش آلام انسان و رهایی بشر را در پیوند میان عقلانیت و معنویت می داند. در نگاه نظریه پرداز دین سنتی با عقلانیت جدید (مدرن) تأیید نمی شود؛ از این رو در جهان معاصر نمی تواند نقش تاریخی خود را برای کاهش رنج های بشری ایفا کند و باید معنویت را جایگزین آن کرد. نظریه با صرف نظر از اضطراب در مفهوم و کاربرد عقلانیت ...
بیشتر
نظریه معنویت و عقلانیت، تنها راه کاهش آلام انسان و رهایی بشر را در پیوند میان عقلانیت و معنویت می داند. در نگاه نظریه پرداز دین سنتی با عقلانیت جدید (مدرن) تأیید نمی شود؛ از این رو در جهان معاصر نمی تواند نقش تاریخی خود را برای کاهش رنج های بشری ایفا کند و باید معنویت را جایگزین آن کرد. نظریه با صرف نظر از اضطراب در مفهوم و کاربرد عقلانیت جدید، در نهایت بر مبنای ترکیبی از «عقلانیت ناواقع گرا» برای اثبات «عقل گریز» و «راز» بودن باورهای معنوی و «عقلانیت ابزاری» برای اثبات بهداشت و مطلوبیت روانی آن باورها طرح ریزی می شود. عقلانیت ابزاری و عقلانیت ناواقع گرا هر دو با اشکالات متعددی از سوی منتقدان مواجه شده است، اما اشکالات مهم تر در نتایجی است که بر مبنای عقلانیت ناواقع گرا متوجه مهم ترین عناصر این نظریه می شود. مهم ترین عنصر این نظریه از نگاه نظریه پرداز، هدف آن است. هدف طرح این نظریه کاهش آلام بشر است؛ در حالی که این هدف با عقلانیت ناواقع گرا حاصل نمی شود. هم چنین مبنای ناواقع گرایی در باورمندی به معنویت، موجب ورود خرافات به باورهای معنوی می شود.
فرهاد احمدی آشتیانی؛ ابوالفضل خوش منش
دوره 18، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 139-160
چکیده
رویارویی تشیع با فرق اسلامی دیگر در معرکه بحثهای کلامی، بیش از هر موضوع دیگری بر مدار موضوع امامت بوده است. از همین رو شالوده افکنی دقیق و متقن در مباحث امامت و قرار دادن ثقل این بحثها بر قرآن کریم، همواره در کانون توجه دانشمندان بزرگ شیعه در حوزه کلام قرار گرفته است. در این راستا، پژوهش حاضر بر اساس رویکرد تعلیق پدیدارشناختی، ...
بیشتر
رویارویی تشیع با فرق اسلامی دیگر در معرکه بحثهای کلامی، بیش از هر موضوع دیگری بر مدار موضوع امامت بوده است. از همین رو شالوده افکنی دقیق و متقن در مباحث امامت و قرار دادن ثقل این بحثها بر قرآن کریم، همواره در کانون توجه دانشمندان بزرگ شیعه در حوزه کلام قرار گرفته است. در این راستا، پژوهش حاضر بر اساس رویکرد تعلیق پدیدارشناختی، به معنای توقیف و تعلیق هر گونه حکم تصدیقی درباره موضوع مورد مطالعه و توجه صرف به توصیف آنچه در حوزه آگاهی پدیدار گشته، مفهوم امامت را در آیه 79 سوره حجر به عنوان آیه محوری در میان سه دسته از آیات این سوره، بازکاوی میکند. این بررسی پدیدارشناسانه، وحدت شیوه روایتگری حاکم بر این سه دسته از آیات و تناظر بین عناصر آنها را مینمایاند. بر این اساس، امامت به معنای شکل دادن و نظام بخشیدن به یک مجموعه و حفظ دوام و بقای آن است. این معنا برخلاف سایر معانی طرح شده برای امامت، همخوان با دیدگاه قرآنی، علاوه بر روابط بین انسانی در روابط بین اشیاء نیز قابلیت طرح مییابد. این رویکرد با بنا نهادن ثقل بحثهای امامت بر قرآن کریم و توجه به سیمای صفاتی امام در آن، دایره گستردهتری از آیات را به خدمت گرفته و قابلیت طرح موضوع امامت را در گفتمان اعتقادی برونمذهبی شیعه و در برابر جریان قرآنبسندگی فراهم میآورد و در تقویت مفاهیم مطرح در روایات شیعی پیرامون امامت موثر است.
محمدحسین فاریاب
دوره 16، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 145-162
چکیده
مسئلۀ لزوم افضلیت امام از قدیمیترین مسائل کلامی در باب امامت است که همواره مورد بحث و نظر بوده است. معمولاً دیدگاههای اهل سنت و شیعه در خصوص این مسئله، دو دیدگاه متفاوت و دور از هم تلقی میشود. بهدینسان که شیعه از طرفداران بیچون و چرای نظریۀ لزوم افضلیت امام معرفی شده و اهل سنت نیز کسانی قلمداد میشوند که مقبولیت مردمی را مانعی ...
بیشتر
مسئلۀ لزوم افضلیت امام از قدیمیترین مسائل کلامی در باب امامت است که همواره مورد بحث و نظر بوده است. معمولاً دیدگاههای اهل سنت و شیعه در خصوص این مسئله، دو دیدگاه متفاوت و دور از هم تلقی میشود. بهدینسان که شیعه از طرفداران بیچون و چرای نظریۀ لزوم افضلیت امام معرفی شده و اهل سنت نیز کسانی قلمداد میشوند که مقبولیت مردمی را مانعی برای پذیرش نظریۀ لزوم افضلیت امام دانستهاند. نویسنده در این نوشتار با نگاهی به مهمترین دیدگاههای فرقههای اسلامی، میکوشد تا ضمن معرفی نظریۀ صحیح مکتب تشیع، افزون بر مستدلساختن آن، به نقش مقبولیت مردمی در مسئلۀ لزوم افضلیت امام بپردازد. بر اساس مهمترین یافتههای این تحقیق، اگرچه مقبولیت مردمی، مانعی از پذیرش نظریۀ لزوم افضلیت امام نیست، نمیتوان برخی مراتب عدم مقبولیت مردمی را در صرفنظر کردن از امامت گزینۀ افضل بیتاثیر دانست.
مجید احسن؛ میلاد نوری ﻳﺎﻟﻘﻮﺯﺁﻏﺎﺟﻲ
دوره 17، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 148-172
چکیده
مسئله ثبات شخصیت از آنجایی که به مقولات و مباحث هستیشناختی و معرفتشناختی گره میخورد از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ در این میان، ملاکهایی که برای ثابت شخصیت ارائه شده است گرچه به لحاظ معرفتشناختی میتوانند به کار آیند، اما از جهت هستیشناختی محل اختلافات جدی بوده و مستلزم بررسی نقادانه است. در باب جنبه وجودی بحث از هویت شخصیه، ...
بیشتر
مسئله ثبات شخصیت از آنجایی که به مقولات و مباحث هستیشناختی و معرفتشناختی گره میخورد از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ در این میان، ملاکهایی که برای ثابت شخصیت ارائه شده است گرچه به لحاظ معرفتشناختی میتوانند به کار آیند، اما از جهت هستیشناختی محل اختلافات جدی بوده و مستلزم بررسی نقادانه است. در باب جنبه وجودی بحث از هویت شخصیه، گروهی منکر هرگونه هویت و جوهر ثابت برای انسان گشته و بهاینترتیب خود را از ارائه ملاک ثبات شخصیت نیز رهانیدهاند؛ درحالی که مدافعان ثبات شخصیت نیز سه ملاک بدن، حافظه و نفس مجرده را به عنوان مبنای حفظ هویت شخصیه مطرح ساختهاند؛ از آن میان، ملاصدرا منکر ملاکیت بدن و حافظه برای این امر میباشد و نفس مجرده را ملاک ثبات و این همانی شخصی معرفی میکند. این در حالی است که قول به حرکت جوهری نفس توسط صدرا، زمینه طرح این شبهه میشود که اگر نفس در حرکت دائمیِ جوهری است، پس ثبات شخصیت که هر انسانی آن را احساس می کند و خود صدرا هم آن را قبول دارد، چگونه قابل تبیین خواهد بود؟ و آیا بین پذیرش توأمان این دو مدعا، تهافت وجود ندارد؟ به نظر میرسد که با تدقیق و تامل در اندیشه صدرایی و بیان تقسیمات مختلف حرکت جوهری میتوان تهافت مذکور را ظاهری و قابل رفع دانست.
لیلا سیاوشی
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1394، ، صفحه 149-182
چکیده
این نوشتار بر اساس آخرین اثر هوسرل بحران علوم اروپایی و پدیده شناسی هوسرل بر دو مقوله اصلی تاکید می کند: از یک سو علم جدا شده از زندگی و فرهنگ بشر به بحران می انجامد و ریشه یابی بحران نیازمند تامل غایت شناختی-تاریخی است. هوسرل با پژوهش غایت شناختی-تاریخی درباره معنای اولیه علم و جستجوی بداهت های اولیه ای که علم بر آن استوار شده، می کوشد ...
بیشتر
این نوشتار بر اساس آخرین اثر هوسرل بحران علوم اروپایی و پدیده شناسی هوسرل بر دو مقوله اصلی تاکید می کند: از یک سو علم جدا شده از زندگی و فرهنگ بشر به بحران می انجامد و ریشه یابی بحران نیازمند تامل غایت شناختی-تاریخی است. هوسرل با پژوهش غایت شناختی-تاریخی درباره معنای اولیه علم و جستجوی بداهت های اولیه ای که علم بر آن استوار شده، می کوشد تا راهی برای خروج از بحران بیابد. از سوی دیگر او زیست جهان را به عنوان بنیاد و زمینه ای که علم بر آن استوار می شود معرفی می کند و با تشخیص تقدم زیست جهان از حیث اعتبار وجودی، سعی دارد به سرچشمه های شهودی علم بازگردد. زیست جهان به مثابه «بنیاد معنی» علم جدید، افق رسوب تاریخی معناها و آگاهی از آن متضمن آگاهی از تاریخ قصدی است. بنابراین در پدیده شناسی متاخر هوسرل، هم بر نقش تامل تاریخی به مثابه رویکردی برای شناخت سیر تفکر و علم تاکید می شود و هم تاریخ همچون افق و بستر علم درنظر گرفته می شود. ایده اساسی این نوشتار آنست که در تدوین یک فلسفه تاریخ برای علم در چارچوب اندیشه متاخر هوسرل، مفهوم بحران نقش اصلی ایفا می کند. با توجه به بحران علم، هوسرل چگونه از مولفه تاریخ بهره می جوید؟ آیا هوسرل با تشخیص بحران، از مفاهیم عقل، فلسفه و علم رویگردان شده و به نسبی گرایی و تاریخ گرایی متوسل می شود یا همچنان به رویای «فلسفه به مثابه علم متقن» باور دارد و در جهت احیای عقل و بهبود علم می کوشد؟
علی فتحی
دوره 5، شماره 2 ، تیر 1384
چکیده
مسئلۀ تبیین فرایند معرفت و شناخت، از جمله مهمترین دغدغههای فیلسوفان طی تاریخ تفکر و اندیشه و خاستگاه شکلگیری اختلافنظرها و مشاجرههای بسیار در این میان بوده است و در یک کلام میتوان گفت در دورۀ جدید پس از دکارت و در اوج آن در کانت فلسفه به معرفتشناسی تحویل و به تعبیری مترادف با آن تلقی میشود. نگاهی تطبیقی به جریان شکلگیری ...
بیشتر
مسئلۀ تبیین فرایند معرفت و شناخت، از جمله مهمترین دغدغههای فیلسوفان طی تاریخ تفکر و اندیشه و خاستگاه شکلگیری اختلافنظرها و مشاجرههای بسیار در این میان بوده است و در یک کلام میتوان گفت در دورۀ جدید پس از دکارت و در اوج آن در کانت فلسفه به معرفتشناسی تحویل و به تعبیری مترادف با آن تلقی میشود. نگاهی تطبیقی به جریان شکلگیری معرفت و یا تطبیق برخی عناصر به کار رفته در آن افزون بر اینکه نقاط قوت و یا ضعف دو سنت فلسفی را بر ملا میسازد، راه را برای پژوهش و تطبیــق و معــاضدت و مسـاعدت همـدیگر، بـرای رسیـدن به نقطهای مطلوبتر میگشاید. این نوشتار با تطبیق معقولات ثانیۀ فلسفی در سنت فلسفۀ اسلامی و مقولات فاهمۀ کانتی در پی آن است که با برداشتن گامی در این مسیر، زمینه را برای کاوش بیشتر پژوهشگران فلسفه فراهم آورد.
سید محمداسماعیل سیدهاشمی
دوره 7، شماره 3 ، مهر 1386
چکیده
یکی از عوامل تأثیرگذار در تحول فلسفة یونانی و به ویژه الهیات فلسفی در قرون وسطی ، طرح مباحث جدید در هستیشناسی از جانب حکمای اسلامی از جمله ابنسینا بوده است . مسئلة تمایز وجود از ماهیت و به تبع آن تقسیم موجودات به ممکن و واجب و اعتقاد به عینیت و حقیقت برای وجود و وجود محض دانستن خدا ، سبب تغییرات ساختاری در فلسفة یونانی گردید و مباحث ...
بیشتر
یکی از عوامل تأثیرگذار در تحول فلسفة یونانی و به ویژه الهیات فلسفی در قرون وسطی ، طرح مباحث جدید در هستیشناسی از جانب حکمای اسلامی از جمله ابنسینا بوده است . مسئلة تمایز وجود از ماهیت و به تبع آن تقسیم موجودات به ممکن و واجب و اعتقاد به عینیت و حقیقت برای وجود و وجود محض دانستن خدا ، سبب تغییرات ساختاری در فلسفة یونانی گردید و مباحث جدیدی را وارد الهیات فلسفی نمود که هم به بسط و تکمیل فلسفة مشایی و هم به تقریب بین فلسفه و الهیات منجر شد. در این مقاله،مسئلة تمایز وجود از ماهیت در فلسفة ابنسینا و نقش آن در تحول فلسفة مشاء و نیز تأثیر آن بر الهیات فلسفی قرون وسطی بررسی شده است .
سید محمداسماعیل سیدهاشمی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1386
چکیده
یکی از عوامل تأثیرگذار در تحول فلسفة یونانی و به ویژه الهیات فلسفی در قرون وسطی ، طرح مباحث جدید در هستیشناسی از جانب حکمای اسلامی از جمله ابنسینا بوده است . مسئلة تمایز وجود از ماهیت و به تبع آن تقسیم موجودات به ممکن و واجب و اعتقاد به عینیت و حقیقت برای وجود و وجود محض دانستن خدا ، سبب تغییرات ساختاری در فلسفة یونانی گردید و مباحث ...
بیشتر
یکی از عوامل تأثیرگذار در تحول فلسفة یونانی و به ویژه الهیات فلسفی در قرون وسطی ، طرح مباحث جدید در هستیشناسی از جانب حکمای اسلامی از جمله ابنسینا بوده است . مسئلة تمایز وجود از ماهیت و به تبع آن تقسیم موجودات به ممکن و واجب و اعتقاد به عینیت و حقیقت برای وجود و وجود محض دانستن خدا ، سبب تغییرات ساختاری در فلسفة یونانی گردید و مباحث جدیدی را وارد الهیات فلسفی نمود که هم به بسط و تکمیل فلسفة مشایی و هم به تقریب بین فلسفه و الهیات منجر شد. در این مقاله،مسئلة تمایز وجود از ماهیت در فلسفة ابنسینا و نقش آن در تحول فلسفة مشاء و نیز تأثیر آن بر الهیات فلسفی قرون وسطی بررسی شده است .
مرتضی شجاری
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1387
چکیده
ملاصدرا برخلاف فیلسوفان پیش از خود علم را غیر از وجود ذهنی میداند. از نظر وی علم، وجودی بدون ماهیت است و وجود ذهنی سایهای از حقیقت علم است. این تمایز، نتایج متعدد و مهمی در مسائل مربوط به علم، در فلسفه پدید آورد: در حکمت متعالیه، ذهن انسان، منفعل نیست بلکه خود صور علمی را ایجاد میکند و با آنها متحد میشود و از طرفی، نفس انسان در حصول ...
بیشتر
ملاصدرا برخلاف فیلسوفان پیش از خود علم را غیر از وجود ذهنی میداند. از نظر وی علم، وجودی بدون ماهیت است و وجود ذهنی سایهای از حقیقت علم است. این تمایز، نتایج متعدد و مهمی در مسائل مربوط به علم، در فلسفه پدید آورد: در حکمت متعالیه، ذهن انسان، منفعل نیست بلکه خود صور علمی را ایجاد میکند و با آنها متحد میشود و از طرفی، نفس انسان در حصول علم با عقل فعال نیز متحد میشود، لذا تمام اقسام علم، حضوری است و حکایت آن از واقع، ناشی از تطابق عوالم هستی است.
ﻋﺒﺪاﻟﻌﻠﻲ ﺷُﻜﺮ
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1387
چکیده
صدرالمتألهین در بیان دو اطلاق وجود رابطی، به اختلاف نوعی میان یکی از اطلاقات آن با وجود محمولی معتقد شده است. این عقیده با اشتراک معنوی و وحدت مفهوم وجود ناسازگار به نظر میرسد. به همین جهت شارحان وی به توجیه اختلاف نوعی و رفع تعارض پرداختهاند. برخی این دیدگاه را از وی عجیب دانسته و گروهی در تأیید آن، وجه مشترک میان وجود رابط و محمولی ...
بیشتر
صدرالمتألهین در بیان دو اطلاق وجود رابطی، به اختلاف نوعی میان یکی از اطلاقات آن با وجود محمولی معتقد شده است. این عقیده با اشتراک معنوی و وحدت مفهوم وجود ناسازگار به نظر میرسد. به همین جهت شارحان وی به توجیه اختلاف نوعی و رفع تعارض پرداختهاند. برخی این دیدگاه را از وی عجیب دانسته و گروهی در تأیید آن، وجه مشترک میان وجود رابط و محمولی یا مستقل را نفی کردهاند. برخی دیگر غایت تباعد و بینونت را بر مبنای تشکیک وجود مطرح کردهاند. اختلاف در مفهوم، توجیه دیگری برای بیان این ادعاست. علامه طباطبایی دیدگاهی مقابل نظر ملاصدرا دارد. در واقع، وجود رابط که در مقابل وجود محمولی قرار دارد و در قضایا استعمال میشود و مربوط به حوزة منطق میباشد، با آن وجود رابط که در مقابل وجود مستقل قرار دارد و یک بحث فلسفی به شمار میرود متفاوت است. آنچه صدرالمتألهین حکم به اختلاف نوعی آنها نموده است، وجود رابط به معنای نخست با وجود محمولی است. قسم دیگرمشمول اشتراک معنای وجود است.
علی فتحی
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
مسئلۀ تبیین فرایند معرفت و شناخت، از جمله مهمترین دغدغههای فیلسوفان طی تاریخ تفکر و اندیشه و خاستگاه شکلگیری اختلافنظرها و مشاجرههای بسیار در این میان بوده است و در یک کلام میتوان گفت در دورۀ جدید پس از دکارت و در اوج آن در کانت فلسفه به معرفتشناسی تحویل و به تعبیری مترادف با آن تلقی میشود. نگاهی تطبیقی به جریان شکلگیری ...
بیشتر
مسئلۀ تبیین فرایند معرفت و شناخت، از جمله مهمترین دغدغههای فیلسوفان طی تاریخ تفکر و اندیشه و خاستگاه شکلگیری اختلافنظرها و مشاجرههای بسیار در این میان بوده است و در یک کلام میتوان گفت در دورۀ جدید پس از دکارت و در اوج آن در کانت فلسفه به معرفتشناسی تحویل و به تعبیری مترادف با آن تلقی میشود. نگاهی تطبیقی به جریان شکلگیری معرفت و یا تطبیق برخی عناصر به کار رفته در آن افزون بر اینکه نقاط قوت و یا ضعف دو سنت فلسفی را بر ملا میسازد، راه را برای پژوهش و تطبیــق و معــاضدت و مسـاعدت همـدیگر، بـرای رسیـدن به نقطهای مطلوبتر میگشاید. این نوشتار با تطبیق معقولات ثانیۀ فلسفی در سنت فلسفۀ اسلامی و مقولات فاهمۀ کانتی در پی آن است که با برداشتن گامی در این مسیر، زمینه را برای کاوش بیشتر پژوهشگران فلسفه فراهم آورد
احمد واعظی
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
تحولات قرن بیستم در حوزۀ هرمنوتیک و نظریة تفسیری به نتایجی منتهی شده است که علم کلام به عنوان دانشی متن محور و دارای پیوند عریق با تفسیر متون مقدس را در حوزههایی به چالش میکشد. مقالة حاضر با بررسی تأثیر تحولات هرمنوتیک معاصر در هر دو ساحت «نظریة تفسیری به مثابه نظریۀ قرائت» و «نظریة تفسیری به مثابه هرمنوتیک فلسفی و فرا تفسیر» بر ...
بیشتر
تحولات قرن بیستم در حوزۀ هرمنوتیک و نظریة تفسیری به نتایجی منتهی شده است که علم کلام به عنوان دانشی متن محور و دارای پیوند عریق با تفسیر متون مقدس را در حوزههایی به چالش میکشد. مقالة حاضر با بررسی تأثیر تحولات هرمنوتیک معاصر در هر دو ساحت «نظریة تفسیری به مثابه نظریۀ قرائت» و «نظریة تفسیری به مثابه هرمنوتیک فلسفی و فرا تفسیر» بر حوزۀ کلام سنتی و با تأکید بر اینکه هر رویکرد کلامی لاجرم بر نظریۀ تفسیری خاصی تکیه زده است میکوشد تعامل میان هرمنوتیک و کلام را در سه محور اصلی بررسی نماید. این سه محور اصلی عبارتاند از: الف. چالش انتقادی هرمنوتیک معاصر با کلیّت کلام سنتی؛ ب. بررسی مسئله آفرینی و خلق پرسشهای نوین کلامی توسط هرمنوتیک معاصر؛ ج. واکاوی تأثیر باورهای کلامی در هرمنوتیک.
علیرضا خواجه گیر
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1388
چکیده
طرح مسئلة وجوب و ضرورت نظام هستی در ساختار فلسفی اصحاب حکمت متعالیه و تأثیر پذیری این مکتب از تعالیم و متون دینی بهویژه قرآن کریم در مسئلة مذکور بسیار حائز اهمیت است. شاید به همین دلیل باشد که هم در متون تفسیری و هم در متون فلسفی بزرگان این مکتب این مسئله منعکس شده است . مسئلة وجوب و ضرورت نظام هستی از یک سو مربوط به علم الهی نسبت به ...
بیشتر
طرح مسئلة وجوب و ضرورت نظام هستی در ساختار فلسفی اصحاب حکمت متعالیه و تأثیر پذیری این مکتب از تعالیم و متون دینی بهویژه قرآن کریم در مسئلة مذکور بسیار حائز اهمیت است. شاید به همین دلیل باشد که هم در متون تفسیری و هم در متون فلسفی بزرگان این مکتب این مسئله منعکس شده است . مسئلة وجوب و ضرورت نظام هستی از یک سو مربوط به علم الهی نسبت به ماسوی خویش و مرتبهای از مراتب علم الهی و از جهت دیگر مربوط به خود ماسوی الله و ساختار علّی و معلولی نظام هستی است و در تفسیر و تحلیل جهانشناسی الهی از جایگاه خاصی برخوردار است. تقسیمبندی قضای الهی به مراتب ذاتی و فعلی، علمی و عینی،تشریعی و تکوینی در این نظام فکری در راستای تبیین مسئلة مذکور بسیار قابل توجه است. این مقاله درصدد تبیین و تشریح مبانی مسئلة وجوب و ضرورت نظام هستی از دیدگاه حکمت متعالیة صدرایی و شارحان آن- بالاخص علامه طباطبائی- و تأثیرپذیری آنها از متون دینی است.
عبدالعلی شکر
دوره 9، شماره 2 ، تیر 1388
چکیده
اندیشمندان مسلمان برای وجود تقسیماتی ذکر کردهاند. یکی از آنها تقسیم چندضلعی از وجود است. شیخ الرئیس وجود را به محتاج و غنی تقسیم میکند. سهروردی بر پایة نور و با عبارتی متفاوت اما محتوایی مشابه، نور را به فی نفسهِ لنفسه و فی نفسهِ لغیره تقسیم میکند. به عقیدة او جایی که نور نباشد جوهر غاسق یا هیئت ظلمانیه است. حکمت متعالیه در همراهی ...
بیشتر
اندیشمندان مسلمان برای وجود تقسیماتی ذکر کردهاند. یکی از آنها تقسیم چندضلعی از وجود است. شیخ الرئیس وجود را به محتاج و غنی تقسیم میکند. سهروردی بر پایة نور و با عبارتی متفاوت اما محتوایی مشابه، نور را به فی نفسهِ لنفسه و فی نفسهِ لغیره تقسیم میکند. به عقیدة او جایی که نور نباشد جوهر غاسق یا هیئت ظلمانیه است. حکمت متعالیه در همراهی با این دو حکیم مشایی و اشراقی، موجود را مقسم قرار داده و آن را به فی غیره و فی نفسه و سایر شاخههای آن تقسیم میکند. سبزواری این تقسیم را به شکل کاملتری ارائه میدهد. متکلمان و برخی عرفا نظیر ابن عربی نیز نوعی تقسیم از وجود را در آثار خود آوردهاند. برخی از متأخرین بر تقسیمات سبزواری اشکالاتی از جمله ناتمام بودن، خلط مفهوم با مصداق و خلط مفاهیم فلسفی با مفاهیم منطقی وارد ساختهاند که بر مبنای حکمت متعالیه پاسخ داده شده است. دیدگاه خاص صدرالمتألهین تقسیم دو ضلعی وجود به رابط و مستقل است. وجود رابط عین فقر و نیاز و ربط است، اما وجود مستقل عین بی نیازی و غناست. در ازای تقسیم وجود، عدم نیز متناظر با آن قابل تقسیم چند ضلعی است. این جستار علاوه برطرح دیدگاههای فوق، تقسیم چند ضلعی را با معیار دیگری ارائه می کند که اشکالات فوق متوجه آن نیست.
مهدی نجفی افرا
دوره 9، شماره 3 ، مهر 1388
چکیده
بحث مفهوم حرکت و نحوة وجود آن از مباحث جدی در حوزة طبیعیات و متافیزیک است. ابن سینا به سه تعریف اصلی در آثار خود از حرکت اشاره می کند و براساس تعاریف، حرکت را امری وجودی دانسته و معنی مقابل آن یعنی سکون را معنی عدمی می داند، اما نه عدم محض بلکه عدم ملکه است. در مورد نحوة وجود حرکت، ابنسینا بر حرکت توسطیه تأکید میکند و حرکت قطعیه را امری ...
بیشتر
بحث مفهوم حرکت و نحوة وجود آن از مباحث جدی در حوزة طبیعیات و متافیزیک است. ابن سینا به سه تعریف اصلی در آثار خود از حرکت اشاره می کند و براساس تعاریف، حرکت را امری وجودی دانسته و معنی مقابل آن یعنی سکون را معنی عدمی می داند، اما نه عدم محض بلکه عدم ملکه است. در مورد نحوة وجود حرکت، ابنسینا بر حرکت توسطیه تأکید میکند و حرکت قطعیه را امری ذهنی میداند که در قوة خیال ارتسام مییابد. در این مقاله دیدگاه ابن سینا تحلیل و نقد شده است.
حسین محمدخانی
دوره 9، شماره 4 ، دی 1388
چکیده
جلالالدین محمد بن اسعد دوانی(908-830 ) یکی از برجستهترین متفکران اسلامی مکتب شیراز است که پرداختن به اندیشههای او میتواند کمک زیادی در شناخت بیشتر این مکتب و تأثیر آن بر فلسفة اسلامی داشته باشد. بی شک مهمترین اندیشههای محقق دوانی را میتوان در نظریات وجودشناسی جستجو کرد. وی در این خصوص با دو رویکرد به بحث میپردازد: 1. اساس ...
بیشتر
جلالالدین محمد بن اسعد دوانی(908-830 ) یکی از برجستهترین متفکران اسلامی مکتب شیراز است که پرداختن به اندیشههای او میتواند کمک زیادی در شناخت بیشتر این مکتب و تأثیر آن بر فلسفة اسلامی داشته باشد. بی شک مهمترین اندیشههای محقق دوانی را میتوان در نظریات وجودشناسی جستجو کرد. وی در این خصوص با دو رویکرد به بحث میپردازد: 1. اساس دیدگاه وحدت وجودی ( ذوق تأله )، وجود را منحصر در ذات خداوند دانسته، آنرا حقیقت وجود و وجود خاص معرفی میکند و معتقد است سایر موجودات تنها در پرتو انتساب به آن وجود خاص موجود میشوند. بر این اساس اشتراک موجودات را اشتراک نسبی میداند یعنی اشتراک در وجود از جهت نسبتی که با وجود دارند. در وجود ذهنی معتقد است صورت علمی غیر از حقیقت است و در علیت، معلول را شأن و تجلی علت میخواند؛ 2. در خصوص موجودات خارجی ( با نگاه استقلالی )، با بنا نهادن فلسفه-اش بر موجودات ممکن، موجود خارجی را شیء متشخص دانسته که نمیتوان در آن وجود را از ماهیت متمایز کرد لذا قاعدة فرعیه را در خصوص رابطة وجود و ماهیت جاری نمیداند و معتقد است مجعول بالذات ماهیت موجوده است چراکه هر چه بهعنوان مجعول، لحاظ شود ماهیتی از ماهیات است. این مقاله درصدد است نقش وحدت وجود در اندیشه های وجودشناسی دوانی را ارزیابی کند، از اینرو به بیان مباحث مربوط به وجود و ماهیت، جعل، وجود ذهنی و علیت میپردازد.
علی رضا فارسی نژاد
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1389
چکیده
غایتمندی آفرینش یکی از مسائلی است که همواره معرکة تضارب آرا و نظریات گوناگون بوده است و در این میان همواره از اشاعره و عدلیه به عنوان دو گروه رقیب یاد شده است. اشاعره - به عنوان کسانی که منکر مطلق غرض و غایت در مطلق افعال و از جمله افعال الهی تلقی شدهاند- همواره از سوی متکلمان امامیه و معتزله - به عنوان قائلان به وجود غرض و غایت در مطلق ...
بیشتر
غایتمندی آفرینش یکی از مسائلی است که همواره معرکة تضارب آرا و نظریات گوناگون بوده است و در این میان همواره از اشاعره و عدلیه به عنوان دو گروه رقیب یاد شده است. اشاعره - به عنوان کسانی که منکر مطلق غرض و غایت در مطلق افعال و از جمله افعال الهی تلقی شدهاند- همواره از سوی متکلمان امامیه و معتزله - به عنوان قائلان به وجود غرض و غایت در مطلق افعال و از جمله افعال الهی - و نیز حکمای اسلامی، مورد انتقاد واقع شدهاند. مقالة حاضر درصدد است با مراجعه به متون اصلی و تأمل در ادلة طرفین، نزاع چندین صد ساله را تا حدود زیادی برطرف و دو دیدگاه را که سالیان سال متقابل و متناقض مینمود به هم نزدیک کند.
لاله حقیقت؛ صدیقه میرزایی
دوره 10، شماره 2 ، تیر 1389
چکیده
بحث جعل از جمله مسائلی است که در دوران پیش از اسلام مطرح نبوده است و ریشههای آن را میتوان در دوران شیخ الرئیس یافت، هر چند ایشان نیز به طور روشن به آن نپرداخته است. گروهی معتقدند که ریشههای این بحث را در عبارات شیخ اشراق به عنوان اولین کسی که به طور مبهم و غیر مشخص به این بحث پرداخته است میتوان یافت. البته شایان ذکر است که نخستین ...
بیشتر
بحث جعل از جمله مسائلی است که در دوران پیش از اسلام مطرح نبوده است و ریشههای آن را میتوان در دوران شیخ الرئیس یافت، هر چند ایشان نیز به طور روشن به آن نپرداخته است. گروهی معتقدند که ریشههای این بحث را در عبارات شیخ اشراق به عنوان اولین کسی که به طور مبهم و غیر مشخص به این بحث پرداخته است میتوان یافت. البته شایان ذکر است که نخستین کسی که به طور متقن و روشن به این بحث پرداخته، میرداماد است و سرانجام شاگردش، ملاصدرا این بحث را به صورت مستقل بیان کرده است. واژة جعل در لغت و قرآن و همچنین در فلسفه دارای معانی مختلفی است و از دیدگاههای مختلف دارای تقسیماتی است که در مقاله به آن پرداخته شده است. البته شایان ذکر است که اختلاف دیدگاه در این خصوص موجب آثار و تبعاتی در دیگر مباحث فلسفی از جمله، فاعلیت نفس، فاعلیت خداوند و.... شده است.
بیوک علیزاده
دوره 10، شماره 3 ، مهر 1389
چکیده
از جمله اتهامات ناروایی که بر فلسفة اسلامی وارد شده، این است که آنچه
فلسفة اسلامی نامیده میشود، اگر هم جایز باشد بر آن نام فلسفه اطلاق و آن را مقید به قید «اسلامی» کنیم، همانی است که فیلسوفان درجه اولی همچون ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا بیان کردهاند و اگر از اشکال ناکارامدی آن صرفنظر کنیم، هیچ جای توسعهای در آن نیست. از این ...
بیشتر
از جمله اتهامات ناروایی که بر فلسفة اسلامی وارد شده، این است که آنچه
فلسفة اسلامی نامیده میشود، اگر هم جایز باشد بر آن نام فلسفه اطلاق و آن را مقید به قید «اسلامی» کنیم، همانی است که فیلسوفان درجه اولی همچون ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا بیان کردهاند و اگر از اشکال ناکارامدی آن صرفنظر کنیم، هیچ جای توسعهای در آن نیست. از این رو صرف عمر و هزینه برای آموزش و پژوهش در باب آن، جز دور معیوب و آب در هاون کوبیدن و باد پیمودن نیست.
ادعای ما در این مقاله آن است که اولاً فلسفة اسلامی منحصر به ابداع و ابتکار سه فیلسوف نامبرده نیست.
ثانیاً فلسفة اسلامی از جهات متعددی جای توسعه و نظرورزی دارد و سالهای متمادی میتواند از اندیشمندان دلربایی کند و ذهن و زبان آنها را به خود جلب نماید.
سید مرتضی حسینی شاهرودی
دوره 10، شماره 4 ، دی 1389
چکیده
در این مقاله ابتدا ریشة تاریخی تقسیم احکام به تحلیلی و ترکیبی از نظر کانت و تقسیم حمل به ذاتی اولی و شایع صناعی از نظر ملاصدرا مورد توجه قرار گرفته و پس از توضیح آنها، با نگاهی تطبیقی به این دو تقسیم بندی تلاش شده است، به پرسشهایی مانند آیا قضایایی که از حمل اولی ذاتی بر خوردارند، همان «قضایای تحلیلی» هستند و آیا قضایایی که از حمل شایع ...
بیشتر
در این مقاله ابتدا ریشة تاریخی تقسیم احکام به تحلیلی و ترکیبی از نظر کانت و تقسیم حمل به ذاتی اولی و شایع صناعی از نظر ملاصدرا مورد توجه قرار گرفته و پس از توضیح آنها، با نگاهی تطبیقی به این دو تقسیم بندی تلاش شده است، به پرسشهایی مانند آیا قضایایی که از حمل اولی ذاتی بر خوردارند، همان «قضایای تحلیلی» هستند و آیا قضایایی که از حمل شایع صناعی برخوردارند، همان«قضایای تر کیبی» هستند و به عبارت دیگر، آیا میان این دو تقسیم بندی اینهمانی برقرار است یا خیر، پاسخ داده شود. برای پاسخگویی به این پرسشها این اصطلاحات را به اجمال شرح دادهایم. در ادامه این دو تقسیم بندی را در موارد مختلف با یکدیگر مقایسه کرده، افتراق و اشتراک آنها را بیان کردهایم و در پایان به این نتیجه رسیدهایم که این دو تقسیم بندی بهرغم شباهتهایی که با یکدیگر دارند، مطابقت کامل نداشته و تشابه آنها تنها در کلیات است نه در جزئیات.
محمدرضا ارشادی نیا
دوره 11، شماره 1 ، فروردین 1390
چکیده
اوج نظریهپردازی و تعالی جهانبینی و تصویر ژرف و زیبا از پیوستگی جهان آفرینش را میتوان در پرتو کاربرد انگارة "حقیقت و رقیقت" در حکمت متعالیه شاهد بود. این انگاره در سراسر پردازشهای عالی صدرایی و پیروان متعالی وی حضور دارد، همانچه در فلسفههای پیشین از آن خبری نمیتوان یافت، این از ابتکارات صدراست که با مطالعات بینرشتهای و ...
بیشتر
اوج نظریهپردازی و تعالی جهانبینی و تصویر ژرف و زیبا از پیوستگی جهان آفرینش را میتوان در پرتو کاربرد انگارة "حقیقت و رقیقت" در حکمت متعالیه شاهد بود. این انگاره در سراسر پردازشهای عالی صدرایی و پیروان متعالی وی حضور دارد، همانچه در فلسفههای پیشین از آن خبری نمیتوان یافت، این از ابتکارات صدراست که با مطالعات بینرشتهای و توجه به مطالب بلند عرفانی، به سوی پردازش نظریات برهانی شتاب میگیرد و با ترک روش فلسفی متعارف، مکاتب فلسفی رقیب را پسمیگذارد. استفاده از این انگارة بسیار گسترده در تبیینهای فلسفی دامنهای پر کاربرد دارد. پیروان حکمت متعالی، در منطق متداول بین خود، از آن تعبیر به حمل "حقیقت و رقیقت" برای حل برخی معضلات و توجیه اتحاد برخی از موضوع و محمولهای بهظاهر کاملاً متباین نمودهاند. این انگاره در حل مشکلات فلسفی نیز بسیار کارساز است و در ترسیم جهانبینی نقش ویژهای دارد و برای نشان دادن واقعیت وحدت حقیقت وجود و توجیه کثرت و تباین ظاهری نیز دارای نقش منحصر به فردی است. با توجه به آنکه به عنوان موضوع مستقل، به این انگارة مهم پرداخته نشده، در این نوشتار جایگاه و اهمیت آن در محور پردازش جهانبینی واکاوی شده است و موارد استفاده از آن با استمداد از فرازهای حکمای متعالی بیان میشود و تلاش بر آن است تا پیشاپیش با تکیه بر موارد کاربرد، به مفهومشناسی آن نیز بپردازیم.