عبداله صلواتی
دوره 16، شماره 2 ، تیر 1395، ، صفحه 87-110
چکیده
در تئوریهای متنوعی که در حوزة فرااخلاق مطرح است، اصول اخلاقی در یکی از دو راهیِ جهانشمولی یا جهانناشمولی قرار میگیرد. اما نگارنده در این جستار تلاش کرده تا راه سومی باز کند؛ راه سومی که در آن، اخلاق به مثابة سلولی زنده تلقی شده مشتمل بر هسته و سیتوپلاسمی که بحسب حضورشان در بافت (=دین) و سیستم خاص (=زیست بوم و زیست نوع انسانی)، ظهور ...
بیشتر
در تئوریهای متنوعی که در حوزة فرااخلاق مطرح است، اصول اخلاقی در یکی از دو راهیِ جهانشمولی یا جهانناشمولی قرار میگیرد. اما نگارنده در این جستار تلاش کرده تا راه سومی باز کند؛ راه سومی که در آن، اخلاق به مثابة سلولی زنده تلقی شده مشتمل بر هسته و سیتوپلاسمی که بحسب حضورشان در بافت (=دین) و سیستم خاص (=زیست بوم و زیست نوع انسانی)، ظهور مصداقی متفاوتی پیدا میکند؛ البته این سلول اخلاقی در همة بافتها و سیستمها هستة سخت غیرفروکاهشیِ جهانشمول دارد، اما این هسته بحسب دین و زیستبومهای متفاوت و زیستنوعهای مختلف، ظهور متفاوت پیدا کرده؛ ظهوری که قدر مشترکی با هستة اولیه و تفاوتهایی با آن دارد؛ هستههای جدید، بحسب مفهوم و فضایل چهارگانه و عینیت آنها مشترک با هستة اولیه و بلحاظ مصادیق جدیدش، هویت غیرجهانشمول دارد و متفاوت با هستة اولیه است؛ همانند سلول زنده که در بافتها و اندامهای مختلف، ظهور و کارکردهای آن تغییر مییابد. بنابراین پرسش پایة این جستار عبارت است: چگونه میتوان اخلاق را از دیدگاه علامه طباطبایی هم جهانشمول و هم وابسته به زیستبوم و زیستنوع و غیرجهانشمول دانست؟ دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: نظریة سلولی مستنبط از علامه طباطبایی سه هستة متنوع دارد که اخلاق بحسب هستة نخست، جهان شمول و غیرفروکاهشی است، اما بلحاظ مصادیق متفاوت هستة دوم و سوم، غیرجهانشمول، یعنی، منطقهای، گروهی و گاهی شخصی است. گفتنی است: نظریة اخلاقی یاد شده بحسب هستة سخت یک و دو هیچ یک از مختصات و الزامات نسبیگرایی اخلاقی را واجد نیست. همچنین، رفتار هایی که در نظریههای اخلاقی رایج از مصادیق کارهای افراطی است در نظریة سلولی، میتواند برای گروهی، رفتار افراطی و برای طیفی دیگر متعالی و ضروری باشد.
محمدمهدی عموسلطانی؛ جعفر شاهنظری
دوره 16، شماره 4 ، دی 1395، ، صفحه 87-116
چکیده
متکلّمان و متألهین در مسأله تکوینی و یا قراردادی بودن جزای اخروی آراء و دیدگاه های متفاوتی ارائه نموده اند. برخی طرفدار تکوینی بودن و برخی مخالف آن هستند. ظاهر آیات و روایات نیز با هر دو دیدگاه تکوینی و قراردادی همسو است. از این رو برخی دیگر از محققان در این مسأله قائل به جمع هر دو نظر شده و به وجود هر دو قسم از جزاء معتقد شده اند و به نحوی ...
بیشتر
متکلّمان و متألهین در مسأله تکوینی و یا قراردادی بودن جزای اخروی آراء و دیدگاه های متفاوتی ارائه نموده اند. برخی طرفدار تکوینی بودن و برخی مخالف آن هستند. ظاهر آیات و روایات نیز با هر دو دیدگاه تکوینی و قراردادی همسو است. از این رو برخی دیگر از محققان در این مسأله قائل به جمع هر دو نظر شده و به وجود هر دو قسم از جزاء معتقد شده اند و به نحوی تناقض ظاهری آیات را پذیرفته اند. در این مقاله ضمن تبیین مسأله و طرح پرسش های مربوطه، به بیان آراء حکیمان و متکلمان پرداخته شده و سرانجام دیدگاه تکوینی بودن جزای اخروی انتخاب و هر گونه جنبۀ اعتباری و قراردادی ناصواب دانسته شده است، و با تبیین اشکال جمع هر دو قسم از جزاء تکوینی و قراردادی، راه حل تناقض ظاهری آیات را در تقریر صحیح و توجه به نظام توحیدی می داند و نهایتاً پاسخی قرآنی، استدلالی و عرفانی برای حلّ این تناقض ارائه می گردد.
عبدالهادی رضایی تالارپشتی؛ دکتر محمد رضا ضمیری؛ محمدصادق جمشیدی
دوره 18، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 87-108
چکیده
نسبی گرایی اخلاقی ازمهم ترین مباحث درفلسفه اخلاق می باشد که چالش ها وواکنش های فراوانی در نگاه مومنانه ی اخلاقی و وحیانی وپساساختارگرایی اخلاقی به وجود آورده است ، درحوزه اصول وارزشهای اخلاقی ازمبانی هستی شناختی وانسان شناختی ومعرفت شناختی بهره برده،به طوری که اموری همچون:شک گرائی،عقل گرایی،کثرت گرایی وانگیزه های درونی انسان از،سلیقه،میل،احساس،لذت،رنج ...
بیشتر
نسبی گرایی اخلاقی ازمهم ترین مباحث درفلسفه اخلاق می باشد که چالش ها وواکنش های فراوانی در نگاه مومنانه ی اخلاقی و وحیانی وپساساختارگرایی اخلاقی به وجود آورده است ، درحوزه اصول وارزشهای اخلاقی ازمبانی هستی شناختی وانسان شناختی ومعرفت شناختی بهره برده،به طوری که اموری همچون:شک گرائی،عقل گرایی،کثرت گرایی وانگیزه های درونی انسان از،سلیقه،میل،احساس،لذت،رنج وجامعه وعقل ،خاستگاه نظری وعملی آن می باشند.این دیدگاه نظری ،اخلاق عملی را پایه گذاری کرده است که تحت تاثیر آن ،انسان معاصراز کمال حقیقی که در منابع اسلامی از آن خبر داده شده است ،محروم گردید.زیرا گرایش های انسانی به مبانی و پیامدهای نسبیّت گرایی اخلاقی از یک سو وابتلاء به پیامدهای آن از سوی دیگر،موجب دورشدن انسان از آموزه های وحیانی ناظر بر اخلاق مطلق وعینی می باشد که البته در آیات وروایات از آن خبر داده شده است.در این مقاله ، با شیوه تحلیل ، تبیین وتطبیق،مبناها و پیامدهای نسبیّت گرایی اخلاقی را به آیات وروایات ارجاع داده ونتیجه آن،اثبات نا کارآمدی نسبیّت گرایی وذهنیّت گرایی در اصول اخلاقی ،نسبت به هدف نهایی اخلاق خواهیم بود
علی آقاجانی
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1396، ، صفحه 87-106
چکیده
قلمرو دین از موضوعات پر چالش و تأثیر گذار بر سپهر سیاسی جوامع اسلامی بهویژه ایران است. از نظر معرفتی رهیافتهای متعددی به قلمرو دین قابل احصاء است که هر یک میتواند نقاط قوت و ضعف متعددی داشته باشد. رهیافت حداکثری مطلق، رهیافت حداقلی، رهیافت اکتفا به ارزشهای اخلاقی و بیان کلیات، رهیافت دین متضمن یکى از احکام پنجگانه (واجب، ...
بیشتر
قلمرو دین از موضوعات پر چالش و تأثیر گذار بر سپهر سیاسی جوامع اسلامی بهویژه ایران است. از نظر معرفتی رهیافتهای متعددی به قلمرو دین قابل احصاء است که هر یک میتواند نقاط قوت و ضعف متعددی داشته باشد. رهیافت حداکثری مطلق، رهیافت حداقلی، رهیافت اکتفا به ارزشهای اخلاقی و بیان کلیات، رهیافت دین متضمن یکى از احکام پنجگانه (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) و رهیافت تشکیل دین از عقل و نقل اهم این رهیافتهاست. بر این اساس، دغدغة بنیادین مقاله طرح رهیافتی است که در نسبت با شرایط ذهنی و مختصات عینی جامعه نقاط ضعف رهیافتهای پیشین را نداشته و از قوت بیشتری برخوردار باشد. بدینترتیب پرسش اصلی، مختصات رهیافت مطلوب به قلمرو دین و چگونگی تحلیل ادعاها و نقاط ضعف رهیافتهای موجود است. بر این پایه است که مقاله آن رهیافتها را نابسنده دانسته و با نقدشان به طرح رهیافت قلمرو اعتدالی و انفکاکی دین بر اساس روش اجتهاد کلامیمیپردازد. ویژگیهای این الگو نیز عبارت از عدم مقبولیت رهیافتهای حداکثری و حداقلی مطلق، سلسله مراتب و انفکاک قلمرو دین در عرصههای مختلف زیستی، سلسله مراتب و انفکاک قلمرو دین در ساحتهای مدیریتی، تفکیک دین و شریعت، تکالیف شرعی دائر مدار هدایت، و اجتهاد مستمر است. کلیـدواژههــا: قلمرو دین، قلمرو اعتدالی انفکاکی، رهیافت حداکثری مطلق، رهیافت حداقلی.
مرضیه محصص؛ هاله بادینده
دوره 19، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 87-110
چکیده
محمد شحرور به عنوان یکی از فعالان گفتمان قرآن بسندگی معاصر، درصدد تضییق محـدودة سنـت نبـوی در سـاحت دینـداری اسـت. روزآمـدسـازی دیـن با پیـراستن آن از آموزههای اجتماعی سنت نبوی، آرمان مدافعان این جریان به شمار میآید. این جستار، با روش توصیفی- تحلیلی، این رویکرد نواندیشی دینی را به بوتة نقد میگذارد. محمد شحرور از رهگذر جدا ...
بیشتر
محمد شحرور به عنوان یکی از فعالان گفتمان قرآن بسندگی معاصر، درصدد تضییق محـدودة سنـت نبـوی در سـاحت دینـداری اسـت. روزآمـدسـازی دیـن با پیـراستن آن از آموزههای اجتماعی سنت نبوی، آرمان مدافعان این جریان به شمار میآید. این جستار، با روش توصیفی- تحلیلی، این رویکرد نواندیشی دینی را به بوتة نقد میگذارد. محمد شحرور از رهگذر جدا انگاری مفهوم «رسول» و« نبی»، القای عدم اصالت سنت نبوی و همچنین اعلام همگونی سنت نبوی با سنتهای انسانی، بر ضرورت خوانش تاریخمند سنت تأکید میکند. وی مانایی و کارآمدی آموزههای سنت نبوی را مخدوش اعلام میکند. از جمله تهـافتهای ایـن رویـکرد با اندیشـههای امـامیه مـیتوان به ناسـازگاری با ماهیت سنت، ناسازگاری با ماهیت عصمت و مغالطة تاریخمندی سنت اشاره نمود. غالب متکلمان امامیه با تأکید بر جایگاه نبی در اخبار بیواسطه از خدا و ساماندهی حیات معنوی و اجتماعی مردم و همچنین برخورداری ایشان از کمال معرفت یقینی و مصونیت از گناه و خطا در عرصة اعمال شخصی و اجتماعی، تبعیت مطلق از نبی را ضروری میدانند. از این منظر سنت تشریعی نبوی کاشف از حکم الهی است و حجیت فراگیر سنت افاده میشود.
علی مرادی؛ مریم سالم
چکیده
لوتر در نگرشِ الهیاتی و فلسفی بسیار شبیه آگوستین و توماس آکویناس آموزش دیده بود، اما نظام الهیاتی آنها را در ارائة پاسخی دربارة چگونگی حصول آمرزیدگی ناکارآمد میدید، لذا با مراجعه به رسائل پولس بیان میکند که موفق به کشفِ تلقیِ جدیدی از آموزه ایمان و ارتباط آن با آمرزیدگی براساس کتاب مقدس شده است. او راه آمرزیدگی را ...
بیشتر
لوتر در نگرشِ الهیاتی و فلسفی بسیار شبیه آگوستین و توماس آکویناس آموزش دیده بود، اما نظام الهیاتی آنها را در ارائة پاسخی دربارة چگونگی حصول آمرزیدگی ناکارآمد میدید، لذا با مراجعه به رسائل پولس بیان میکند که موفق به کشفِ تلقیِ جدیدی از آموزه ایمان و ارتباط آن با آمرزیدگی براساس کتاب مقدس شده است. او راه آمرزیدگی را ایمان معرفی میکند و ایمان را زیستن به گونهای که خدا میخواهد تفسیر میکند و مصداق این ایمان را مسیحگونهِ شدنِ بشر میداند. وی تفسیری عرفانی از رسائل پولس بههمراه نگرشی آگوستینی ارائه میدهد که گامیفراتر از دیدگاه پولس است و نیز اختلافاتی اساسی با دیدگاه آکویناس در خصوص ایمان و با پلاگیوس در خصوص فیض دارد. در این مقاله قصد داریم سیر دقیق معنا و مفهوم ایمان و ارتباط آن با آمرزیدگی را در اندیشة لوتر به روش تحلیلی بررسی نماییم.
حسین گرامی
چکیده
یکی از مسائل بنیادین انسان شناختی که آثار متعدد کلامی دارد، وحدت یا تکثر ماهیت انسانی است. فخررازی از اندیشمندان مسلمانی است که دربارة تکثر ماهیات نوعیة انسانی نظر داده و برای استدلال بر نظریة خود از آیات، روایات، استقرا، و مکاشفه استفاده کرده است. بررسی ادلة فخر نشان میدهد که آنها صرفاً تفاوت بین انسانها را نشان میدهند و هیچ ...
بیشتر
یکی از مسائل بنیادین انسان شناختی که آثار متعدد کلامی دارد، وحدت یا تکثر ماهیت انسانی است. فخررازی از اندیشمندان مسلمانی است که دربارة تکثر ماهیات نوعیة انسانی نظر داده و برای استدلال بر نظریة خود از آیات، روایات، استقرا، و مکاشفه استفاده کرده است. بررسی ادلة فخر نشان میدهد که آنها صرفاً تفاوت بین انسانها را نشان میدهند و هیچ کدام توانایی اثبات ادعای وی ـ کثرت ماهوی ـ را ندارد. اشکال منطقی نظریة فخررازی این است که وی حالات و صفات انسانی مانند حسد، بخل، بخشندگی و شجاعت را فصولی میداند که موجب تحقق انواع انسانی میشود در حالی که این گونه صفات ویژگیهای فصولی منطقی را ندارند. همچنین نظریة تکثر ماهیات انسانی دارای پیامدهای ناپذیرفتنی مانند سقوط کلیة براهین فطری، جبرگرایی، تشکیکی بودن تکالیف، عدم امکان قانونگذاری برای جامعه و محال بودن تأسیس علوم انسانی است.پژوهش حاضر با روش توصیفی، تحلیلی ـ انتقادی و بر اساس یافتههای کتابخانهای صورت گرفته و هیچ تحقیق مستقلی در این زمینه انجام نشده است.
احمد عسگری
دوره 17، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 91-108
چکیده
آنچه در آیات متعدد قرآن در خصوص عیسی و مسیحیّت وارد شده همواره محل توجّه و موضوع بحث از جانب متکلّمان و مبلّغان مسیحی بوده است. در دوره اخیر برخی از متکلّمین مسیحی، برخلاف رویه متداوّل سنّتی که سعی در مجادله و تقابل داشت، در جهت تقریب منظر اسلام و مسیحیّت در خصوص عیسی تلاش کرده اند. در مساعی این متفکرین دو نکته حائز اهمیّت است، اوّل ...
بیشتر
آنچه در آیات متعدد قرآن در خصوص عیسی و مسیحیّت وارد شده همواره محل توجّه و موضوع بحث از جانب متکلّمان و مبلّغان مسیحی بوده است. در دوره اخیر برخی از متکلّمین مسیحی، برخلاف رویه متداوّل سنّتی که سعی در مجادله و تقابل داشت، در جهت تقریب منظر اسلام و مسیحیّت در خصوص عیسی تلاش کرده اند. در مساعی این متفکرین دو نکته حائز اهمیّت است، اوّل ادعای آنکه انتقادات قرآن در مواضعی که به شدّت و تندی میگراید نه متوجّه مسیحیّت رسمی بلکه ناظر بر برخی افهام و تعابیر خاصّ از مسیحیّت است؛ دوم آنکه سعیی وافر در پیش گرفته اند تا از عقیده مسیحیّت در خصوص تثلیث بر پایه تطبیق آن با بحث اسماء و صفات الهی در قرآن دفاع کنند، و براین اساس تقریب منظر اسلام و مسیحیّت را در این موضوع به انجام رسانند. علیرغم مساعی وافر این متفکران به نظر میرسد همچنان فرقی فارق مابین دو منظر وجود دارد. درحالی که در مسیحیّت "شخص" عیسی محوریت تامّ و منحصر به فرد در نجات دارد، در قرآن عیسی و محمّد همانند سایر پیامبران تنها هادی به سوی حقیقتند، حقیقتی که مستقل از آنهاست. لذا مسیحیّت قائل به الوهیّت عیسی است و قرآن منکر آن.
مسعود اسمعیلی
چکیده
در عرفان اسلامی علم تأویل اعلی و نهایی قرآن کریم، از طریق وصایت وجودی از جانب رسول اکرم (ص)، در اختیار امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) قرار دارد و چون ایشان تنها باب علم رسول (ص) است، دیگران هم اگر از این علم تأویل بهره میبرند، بهتبع و بهوراثت از ایشان است و ممکن نیست کسی بهطور مستقل و بدون بهرهگیری از وی، چنین علمی را ...
بیشتر
در عرفان اسلامی علم تأویل اعلی و نهایی قرآن کریم، از طریق وصایت وجودی از جانب رسول اکرم (ص)، در اختیار امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) قرار دارد و چون ایشان تنها باب علم رسول (ص) است، دیگران هم اگر از این علم تأویل بهره میبرند، بهتبع و بهوراثت از ایشان است و ممکن نیست کسی بهطور مستقل و بدون بهرهگیری از وی، چنین علمی را دارا شود یا همرتبه ایشان در این علم گردد، لذا این مرتبه از تأویل در انحصار علی (ع) خواهد بود. تأویل در مراتب نهایی، تنها به نحو شهودی و در مرتبة ولایت و توسط ولیّ ممکن است و تنها شامل دین نیست، امور هستیشناسانه را نیز در بر میگیرد و تأویل نهایی قرآن کریم به عنوان تجلی کلامیِ جامع، ایصال به بالاترین مقام اطلاقی است. همچنین تأویل امری تشکیکی است و به وزان درجات آن، درجاتی از تأویلگران وجود دارد و عالیترین درجة تأویل، در اختیار عالیترین انسان کامل است. گزارش و توصیف بیان عارفان در این خصوص، بر محور تائیه ابنفارض و بیت مشهور آن (و أوضحَ بالتأویل ما کان مشکلاً/ علیٌّ بعلمٍ نالَه بالوصیّة) میچرخد. در این مقاله با بیاناتی از ابنفارض، فرغانی، کاشانی، قیصری و صائنالدین ترکه در ابتدا به گزارش و تحلیل بیان عارفان در این خصوص پرداخته شده و سپس دو نمونه از مهمترین استدلالهای عرفانی براین مطلب از طریق دو مفهوم قرابت (قرب وجودی حضرت علی (ع) نسبت به رسول اکرم (ص)) و خلافت ارائه شده است
مرتضی سمنون
دوره 17، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 97-124
چکیده
موضوع شاکله بحثی است درارتباط با انسانشناسی اسلامی وبحث سرنوشت انسان . آیا انسان دررقم زدن سرنوشت خوددارای اختیار بوده ودر این راستا تاثیردارد یاخیر از مباحثی است که ازهمان ابتدای تاریخ اندیشه در اسلام مطرح گردیده وموافقین ومخالفینی پیدا کرده که برای اثبات دیدگاه خود به آیات قرآنی وسنت نبوی استناد کرده اند.یکی از آیاتی که مورداستنادقائلین ...
بیشتر
موضوع شاکله بحثی است درارتباط با انسانشناسی اسلامی وبحث سرنوشت انسان . آیا انسان دررقم زدن سرنوشت خوددارای اختیار بوده ودر این راستا تاثیردارد یاخیر از مباحثی است که ازهمان ابتدای تاریخ اندیشه در اسلام مطرح گردیده وموافقین ومخالفینی پیدا کرده که برای اثبات دیدگاه خود به آیات قرآنی وسنت نبوی استناد کرده اند.یکی از آیاتی که مورداستنادقائلین به سرنوشت مکتوب ومحتوم انسان قرار گرفته آیه 84 سوره اسراء بوده که دلالت دارد براینکه هر فردی برطبق شاکله خود رفتار می کندوطبق این دیدگاه شاکله عبارتست از همان طبیعت وسرشت اولیه ای که خداوند برای انسان آفریده است.اما مخالفین با این دیدگاه معتقدنددرتمام معانی که برای شاکله بیان گردیدیعنی "طبیعت ،باطن، خلق وخوی،روش وشیوه رفتار،مذهب،عادات،نیّت ،وآنچه انسان به درستی اش باوردارد" به نوعی معنای وابستگی انسان بدان نهفته است و شاکله امری است که انسان درارتباط مستقیم با آن وتحت تاثیر آن عمل می کند واز آن آزاد ورها نیست واز این جهت تفاوتی نداردکه شاکله را طبیعت اولیه انسان دانسته ودر این رابطه دیدگاه جبری داشته باشیم یا اینکه شاکله را محصول اخلاق ورفتار وعادات انسان دانسته ودر این رابطه دیدگاه غیر جبری داشته باشیم.در دیدگاه دوم، شاکله در ارتباط با شخصیت وهویت انسان بوده ویکی ازعمیقترین آموزه های قرآنی درارتباط با انسان وشخصیت او ومولفه های تشکیل دهنده شخصیت واساس تعلیم وتربیت اسلامی می باشدوازاین رواین بحث گستره ای بیشتر وعمیقتر ازبحث جبر واختیار وسرنوشت دارد.تاثیرگذاری عمل درشاکله واینکه انسان درگروعمل خود بوده ومیزان هویت انسان وابسته به میزان سعی اوست واینکه نیت وانگیزه هایی که فرد برای عمل خود دارد بطور مستقیم بر شخصیت وهویت او تاثیر گذاشته وسبب ایجاد شاکله برای او می گرددازنتایج همین دیدگاه درباره شاکله است.بر این اساس برای انسان سه سطح هویت تحقق می یابد که عبارتست از هویت ظاهری، هویت واقعی وهویت حقیقی.
نرگس کاظمی نیا؛ علیرضا کهنسال
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1394، ، صفحه 101-128
چکیده
نظریة اتمی که اکنون اقبال عام یافته است، در ظاهر همانند جزء لایتجزی است و برهان اثبات هیولا نیز وابسته به ابطال جزء است. مقالة حاضر درصدد پاسخ به این پرسش ها است که آیا دلایل ابطال جزء، اتم ها را نیز فرا میگرفته است و آیا فلاسفه، مستقیماً نیز به ابطال نظریة اتمی پرداخته بودند و در هر دو صورت آیا قبول هیولا با پذیرش نظریة اتمی سازگار ...
بیشتر
نظریة اتمی که اکنون اقبال عام یافته است، در ظاهر همانند جزء لایتجزی است و برهان اثبات هیولا نیز وابسته به ابطال جزء است. مقالة حاضر درصدد پاسخ به این پرسش ها است که آیا دلایل ابطال جزء، اتم ها را نیز فرا میگرفته است و آیا فلاسفه، مستقیماً نیز به ابطال نظریة اتمی پرداخته بودند و در هر دو صورت آیا قبول هیولا با پذیرش نظریة اتمی سازگار است. حاصل آن است که برهان های ابطال جزء مستقل هستند و با نظریة اتمی در نفی و اثبات تلازمی ندارند و فلاسفة ما در ابطال رأی دموکریت بر خطا بودند و اثبات هیولا ملازمه ای با رد نظریة اتمی ندارد.
عظیم حمزئیان؛ طوبی رشیدی نسب
دوره 16، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 101-122
چکیده
تعالی و حضور به عنوان دو بُعد تشخص خداوند، همواره از مهمترین مباحث وجودشناسی الهیاتی، محسوب شدهاند. در گرایشهای مختلف فکری و عقیدتی در دین اسلام نیز این مسئله، همواره مورد بحث و اختلاف نظر قرار گرفته است. بیشتر این بحثها، از آیات قرآنی نشأت گرفته، چرا که در قرآن از خداوند، با این دو بُعد، یاد شده است. متصوفه نیز در عرفان نظری، در ...
بیشتر
تعالی و حضور به عنوان دو بُعد تشخص خداوند، همواره از مهمترین مباحث وجودشناسی الهیاتی، محسوب شدهاند. در گرایشهای مختلف فکری و عقیدتی در دین اسلام نیز این مسئله، همواره مورد بحث و اختلاف نظر قرار گرفته است. بیشتر این بحثها، از آیات قرآنی نشأت گرفته، چرا که در قرآن از خداوند، با این دو بُعد، یاد شده است. متصوفه نیز در عرفان نظری، در بحث وجودشناسی، به این مسئله پرداختهاند. در این میان، مولوی که از بزرگترین عرفای تاریخ اسلام محسوب میشود، در مثنوی خویش که در آن مبانی فکری خود را بیان داشته، به هر دوی این ابعاد وجودی خداوند پرداخته است و خود قائل به تعالی حق در عین حضور حضرتش در این جهان است. این پژوهش بر آن است تا ضمن مفهومشناسی تعالی و حضور، این مفاهیم را در مثنوی بررسی نماید و سپس با تبیین و تحلیل چگونگی جمع بین تعالی و حضور خداوند در عرفان مولوی، به نگرش وی در باب این موضوع، دست یابد.
محسن جوادی؛ قباد محمدی شیخی
دوره 5، شماره 2 ، تیر 1384
چکیده
حسن و قبح یکی از مسائل بسیار مهم است که توجه متکلمان را به خود جلب کرده است. عدلیه، بر ذاتی ـ عقلی بودن حسن و قبح افعال شخص عاقل اصرار دارند، در حالی که اشاعره، بر الهی ـ شرعی بودن چنین افعالی تأکید میورزند. پرسش اصلی این است که هر کدام از این واژگان (حسن و قبح، ذاتی و الهی و عقلی و شرعی) چه معنایی دارد و مراد اندیشمندان مسلمان از کاربرد ...
بیشتر
حسن و قبح یکی از مسائل بسیار مهم است که توجه متکلمان را به خود جلب کرده است. عدلیه، بر ذاتی ـ عقلی بودن حسن و قبح افعال شخص عاقل اصرار دارند، در حالی که اشاعره، بر الهی ـ شرعی بودن چنین افعالی تأکید میورزند. پرسش اصلی این است که هر کدام از این واژگان (حسن و قبح، ذاتی و الهی و عقلی و شرعی) چه معنایی دارد و مراد اندیشمندان مسلمان از کاربرد آنها کدام معنا و چه چیزی بوده است؟ در پژوهش حاضر چهار معنا برای حسن و قبح در نظر گرفته شده و نشان داده شده که اختلاف نظر عالمان مسلمان اغلب به معنای چهارم (استحقاق مدح و ذم) مربوط است. بنابراین، با توجه به مقام ثبوت و اثبات چهار صورت برای مسئلة حسن و قبح به معنای چهارم می توان در نظر گرفت. الف . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، الهی و از حیث مقام اثبات، شرعی باشند؛ ب . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، ذاتی و از حیث مقام اثبات، شرعی باشند؛ پ . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، الهی و از حیث مقام اثبات، عقلی باشند؛ ت . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، ذاتی و از حیث مقام اثبات، عقلی باشند. منظور اشاعره از حسن و قبح به گزینة «الف» مربوط است، اگر چه ظاهر سخن آنان، نفی مقام ثبوت ـ خواه ذاتی یا الهی ـ است، ولی منظور عدلیه، به گزینههای «ب، پ و ت» مربوط است که توضیح آنها در خلال تحقیق خواهد آمد.
اعظم قاسمی
دوره 7، شماره 2 ، تیر 1386
چکیده
در حکمت متعالیه، مبحث شناختشناسی با پیشگامی علامه طباطبایی و تبعیت مرتضی مطهری به طور خاص مطرح شد. به اعتقاد مطهری، بنبست شناخت تنها در فلسفة اسلامی گشوده شده است. او راه حل را چنین تبیین میکند: ماهیات یا معقولات اولیه منشأ انتزاع مفاهیم فلسفی همچون امکان، ضرورت، علیت و ... هستند و چون معقولات اولیه نیز به دلایل وجود ذهنی با آنچه در عالم ...
بیشتر
در حکمت متعالیه، مبحث شناختشناسی با پیشگامی علامه طباطبایی و تبعیت مرتضی مطهری به طور خاص مطرح شد. به اعتقاد مطهری، بنبست شناخت تنها در فلسفة اسلامی گشوده شده است. او راه حل را چنین تبیین میکند: ماهیات یا معقولات اولیه منشأ انتزاع مفاهیم فلسفی همچون امکان، ضرورت، علیت و ... هستند و چون معقولات اولیه نیز به دلایل وجود ذهنی با آنچه در عالم خارج است مطابقت دارند، شناخت امکانپذیر میشود. در این مقاله، دلایل مطرح شده در حکمت متعالیه، در خصوص تطابق بین صور ذهنی با ماهیات خارجی نقد و بررسی میشود. در خصوص ایـن نظـریه باید گفت میتوان پـذیرفت که معقولات ثانیه از معقولات اولیه انتزاع می-شود، اما مشکل اصلی شناخت همان معقولات اولیه است و اینکه چه دلیلی برای مطابقت وجود دارد. بدیهی دانستن شناخت در واقع پاک کردن صورت مسئله است و نه حل آن. اگر اشکال مربوط به مطابقت ذهن با خارج مطرح باشد معقولات ثانیه نمیتواند مشکل شناخت را حل کند. در حکمت متعالیه بحث شناخت از بحث وجود و ماهیت انفکاک ندارد. به نظر میرسد بحث مطابقت ماهیت ذهنی با ماهیت عینی در مبحث وجود ذهنی بیشتر بر مبنای «اصالت ماهیت» است تا بر مبنای «اصالت وجود». ارائة راه حل برای مسئلة شناخت، موضوع یک پژوهش مستقل است و این مقاله تنها به نقادی نظریة شناخت در حکمت متعالیه میپردازد تا متفکران با عنایت به اشکالات موجود به پاسخ مناسب بیندیشند.
منیرالسادات پورطولمی
دوره 7، شماره 3 ، مهر 1386
چکیده
قاعدة «بسیطالحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیءٍ منها» ثابت میکند که واجبالوجود از آنجایی که بسیطالحقیقه است، واجد کمالات و جهات وجودی تمام اشیا و فاقد حدود، تعینات و نقایص آنهاست. این قاعده نخستین بار توسط صدرالمتألهین شیرازی به صورت برهانی بیان شده است. مقالة حاضر، نخست به توضیح و تبیین و تحلیل منطقی این قاعده میپردازد و در بارة ...
بیشتر
قاعدة «بسیطالحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیءٍ منها» ثابت میکند که واجبالوجود از آنجایی که بسیطالحقیقه است، واجد کمالات و جهات وجودی تمام اشیا و فاقد حدود، تعینات و نقایص آنهاست. این قاعده نخستین بار توسط صدرالمتألهین شیرازی به صورت برهانی بیان شده است. مقالة حاضر، نخست به توضیح و تبیین و تحلیل منطقی این قاعده میپردازد و در بارة حدود موضوع و محمول و نوع حمل در آن به بحث مینشیند و پس از تحلیل منطقی برهان اثباتی آن، نشان میدهد که صدرالمتألهین در تدوین این قاعده در چهار محور زیر از آراء عرفا متأثر بوده است: الف) وحدت شخصی وجود؛ ب) ظهور اتم و اعلای اشیا در عالم اسما و صفات حق تعالی؛ ج) اعیان ثابته؛ د) تعبیر اجمال در عین تفصیل و تفصیل در عین اجمال. در نهایت این نتیجه حاصل میشود که نیل تام به حقیقت این قاعده به نیروی تفکر فلسفی در کنار شهود عرفانی امکانپذیر بوده است.
منیرالسادات پورطولمی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1386
چکیده
قاعدة «بسیطالحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیءٍ منها» ثابت میکند که واجبالوجود از آنجایی که بسیطالحقیقه است، واجد کمالات و جهات وجودی تمام اشیا و فاقد حدود، تعینات و نقایص آنهاست. این قاعده نخستین بار توسط صدرالمتألهین شیرازی به صورت برهانی بیان شده است. مقالة حاضر، نخست به توضیح و تبیین و تحلیل منطقی این قاعده میپردازد و در بارة ...
بیشتر
قاعدة «بسیطالحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیءٍ منها» ثابت میکند که واجبالوجود از آنجایی که بسیطالحقیقه است، واجد کمالات و جهات وجودی تمام اشیا و فاقد حدود، تعینات و نقایص آنهاست. این قاعده نخستین بار توسط صدرالمتألهین شیرازی به صورت برهانی بیان شده است. مقالة حاضر، نخست به توضیح و تبیین و تحلیل منطقی این قاعده میپردازد و در بارة حدود موضوع و محمول و نوع حمل در آن به بحث مینشیند و پس از تحلیل منطقی برهان اثباتی آن، نشان میدهد که صدرالمتألهین در تدوین این قاعده در چهار محور زیر از آراء عرفا متأثر بوده است: الف) وحدت شخصی وجود؛ ب) ظهور اتم و اعلای اشیا در عالم اسما و صفات حق تعالی؛ ج) اعیان ثابته؛ د) تعبیر اجمال در عین تفصیل و تفصیل در عین اجمال. در نهایت این نتیجه حاصل میشود که نیل تام به حقیقت این قاعده به نیروی تفکر فلسفی در کنار شهود عرفانی امکانپذیر بوده است.
سید هدایت سجادی
دوره 8، شماره 1 ، فروردین 1387
چکیده
مکانیک گالیلهای حداقل از دو جهت دارای اهمیت است: فیزیک را از طبیعیات قدیم جدا میکند و روشی نو در علم تجربی نوین به ارمغان میآورد. در واقع نقطة عطفی در سیر تاریخ علوم است،که با چرخشی فلسفی در مبانی فکری آن دوران میسر میگردد؛ به گونهای که بتوان از حرکتشناسی خاصی تحت عنوان حرکتشناسی گالیلهای نام برد. آنچه در این مقاله آمده ...
بیشتر
مکانیک گالیلهای حداقل از دو جهت دارای اهمیت است: فیزیک را از طبیعیات قدیم جدا میکند و روشی نو در علم تجربی نوین به ارمغان میآورد. در واقع نقطة عطفی در سیر تاریخ علوم است،که با چرخشی فلسفی در مبانی فکری آن دوران میسر میگردد؛ به گونهای که بتوان از حرکتشناسی خاصی تحت عنوان حرکتشناسی گالیلهای نام برد. آنچه در این مقاله آمده است، در باب پاسخ به این پرسش است که آیا در بستر پارادایم فلسفة اسلامی، مکانیک گالیلهای و یا شبه گالیلهای میتوانست شکل گیرد؟ در این مقاله نشان داده شده است که پدید آمدن مکانیک گالیلهای عناصر و اصولی ضروری را در حرکتشناسی میطلبد که حرکتشناسی در فلسفة اسلامی گرچه فاقد همة این شرایط و اصول نظری و مفهومی مورد نیاز بوده است؛ در عین حال، مواردی در حرکتشناسی فیلسوفان مسلمان وجود دارد که میتوانست لااقل بستر مناسبی برای شکلگیری گونهای مکانیک شبه گالیلهای – هم ارز تجربی با آن – ایجاد نماید؛ هر چند موانعی جدی از جمله کلی دیدن حرکت، انگیزههای کلامی و الهیاتی طبیعتشناسی در فلسفة اسلامی، عدم باور به ریاضیاتی دیدن و ریاضیاتی نمودن طبیعت نزد فیلسوفان مسلمان و مواردی دیگر از جمله زبان توصیف آنان، در مسیر تحقق اینگونه مکانیکی وجود میداشتند.
اﺳﺪاﻟﻪ ﻓﻼﺣﻲ
دوره 8، شماره 2 ، تیر 1387
چکیده
در تطبیق منطق قدیم و جدید، یکی از بزرگترین دشواریها مربوط به «پیشفرض وجودی» (یا به زبان فلسفة اسلامی، «قاعدة فرعیه») است. منطق جدید، با نفی این پیشفرض و قاعده، محصورات اربع را به گونهای تحلیل کرده است که بسیاری از قواعد منطق قدیم، بر پایة آن، نامعتبر میگردد. در مواجهه با این پدیده، برخی قاعدة فرعیه را نادرست شمردهاند و برخی ...
بیشتر
در تطبیق منطق قدیم و جدید، یکی از بزرگترین دشواریها مربوط به «پیشفرض وجودی» (یا به زبان فلسفة اسلامی، «قاعدة فرعیه») است. منطق جدید، با نفی این پیشفرض و قاعده، محصورات اربع را به گونهای تحلیل کرده است که بسیاری از قواعد منطق قدیم، بر پایة آن، نامعتبر میگردد. در مواجهه با این پدیده، برخی قاعدة فرعیه را نادرست شمردهاند و برخی دیگر، منطق جدید را در نادیده گرفتن این قاعده سرزنش کردهاند. گروه سومی، نیز، با توجیه یا با پیشنهاد تلاش کردهاند میان این دو منطق آشتی برقرار سازند. گروه اول (پیروان منطق جدید)، دربارة بداهت قاعدة فرعیه و پیشفرض وجودی سخنی برای گفتن ندارند و گروه دوم، نیز، در تحلیل صوری و فرمولبندی محصورات اربع، دستشان خالی است. گروه سوم، که در این میان، تلاشهای ارزندهای در هر دو زمینه دارند، موضوع اصلی پژوهش در این مقاله را تشکیل میدهند. در این مقاله، نشان دادهایم که همة تلاشهای این گروه، نیز با شکست مواجه شده است و هر پیشنهادی در این زمینه، هرچند برخی ایرادها را از میان برداشته، اما در حل همة آنها ناکام بوده و در برخی موارد، حتی دشواریهای تازهای پدید آورده است. در پایان نتیجه گرفتهایم که نزاع میان منطق قدیم و جدید همچنان گشوده است و منطقدانان کشورمان، تاکنون، تحلیلی از محصورات ارائه نکردهاند که هم قاعدة فرعیه را نگاه دارد هم به زبان صوری منطق جدید بیان شده باشد.
محسن جوادی؛ قباد محمدی شیخی
دوره 8، شماره 3 ، مهر 1387
چکیده
حسن و قبح یکی از مسائل بسیار مهم است که توجه متکلمان را به خود جلب کرده است. عدلیه، بر ذاتی ـ عقلی بودن حسن و قبح افعال شخص عاقل اصرار دارند، در حالی که اشاعره، بر الهی ـ شرعی بودن چنین افعالی تأکید میورزند. پرسش اصلی این است که هر کدام از این واژگان (حسن و قبح، ذاتی و الهی و عقلی و شرعی) چه معنایی دارد و مراد اندیشمندان مسلمان از کاربرد ...
بیشتر
حسن و قبح یکی از مسائل بسیار مهم است که توجه متکلمان را به خود جلب کرده است. عدلیه، بر ذاتی ـ عقلی بودن حسن و قبح افعال شخص عاقل اصرار دارند، در حالی که اشاعره، بر الهی ـ شرعی بودن چنین افعالی تأکید میورزند. پرسش اصلی این است که هر کدام از این واژگان (حسن و قبح، ذاتی و الهی و عقلی و شرعی) چه معنایی دارد و مراد اندیشمندان مسلمان از کاربرد آنها کدام معنا و چه چیزی بوده است؟ در پژوهش حاضر چهار معنا برای حسن و قبح در نظر گرفته شده و نشان داده شده که اختلاف نظر عالمان مسلمان اغلب به معنای چهارم (استحقاق مدح و ذم) مربوط است. بنابراین، با توجه به مقام ثبوت و اثبات چهار صورت برای مسئلة حسن و قبح به معنای چهارم می توان در نظر گرفت. الف . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، الهی و از حیث مقام اثبات، شرعی باشند؛ ب . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، ذاتی و از حیث مقام اثبات، شرعی باشند؛ پ . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، الهی و از حیث مقام اثبات، عقلی باشند؛ ت . حسن و قبحها از حیث مقام ثبوت، ذاتی و از حیث مقام اثبات، عقلی باشند. منظور اشاعره از حسن و قبح به گزینة «الف» مربوط است، اگر چه ظاهر سخن آنان، نفی مقام ثبوت ـ خواه ذاتی یا الهی ـ است، ولی منظور عدلیه، به گزینههای «ب، پ و ت» مربوط است که توضیح آنها در خلال تحقیق خواهد آمد
حامد شیوا
دوره 8، شماره 4 ، دی 1387
چکیده
در این مقاله، ابتدا در بحث از مدلهای گوناگون در تبیین انسانمحورانة وحی که بهویژه در آثار خاورشناسان مطرح شده به هفت مدل اشاره شده است. نویسنده درصدد است نشان دهد که بنیاد مشترک در همة این تبیینها نوعی از رویکرد سلبی در الهیات در دورة جدید است. بر اساس این رویکرد، خداوند موجودی بهکلی متعالی از انسان و جهان است و در کار تاریخ و ...
بیشتر
در این مقاله، ابتدا در بحث از مدلهای گوناگون در تبیین انسانمحورانة وحی که بهویژه در آثار خاورشناسان مطرح شده به هفت مدل اشاره شده است. نویسنده درصدد است نشان دهد که بنیاد مشترک در همة این تبیینها نوعی از رویکرد سلبی در الهیات در دورة جدید است. بر اساس این رویکرد، خداوند موجودی بهکلی متعالی از انسان و جهان است و در کار تاریخ و طبیعت دخالتی ندارد. در این صورت، وحی نیز که عبارت از رابطهای خاص میان خدا و انسان است توجیهی الهی نخواهد داشت و تبیینی انسانمحورانه جای آن را خواهد گرفت. در این مقاله، همچنین رابطة خداباوری سلبی و تبیین انسانمحورانة وحی با توجه به برخی از آیات قرآن بررسی شده است؛ سپس به ادعای اصلی این مقاله یعنی پیوند تبیینهای انسانمحورانه از وحی با نوعی از نگرش سلبی در الهیات دورة جدید پرداخته شده و سرانجام نشان داده شده است که اعتدال میان تشبیه و تنزیه در معارف اسلامی به چنین نتایجی منجر نمیشود.
محمدعلی شیخ
دوره 9، شماره 1 ، فروردین 1388
چکیده
ابن خلدون یکی از بنیانگذاران فلسفة تاریخ و علوم اجتماعی است و اثر مهم وی نیز که به مقدمة ابن خلدون شهرت یافته، موضوع در این دو دانش است. اهمیت ابن خلدون در این است که بسیاری از مفاهیم به کار رفته در فلسفة تاریخ و جامعه شناسی نوین متأثر از اصطلاحها و واژههایی است که توسط او ابداع شده است. او بر خلاف مورخان پیشین که حوادث تاریخی را مستقل ...
بیشتر
ابن خلدون یکی از بنیانگذاران فلسفة تاریخ و علوم اجتماعی است و اثر مهم وی نیز که به مقدمة ابن خلدون شهرت یافته، موضوع در این دو دانش است. اهمیت ابن خلدون در این است که بسیاری از مفاهیم به کار رفته در فلسفة تاریخ و جامعه شناسی نوین متأثر از اصطلاحها و واژههایی است که توسط او ابداع شده است. او بر خلاف مورخان پیشین که حوادث تاریخی را مستقل از پدیدههای اجتماعی بررسی میکردند، بر آن است که حوادث تاریخی معلول پدیدههای اجتماعی هستند و جوامع بشری را مشمول نظام علّی و معلولی میداند و معتقد است علتهای اجتماعی از ذات جامعه نشأت میگیرند و از این نظر در تحلیل و تبیین حوادث تاریخی از اصل علّیت مدد میگیرد یعنی او به جای اینکه بررسی کند چه چیز اتفاق افتاد است در پی آن است که بداند و بررسی کند چرا اتفاق افتاد است؟ در این مقاله تلاش شده تا حدودی دیدگاههای این فیلسوف و مورخ مبتکر مسلمان را در باب فلسفة تاریخ و علم الاجتماع بررسی و معرفی کنیم.
فرح رامین
دوره 9، شماره 2 ، تیر 1388
چکیده
چارلز هارتسهورن نمایندة مکتب پویش در قرن معاصر است. او تنها فیلسوفی است که برهان نظم را به صورتی پیشین تقریر کرده است. برهان او بر اساس دیدگاه خاصش در باب واقعیت شکل میگیرد. هارتسهورن جهان منظم را همچون اندامی ارگانیک، به همراه انگارهای از تحول و ارتباط حوادث در نظر میگیرد و با برداشتی اجتماعوار از واقعیت، وحدت در عین کثرت ...
بیشتر
چارلز هارتسهورن نمایندة مکتب پویش در قرن معاصر است. او تنها فیلسوفی است که برهان نظم را به صورتی پیشین تقریر کرده است. برهان او بر اساس دیدگاه خاصش در باب واقعیت شکل میگیرد. هارتسهورن جهان منظم را همچون اندامی ارگانیک، به همراه انگارهای از تحول و ارتباط حوادث در نظر میگیرد و با برداشتی اجتماعوار از واقعیت، وحدت در عین کثرت را در جهان به نمایش میگذارد. در این تقریر، نظم طبیعت مصداقی از نظم اجتماعی محسوب میشود. این نظم کیهانی و فراگیر مستلزم قدرتی نظمدهنده و متافیزیکی است. خداوندی که در این برهان اثبات میشود، واجد صفاتی است که هیچ نسبتی با خدای ادیان توحیدی ندارد.
حسن سعیدی؛ محمدرضا محمدی طیب
دوره 9، شماره 3 ، مهر 1388
چکیده
شناخت انسان یکی از محورهای اساسی معارف بشری است . اندیشمندان بسیاری از روزگار کهن در خصوص نوع ساختار انسان به بحث و کاوش پرداخته و هر یک کوشیدهاند تا با پاسخ به پرسشهای اساسی در این عرصه، از اضطرابها و احساس رنج درونی بشر بکاهند. پرسشهایی مانند اینکه: آیا آدمی ساختاری صرفاً مادی دارد؟ آیا موجودی دو سرشتی است که علاوه بر بعد جسمانی ...
بیشتر
شناخت انسان یکی از محورهای اساسی معارف بشری است . اندیشمندان بسیاری از روزگار کهن در خصوص نوع ساختار انسان به بحث و کاوش پرداخته و هر یک کوشیدهاند تا با پاسخ به پرسشهای اساسی در این عرصه، از اضطرابها و احساس رنج درونی بشر بکاهند. پرسشهایی مانند اینکه: آیا آدمی ساختاری صرفاً مادی دارد؟ آیا موجودی دو سرشتی است که علاوه بر بعد جسمانی ، دارای بن مایههای وجودی درونی( امورفطری) نیز میباشد که از آن رهگذر از موجودات دیگر متمایز میشود؟ آیا پذیرش نظریة درون ساختاری به معنای آن است که پارهای امور را بالفعل دارد؟ و یا اینکه منفعل محض است که هر نقشی به او داده میشود میپذیرد ؟ وجه تمایز امر فطری از غیر فطری چیست ؟ رسالت اصلی این مقاله تبیین دیدگاه علامه طباطبایی مفسر بزرگ معاصر بر اساس تفسیر گرانسنگ المیزان در خصوص پرسش-های فوق است ( گرچه در فرایند کاوش ، دیدگاه اندیشمندان دیگر نیز مطرح شده است). در بررسی نظر علامه به این حقیقت دست مییابیم که وی در چگونگی شناختهای فطری ، دیدگاهی متمایز ازدیگران ارائه کرده است. مسئلة فوق از مسائلی بنیادین است که بر حوزههایی مانند : مدیریت ، اقتصاد ، فرهنگ ،سیاست و ... اثر گذار است .
مسعود امید
دوره 9، شماره 4 ، دی 1388
چکیده
در این مقاله، نظریة علم تصدیقی یقینی ابن سینا با نظریة معرفت، از باب مؤلفهها و منابع، در معرفت شناسی جدید و معاصر مقایسه میشود. برای این منظور، نخست به تحلیل نظریة ابنسینا و معرفت شناسی جدید در مورد دو مسئله مذکور پرداخته شده و سپس به مقایسة آندو اقدام شده است. حاصل این مقایسه آن است که تحلیل ابنسینا از علم تصدیقی یقینی با ...
بیشتر
در این مقاله، نظریة علم تصدیقی یقینی ابن سینا با نظریة معرفت، از باب مؤلفهها و منابع، در معرفت شناسی جدید و معاصر مقایسه میشود. برای این منظور، نخست به تحلیل نظریة ابنسینا و معرفت شناسی جدید در مورد دو مسئله مذکور پرداخته شده و سپس به مقایسة آندو اقدام شده است. حاصل این مقایسه آن است که تحلیل ابنسینا از علم تصدیقی یقینی با تحلیل معرفت شناسی جدید از معرفت، در بخشی از موارد اساسی دارای اشتراک یا شباهت است و در برخی ازمؤلفه ها بین این دو نظریه، تفاوت هایی به چشم می خورد.
سیدحمید طالب زاده؛ بهرام علیزاده
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1389
چکیده
مسئلة ارادۀ آزاد همانگونه که تحت تأثیرات علم است، از دین نیز متأثر است. دو نظـریۀ دینـی «پیـشآگاهی خـطاناپذیر الهـی» و «مشیـت الهی» در معـرض خطر تقدیرانگاری هستند. اگر خداوند هر چیزی که در آینده رخ خواهد داد، از جمله اعمال انسان، را میداند و همه چیز تحت کنترل ارادۀ الهی است، پس چگونه ما به عنوان موجودات انسانی قادر خواهیم بود ...
بیشتر
مسئلة ارادۀ آزاد همانگونه که تحت تأثیرات علم است، از دین نیز متأثر است. دو نظـریۀ دینـی «پیـشآگاهی خـطاناپذیر الهـی» و «مشیـت الهی» در معـرض خطر تقدیرانگاری هستند. اگر خداوند هر چیزی که در آینده رخ خواهد داد، از جمله اعمال انسان، را میداند و همه چیز تحت کنترل ارادۀ الهی است، پس چگونه ما به عنوان موجودات انسانی قادر خواهیم بود غیر از اعمال کنونی خود عمل کنیم؟ آزادی مستلزم این است که بتوانیم به گونۀ دیگر عمل کنیم، اگر نتوانیم، پس آزاد نیستیم. در تاریخ فلسفه غرب، این مسئله بهطور گستردهای مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. برخی از فیلسوفان به انکار علم پیشین الهی پرداختهاند، برخی ارادة آزاد را یک توهم دانستهاند و برخی نیز حکم به همسازی میان این دو کردهاند. در این مقاله، تقدیرانگاری و پاسخهای اندیشمندان غربی برای حل آن بررسی قرار میشود. .