سعید معصومی
چکیده
هنگام وقوع حوادث و بلایای طبیعی، مانند کرونا، معمولاً این پرسش مطرح میشود که چرا خداوند برای جلوگیری از آنها مداخله نکرده است. در این مقاله، به این موضوع خواهیم پرداخت؛ به طور مشخص این پرسش را درنهایت پاسخ خواهیم داد که آیا فعل ویژه الهی میتواند در جهان جاری باشد؛ به عبارت دیگر، آیا جاری بودن فعل ویژة الهی در جهان ...
بیشتر
هنگام وقوع حوادث و بلایای طبیعی، مانند کرونا، معمولاً این پرسش مطرح میشود که چرا خداوند برای جلوگیری از آنها مداخله نکرده است. در این مقاله، به این موضوع خواهیم پرداخت؛ به طور مشخص این پرسش را درنهایت پاسخ خواهیم داد که آیا فعل ویژه الهی میتواند در جهان جاری باشد؛ به عبارت دیگر، آیا جاری بودن فعل ویژة الهی در جهان و وجود قوانین طبیعت که برخی از آنها موجبیتی هم هستند در تعارض نیست؟ آنچه تحلیل و بررسی این مقاله نشان میدهد این است که فعل ویژه غیرمداخلهگرایانه الهی به طور مستقیم میتواند در جهان عمل کند اما در موارد بسیار بسیار نادر.
سید نورالدین محمودی
چکیده
از ویژگیهای برجستة حکمت متعالیه، توجهی است که به زیبایی در صنایع لطیفه دارد. ملاصدرا از منظر وجودشناسی به هنر و زیباییشناسی هنری و ارتباط عشق و هنر و توانمندیهای نهفته در هنر نگاه کرده و به جزییاتی پرداخته که در افق زیباییشناسی قابل توجه و تأمل است. طبق مفروضات هستی شناختی و انسان شناختی ملاصدرا، انسان دارای عوالمی است و هنر ...
بیشتر
از ویژگیهای برجستة حکمت متعالیه، توجهی است که به زیبایی در صنایع لطیفه دارد. ملاصدرا از منظر وجودشناسی به هنر و زیباییشناسی هنری و ارتباط عشق و هنر و توانمندیهای نهفته در هنر نگاه کرده و به جزییاتی پرداخته که در افق زیباییشناسی قابل توجه و تأمل است. طبق مفروضات هستی شناختی و انسان شناختی ملاصدرا، انسان دارای عوالمی است و هنر به عنوان صنایع لطیفة انسان در این عوالم رشد و نضج مییابد. در این مقاله تلاش شده است که هنر و آفرینش به عنوان اثر هنری از منظر ملاصدرا تبیین شود. بر اساس نتایج پژوهش در حکمت صدرایی هنر متعالی از نظر ملاصدرا آدمیرا به تشبه به باری تعالی میرساند. ملاصدرا بههنر بهصورت عام و فراگیر مینگرد و به آن صبغة معنوی و قدسی میدهد. از آنجا که هنر و صنایع لطیفه را با عشق عفیف و زیباییشناسی معنوی پیوند میزند و هدف از آن را رسیدن به معشوق حقیقی و زیباییهای ملکوتی تلقی میکند و در واقع برای هنر جایگاه ارزشی، معنوی و قدسی قایل است. ملاصدرا در تلقی خود از هنر گامی فراتر نهاده و دیدگاه خود را در قالب یک نظریة واحد که میتوان آن را «محاکات متعالی» خواند ارائه میکند.
محمد حسین انصاری چشمه؛ رحیم دهقان؛ ابراهیم نوئی
چکیده
در حوزة نظریات اخلاقی؛ گاهی دو نظریة حسن و قبح ذاتی و نظریة قانون طبیعی یکسان پنداشته میشود. دلیل این امر عدم تبیین نظریة قانون طبیعی و عدم تبیین تفاوتهای بین این دو نظریه است. مطابق یافتههای این مقاله، شش تفاوت کلیدی بین این دو نظریه وجود دارد: ١. در نظریة قانون طبیعی شناخت ارزشها از نوع تذکار است، برخلاف حسن و قبح ذاتی؛٢. در نظریة ...
بیشتر
در حوزة نظریات اخلاقی؛ گاهی دو نظریة حسن و قبح ذاتی و نظریة قانون طبیعی یکسان پنداشته میشود. دلیل این امر عدم تبیین نظریة قانون طبیعی و عدم تبیین تفاوتهای بین این دو نظریه است. مطابق یافتههای این مقاله، شش تفاوت کلیدی بین این دو نظریه وجود دارد: ١. در نظریة قانون طبیعی شناخت ارزشها از نوع تذکار است، برخلاف حسن و قبح ذاتی؛٢. در نظریة قانون طبیعی، طبق تقریری که اخلاق را مبتنی بر ظرفیتهای طبیعی انسان و نیازها و گرایشات درونی انسان میداند، اخلاق مبتنی بر انسانشناسی است حال آنکه نظریة حسن و قبح ذاتی به بنیان انسانشناختیِ بحث نپرداخته است؛ ٣. در نظریة قانون طبیعی منشأ گزارههای عقل عملی به خیرات بنیادین باز میگردد و خیرات بنیادین در نیازهای طبیعی و امیال ریشه دارند اما در نظریة حسن و قبح ذاتی، منشأ گزارههای عقل عملی «حسن عدل» و «قبح ظلم» دانسته میشود که خود آنها به بدیهیات عقل نظری بازگشت میکنند؛ 4. نظریة قانون طبیعی در پاسخ به مسئلة انگیزة اخلاقی و مسئلة رابطة باید و هست، کاربردهای موفقتری دارد؛ 6. تقریری که نظریة قانون طبیعی از حسن و قبح ارائه میدهد با تقریر نظریة حسن و قبح ذاتی متفاوت است؛ نظریة حسن و قبح ذاتی؛ با تکیه بر استدلالهای عقلانی حقایق اخلاقی را در عالم نفسالامر یا در میان حقایق خارج از وجود انسان از قبیل ذات فعل جستجو میکند حال آنکه نظریۀ قانون طبیعی؛ بنیان قوانین اخلاقی را در ظرفیتهای طبیعی نهاده شده در وجود انسان در مسیر غایت میداند. این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی تلاش نموده تا تفاوتهای این دو نظریه را تبیین نماید.
بی بی مهدیه طباطبایی؛ هادی صمدی
چکیده
اندیشمندان و متفکران ایرانی با اظهارنظر دربارۀ اثبات یا ابطال نظریة تکامل زیستی مورد نظر داروین، به نحو کلی دربارۀ آن داوری کردهاند. دو دسته از ایضاحها میتواند اظهار نظرهای آتی را دقت بخشد: نخست توجه به اینکه این ادعا متشکل از چندین زیر نظریه است: «خودِ تکامل»، «انتخاب طبیعی»، «نیای مشترک»، و «تدریجی ...
بیشتر
اندیشمندان و متفکران ایرانی با اظهارنظر دربارۀ اثبات یا ابطال نظریة تکامل زیستی مورد نظر داروین، به نحو کلی دربارۀ آن داوری کردهاند. دو دسته از ایضاحها میتواند اظهار نظرهای آتی را دقت بخشد: نخست توجه به اینکه این ادعا متشکل از چندین زیر نظریه است: «خودِ تکامل»، «انتخاب طبیعی»، «نیای مشترک»، و «تدریجی گرایی» به نظر میرسد، در نوشتههای برخی از نویسندگان ایرانی به مقدار زیادی با هم خلط شدهاند. عموم متفکران ایرانی مانند اصفهانی، علامه طباطبایی، علامه جعفری، مطهری، یدالله سحابی، مکارم شیرازی، مصباح یزدی، سبحانی، مشکینی، عبدالکریم سروش به مسئلة انتخاب طبیعی و نیای مشترک اشاره کردهاند و دلیل رد یا ابطال این نظریه را بر اساس این دو مؤلفه میدانند. همچنین لازم است به هنگام سخن گفتن از شأن اثباتی یا ابطالی یک نظریه به تحلیلهایی که در گذشته و در فلسفۀ علم نسبت به ابطال یا اثبات نظریۀ علمی ارائه شده است، توجه شود. در این مقاله نشان داده میشود که برخی اظهارنظرهای نویسندگان ایرانی کمتر ناظر به این دو نکته بوده است و البته به برخی استثناها اشاره خواهد شد. یافتههای نویسندگان در این مقاله دو نکته است: نخست اینکه نظریۀ انتخاب طبیعی به عنوان یک اصل، قابلیت اثبات ریاضیاتی دارد و بنابراین ابطالناپذیر است. دوم اینکه سایر بخشهای نظریة تکامل ابطالناپذیر و اثبات ناپذیرند، اما اصلاحپذیرند. به همین دلیل بخشهای زیادی از نظریه، از زمان داروین تاکنون ابطال یا اصلاح شدهاند.
عمران پناه لو؛ محسن احتشامی نیا؛ عبدالمجید طالب تاش
چکیده
در فرهنگ شیعی امام دارای فضائل، مناقب و اوصاف و صفات منحصر به فرد است و علم او فراتر از علم افراد عادی است زیرا علم او از مجاری و مبادی خاص الهی منشأ میگیرد.حافظ رجب بُرسی از علمای قرن هشتم(ق)، در کتاب «مَشارقُ اَنوارِالیقینِ فی اَسرارِ اَمیرِ الموُمِنینَ» بیش از هفتاد روایت را که ناظر به علم الهى، ائمه(ع) هستند ذکر کرده و براین ...
بیشتر
در فرهنگ شیعی امام دارای فضائل، مناقب و اوصاف و صفات منحصر به فرد است و علم او فراتر از علم افراد عادی است زیرا علم او از مجاری و مبادی خاص الهی منشأ میگیرد.حافظ رجب بُرسی از علمای قرن هشتم(ق)، در کتاب «مَشارقُ اَنوارِالیقینِ فی اَسرارِ اَمیرِ الموُمِنینَ» بیش از هفتاد روایت را که ناظر به علم الهى، ائمه(ع) هستند ذکر کرده و براین باور است که روایات مذکور، مؤیّد الهی بودن علم ائمّه است ودر صدد بر آمده است تا مبانی آنهارا تبیین نماید. ازآنجا که آراء ونظرات بُرسی تا حدودی متفاوت از دیگر متفکران شیعی مذهب است، بر آن شدیم،اندیشههای وی را در قالب یک مقاله به نمایش بگذاریم. یافتههای ما گواهی میدهد که بُرسی، هم منابع علم امام معصوم ونیز ابعاد مختلف علم وآگاهی اورا از روایات اهل بیت(ع) به خوبی استخراج واستنباط کرده و براین باور است که علم امام، منحصر و محدود به دانستن معارف و احکام شرعی نیست، بلکه شامل اموری از قبیل: دانستن اسم اعظم الهی، علم جامعه، علم جَفر، علم به حوادث «ماکان» و «مایکون»علم به بلایا، وعلم تمام زبانها، حتی زبان حیوانات، علم به کتب پیامبران پیشین، علم به عالَم برزخ و قیامت و احوال بهشت و جهنم؛ نیز میشود. هرچند برای تبیین بهتر وبیشتر مسائل مطرح دراین مقاله از منابع متعدد ومختلفی بهره بردهایم، لیکن محور اصلیاین پژوهش کتاب «مَشارقُ اَنوارِالیقینِ فی اَسرارِ اَمیرِ الموُمِنینَ(ع)» بُرسی بوده است.این مقاله، نخست با روش گردآوری دادهها و سپس با روش توصیفی وتحلیلی نوشته شده است.
بهرام چم سورکی؛ نصرالله حکمت
چکیده
انسان و خدا محورهای اصلی تفکر ابنسینا هستند. انسان به عنوان موجودی در میانۀ دنیای محسوسات، و عالم عقول و مجردات، ثمرۀ آفرینش است و به نظر او، شناخت خدا، غایت مابعدالطبیعه و مهمترین بخش تفکر است، که اعتبار علوم دیگر به نسبت آن سنجیده میشود. برای شناخت هنر در تفکر ابنسینا، باید جایگاه آن را نسبت به این غایت مشخص کرد، مسئلهای که ...
بیشتر
انسان و خدا محورهای اصلی تفکر ابنسینا هستند. انسان به عنوان موجودی در میانۀ دنیای محسوسات، و عالم عقول و مجردات، ثمرۀ آفرینش است و به نظر او، شناخت خدا، غایت مابعدالطبیعه و مهمترین بخش تفکر است، که اعتبار علوم دیگر به نسبت آن سنجیده میشود. برای شناخت هنر در تفکر ابنسینا، باید جایگاه آن را نسبت به این غایت مشخص کرد، مسئلهای که به هنر در جهانشناسی سینوی، جایگاهی ویژه میدهد. جهان سینوی مشتمل بر دایرهای است که در قوس نزولی، از مبدأ آغاز و به ماده ختم میشود و در قوس صعودی از انسان آغاز میشود و به سمت عالم عقول و مجردات حرکت میکند. عقل نخستین قابلیت انسان در قوس صعودی است که مورد توجه ابنسینا قرار میگیرد، امری که با توجه به وقوف ابنسینا به محدودیتها و ظرفیتهایش، او را به سمت سنجشِ عقل پیش میبرد، حاصل این بررسی، ظهور عرفان و هنر در آثار ابنسیناست؛ هر چند ابنسینا عرفان را توانا در سلوک و سیر صعودی میداند، اما بیانناپذیری و سکوت عرفان، و محدود بودن آن در میان افرادی خاص، او را به سمت هنر سوق میدهد.
رضا جلیلی؛ مرتضی خسروشاهی
چکیده
از منظر ابنتیمیه، اعیان ثابته را باید یکی از ارکان مهم نظریة وحدت وجود دانست. او بر این باور است که ثبوت معدوم و شیء دانستن آن از سوی ابن عربی، کفرآمیز و بدتر از نظریة ثابتات ازلی معتزله است. مقالة پیشرو که با شیوة توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانهای به بررسی سخنان ابن تیمیه پرداخته است، میکوشد تا به تبیین این دیدگاه بپردازد و ...
بیشتر
از منظر ابنتیمیه، اعیان ثابته را باید یکی از ارکان مهم نظریة وحدت وجود دانست. او بر این باور است که ثبوت معدوم و شیء دانستن آن از سوی ابن عربی، کفرآمیز و بدتر از نظریة ثابتات ازلی معتزله است. مقالة پیشرو که با شیوة توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانهای به بررسی سخنان ابن تیمیه پرداخته است، میکوشد تا به تبیین این دیدگاه بپردازد و آراء وی را تحلیل و بررسی کند. ابن تیمیه را میتوان در یک نظر کم بهره از علم عرفان و اصطلاحات آن دانست؛ چرا که در سرتاسر آثار خود با ذهنی تحصُّلی و مادیگرایانه و نیز بدون توجه به زبان و اصطلاحات رایج عرفانی به نقد اصول و مبانی آن پرداخته است. اعیان ثابته در منظومة فکری ابن عربی، در حضرت علمی(تعین ثانی) حقتعالی، دارای شیئیت ثبوتی است نه شیئیت وجودی و با تجلی أسماء و صفات الهی مستقیم مرتبط است. براین اساس وی معتقد است، اسمای الهی از مسیر اعیان ثابته ظهور مییابند و اعیان خارجی مظاهر و آثار وجودی اعیان ثابتهاند؛ بنابراین باید گفت: نه اشکالات ثابتات ازلی دامنگیر این نظریه است و نه انتقادات ابنتیمیه. ریشة إشکال نقدهای ابنتیمیه در مبانی هستیشناسی و معرفتشناختی او دارد.