عبدالرحیم سلیمانی بهبهانی
چکیده
آیات 60 تا 82 سورة کهف، داستان ملاقات موسی و خضر علیهمالسلام را گزارش کرده است. حوادثی که در مدت همنشینی و مصاحبت این دو شخصیت الهی به وقوع پیوسته، موضوع بحث یا مستند برخی دیدگاهها در علم فقه، اخلاق و تربیت، کلام و ... شده است. نوشتار حاضر که به سبک توصیفی تحلیلی سامان یافته، با بازخوانی وقایعی که در این ملاقات رخ داده، در پی استخراج ...
بیشتر
آیات 60 تا 82 سورة کهف، داستان ملاقات موسی و خضر علیهمالسلام را گزارش کرده است. حوادثی که در مدت همنشینی و مصاحبت این دو شخصیت الهی به وقوع پیوسته، موضوع بحث یا مستند برخی دیدگاهها در علم فقه، اخلاق و تربیت، کلام و ... شده است. نوشتار حاضر که به سبک توصیفی تحلیلی سامان یافته، با بازخوانی وقایعی که در این ملاقات رخ داده، در پی استخراج دلالتهای اعتقادی و پاسخ به شبهات مستند به برخی از آیات این داستان است. در آثار تفسیریِ دارای رویکرد کلامی، به صورت پراکنده و مختصر به این موضوع پرداخته شده است، اما مقالاتی که در بارة آیات مذکور نوشته شده، عمدتاً فاقد رویکرد کلامی است و از نگاه اخلاقی، تربیتی و عرفانی به آن نگریستهاند. در این پژوهش بر مواردی از معارف اعتقادی تمرکز شده که به صورت مستقیم و بیواسطه، از نفس آیات قرآن استنتاج میشوند و نیازمند گزارشهای فرا قرآنی و پیشفرضهای اختلافی نیستند، یا حداقل، کمترین نیاز را داشته باشند. مهمترین دلالتهای اعتقادی آیات مورد بحث، به عنوان دستاوردهای پژوهش را میتوان چنین برشمرد: امکان برخورداری برخی انسانها از علم غیب با افاضة الهی؛ تکلیفآور بودنِ قسمی از اقسام علم غیب اولیاء؛ تأییدی بر قاعدة کلامی لطف؛ رمزگشایی از حکمت برخی پدیدههای ناگوار و پاسخی به شبهة شرور.
بی بی مهدیه طباطبایی؛ هادی صمدی
چکیده
اندیشمندان و متفکران ایرانی با اظهارنظر دربارۀ اثبات یا ابطال نظریة تکامل زیستی مورد نظر داروین، به نحو کلی دربارۀ آن داوری کردهاند. دو دسته از ایضاحها میتواند اظهار نظرهای آتی را دقت بخشد: نخست توجه به اینکه این ادعا متشکل از چندین زیر نظریه است: «خودِ تکامل»، «انتخاب طبیعی»، «نیای مشترک»، و «تدریجی ...
بیشتر
اندیشمندان و متفکران ایرانی با اظهارنظر دربارۀ اثبات یا ابطال نظریة تکامل زیستی مورد نظر داروین، به نحو کلی دربارۀ آن داوری کردهاند. دو دسته از ایضاحها میتواند اظهار نظرهای آتی را دقت بخشد: نخست توجه به اینکه این ادعا متشکل از چندین زیر نظریه است: «خودِ تکامل»، «انتخاب طبیعی»، «نیای مشترک»، و «تدریجی گرایی» به نظر میرسد، در نوشتههای برخی از نویسندگان ایرانی به مقدار زیادی با هم خلط شدهاند. عموم متفکران ایرانی مانند اصفهانی، علامه طباطبایی، علامه جعفری، مطهری، یدالله سحابی، مکارم شیرازی، مصباح یزدی، سبحانی، مشکینی، عبدالکریم سروش به مسئلة انتخاب طبیعی و نیای مشترک اشاره کردهاند و دلیل رد یا ابطال این نظریه را بر اساس این دو مؤلفه میدانند. همچنین لازم است به هنگام سخن گفتن از شأن اثباتی یا ابطالی یک نظریه به تحلیلهایی که در گذشته و در فلسفۀ علم نسبت به ابطال یا اثبات نظریۀ علمی ارائه شده است، توجه شود. در این مقاله نشان داده میشود که برخی اظهارنظرهای نویسندگان ایرانی کمتر ناظر به این دو نکته بوده است و البته به برخی استثناها اشاره خواهد شد. یافتههای نویسندگان در این مقاله دو نکته است: نخست اینکه نظریۀ انتخاب طبیعی به عنوان یک اصل، قابلیت اثبات ریاضیاتی دارد و بنابراین ابطالناپذیر است. دوم اینکه سایر بخشهای نظریة تکامل ابطالناپذیر و اثبات ناپذیرند، اما اصلاحپذیرند. به همین دلیل بخشهای زیادی از نظریه، از زمان داروین تاکنون ابطال یا اصلاح شدهاند.
دکتر عین الله خادمی
دوره 22، شماره 4 ، اسفند 1401، ، صفحه 71-98
چکیده
مسئله جبر و اختیار از مباحث دراز دامن و مهمی است که از دیرباز اذهان انسانها را به خود معطوف کردهاست و اندیشمندان در ادیان و مکاتب مختلف در برابر این مسئلة حیاتی مواضعی اتخاذ کردهاند. مسئلة اصلی این مقاله آن است که عامری پیرامون این مسئله چه دیدگاهی اتخاذ کردهاست؟ فرضیه این مقاله آن است که عامری از نظریة جبر یا اختیار مطلق دفاع ...
بیشتر
مسئله جبر و اختیار از مباحث دراز دامن و مهمی است که از دیرباز اذهان انسانها را به خود معطوف کردهاست و اندیشمندان در ادیان و مکاتب مختلف در برابر این مسئلة حیاتی مواضعی اتخاذ کردهاند. مسئلة اصلی این مقاله آن است که عامری پیرامون این مسئله چه دیدگاهی اتخاذ کردهاست؟ فرضیه این مقاله آن است که عامری از نظریة جبر یا اختیار مطلق دفاع نمیکند، بلکه راه بینابین آن را برمیگزیند. اهم یافتههای این مقاله عبارتاند از : او برای پاسخ به این مسئلة پژوهشی ابتدا تحریر محل نزاع میکند و برای تحریر محل نزاع ابتدا میان دو حیثیت شیء به اعتبار ذاتش و به اعتبار غیراش تمایز قائل میشود و بیان اقسام افعال ـ طبیعی، قهری، فکری و شوقی ـ فرق مینهد و بر این باور است که دو قسم فعل طبیعی و قهری با جبر ارتباط دارند و افعال فکری و شوقی با اختیار مرتبط هستند و یادآور میشود که قوة فعاله قوهای است که فعل از آن صادر میشود و قوة منفعله قوهای است که فعل در آن تثبیت میشود به جبر و اختیار مربوط هستند و در بحث مواد ثلاث تنها واجب بالاضافه و امکان به بحث جبر و اختیار مرتبط هستند. او از نظریة خلق افعال دفاع میکند و دلایلی برای ابطال جبر و تفویض بیان میکند و پساز ابطال این دو نظریه یادآور میشود که نظریهای که حد وسط میان این دو نظریة صواب است، او برای اثبات راه مسئله راه میانه از حکمت الهی بهره میگیرد. البته ما تأملاتی با عنوان ارزیابی نظریة عامری در بارة جبر و اختیار مطرح کردیم.
مجتبی افشارپور
چکیده
ادراک که یکی از آثار حیاتی نفس انسانی است، محصول قوای ادراکی است که نفس بهواسطة آن قوا این آثار را حاصل میکند. در انسان شناسی فلسفی مشایی، پنجگانه بودن قوای ادراکی که عبارتاند از حس، خیال، وهم، حافظه و عقل و نیز مادیت قوای ادراکی حیوانی و مادیت ادراکات سهگانة حاصل از آنها امری مسلم است. در آثار ملاصدرا در عین اینکه تجرد همة ...
بیشتر
ادراک که یکی از آثار حیاتی نفس انسانی است، محصول قوای ادراکی است که نفس بهواسطة آن قوا این آثار را حاصل میکند. در انسان شناسی فلسفی مشایی، پنجگانه بودن قوای ادراکی که عبارتاند از حس، خیال، وهم، حافظه و عقل و نیز مادیت قوای ادراکی حیوانی و مادیت ادراکات سهگانة حاصل از آنها امری مسلم است. در آثار ملاصدرا در عین اینکه تجرد همة قوای ادراکی و نیز تجرد تمامی صور ادراکی صراحتاً بیان شده است اما در خصوص ماهیت قوای ادراکی و تعداد آنها سخنانی به ظاهر ناسازگار به چشم میخورد. او در مواردی همچون مشاییان از قوای پنجگانه سخن میگوید، گاهی واهمه را انکار میکند، در برخی آثار حس مشترک و خیال را مراتب شدید و ضعیف قوة واحد میخواند و در مواردی نیز از وحدت نفس و قوا دم میزند. در این مقاله به منظور تبیین نظریة نهایی ملاصدرا در باب قوای ادراکی باطنی و نیز پی بردن به وجود یا عدم وجه جمعی میان سخنان به ظاهر ناسازگار او، با روش تحلیلی- توصیفی علم النفس حکمت متعالیه را کاویدهایم و به این نتیجه دست یافتهایم که با نگاهی جامع به همة آثاری که ملاصدرا در آنها در باب قوای ادراکی سخن گفته، مشخص میشود که او برای رسیدن به نظریة نهایی خویش چند مرحله را میپیماید و هر کدام از نظرات به ظاهر ناسازگار مربوط به یکی از مراحل رسیدن به آن است.
زهرا جلیلی
چکیده
مسئلة جبر و اختیار از مسائلی است که از دیرباز اذهان بسیاری از اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. از سویی آیاتی از قرآن کریم به اموری همچون هدایت و اضلال اشاره کرده و آن را به خداوند نسبت دادهاند و از سویی دیگر آیاتی، اختیار و ارادة انسان را بیان داشته است. جستار حاضر با هدف اهمیت مسئلة جبر و اختیار در کلام شیعی امامیه شکل گرفت و درصدد ...
بیشتر
مسئلة جبر و اختیار از مسائلی است که از دیرباز اذهان بسیاری از اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. از سویی آیاتی از قرآن کریم به اموری همچون هدایت و اضلال اشاره کرده و آن را به خداوند نسبت دادهاند و از سویی دیگر آیاتی، اختیار و ارادة انسان را بیان داشته است. جستار حاضر با هدف اهمیت مسئلة جبر و اختیار در کلام شیعی امامیه شکل گرفت و درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است که در کلام شیعی امامیه آیا انسان موجودی مختار است یا مجبور؟ و این مطلب چه آثار تربیتی بر وی دارد؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. به این معنا که سعی میشود با تبیین برخی تناقضات مربوط به اختیارباوری، مانند اختیار و شقاوت ذاتی کفار، اختیار و عمومیت خلقت، اختیار و نظام علیّت، اختیار و مشیت الهی و اختیار و قضا و قدر پرسش مذکور پاسخ یابد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مذهب تشیع با جبر سازگار نیست و با تفویض هم نمیسازد بلکه معتقد به امری میان این دو است. طوری که در نظام علّی و قضا و قدر الهی، انجام یا عدم انجام فعل، امری ممکن است و نه واجب. همچنین مشیت الهی، مشیّتی تکوینی تشریعی است یعنی خداوند با مشیت تکوینی خود، اراده کرده که انسان مختار باشد و علت نهایی تحقق اعمال، ارادة انسانی است و اراده نقشی محوری در تربیت انسان دارد و بنابراین کلید تهذیب نفس، تقویت اراده است.
مهدی عامری شهرابی؛ ناصر فروهی
چکیده
گاه انسان با بیماری یا رنجهایی مواجه میشود که خود او و اختیارش در آن دخیل نیست و مستقیم از جانب خداوند به او رسیده است. در این گونه موارد، که از آنها به آلام ابتدایی تعبیر میشود، از جانب خداوند آیا میبایست جبرانی برای این فرد صورت پذیرد؟ متکلمان اسلامی، در مبحث عوض به این موضوع پرداختهاند. نوشتار حاضر نخست با روش تحلیلی و تطبیقی ...
بیشتر
گاه انسان با بیماری یا رنجهایی مواجه میشود که خود او و اختیارش در آن دخیل نیست و مستقیم از جانب خداوند به او رسیده است. در این گونه موارد، که از آنها به آلام ابتدایی تعبیر میشود، از جانب خداوند آیا میبایست جبرانی برای این فرد صورت پذیرد؟ متکلمان اسلامی، در مبحث عوض به این موضوع پرداختهاند. نوشتار حاضر نخست با روش تحلیلی و تطبیقی ضمن تعریف عوض از دیدگاه برخی متکلمان شیعی و معتزلی، شرایط، حدود و اوصاف آنرا بیان نمود. و در نهایت با توجه به نظرات کسانی که مسئلة عوض الهی را قبول دارند، به بررسی فرازهای دعای پانزدهم صحیفة سجادیه پرداخته و ثابت کرده است که حضرت سجاد علیه السلام نیز در قالب دعا و مناجات، عوض الهی را مطرح نمودهاند.
صالح حسن زاده؛ علی کربلائی پازوکی؛ جمال بابالیان
چکیده
پژوهش حاضر به تحلیل چگونگی رد نظریة متکلمان مبنی بر وجود صرف تکامل روحانی و نه جسمانی انسان در عالم برزخ براساس اصول ابتکاری مبدع حکمت متعالیه صدر المتالهین شیرازی در کتاب الشواهد الربوبیـه به روش تحلیلی، توصیفی پرداخته است. دراین نوشتار سعی شده ضمن بررسی مفهوم تکامل برزخی ابتدا عوالم نظام هستی تبیین گردد و سپس براساس آموزههای ...
بیشتر
پژوهش حاضر به تحلیل چگونگی رد نظریة متکلمان مبنی بر وجود صرف تکامل روحانی و نه جسمانی انسان در عالم برزخ براساس اصول ابتکاری مبدع حکمت متعالیه صدر المتالهین شیرازی در کتاب الشواهد الربوبیـه به روش تحلیلی، توصیفی پرداخته است. دراین نوشتار سعی شده ضمن بررسی مفهوم تکامل برزخی ابتدا عوالم نظام هستی تبیین گردد و سپس براساس آموزههای دینی مسلم بودن تحقق تکامل برزخی از دیدگاه قرآن و روایات ماثوره تاکید شود. در ادامه «کمال حقیقی نفس» که همانا سیر باطنی از «خود به خود» است مورد توجه قرار گرفته و براین مبنا تعارض دو دیدگاه محققان یعنی متکلمان و حکمت متعالیه صدرایی در تعریف حقیقت انسان و مراتب حاکم بر آن تشریح شده و در نهایت در رد انحصار متکلمان در تکامل به «تکامل علمی و روحانی»، اصول چهارگانة هستی شناختی و معرفت شناختی ملاصدرا در امکان تکامل عملی و جسمانی برزخی که شامل «فاعلیت نفس ناطقه و کفایت ذاتی آن»،« جایگاه نفوس در دارا بودن بر لطیف ترین جوهریت و شدیدترین روحانیت»،« کمالات و سلطنت قوة خیال در عالم برزخ» و نیز«لطافت و نورانیت نفس ناطقه» است، با ابتنا به حکمت متعالیة وی، مورد بحث و مداقّه قرار گیرد.
روح الله نجفی
چکیده
فهم شایع از عبارت قرآنی «بل رفعه الله الیه»، زنده بالا برده شدن عیسی به آسمان نزد خداوند است اما برخی از نواندیشان معاصر ادعا کردهاند که قرآن بر زنده بودن عیسی در آسمان دلالت ندارد بلکه مراد از رفع عیسی، بالا بردن روح وی یا منزلت و درجة اوست. پژوهش حاضر نشان میدهد که ادعای وفات عیسی و نفی صعود او به آسمان، با قطع نظر از پیشینة ...
بیشتر
فهم شایع از عبارت قرآنی «بل رفعه الله الیه»، زنده بالا برده شدن عیسی به آسمان نزد خداوند است اما برخی از نواندیشان معاصر ادعا کردهاند که قرآن بر زنده بودن عیسی در آسمان دلالت ندارد بلکه مراد از رفع عیسی، بالا بردن روح وی یا منزلت و درجة اوست. پژوهش حاضر نشان میدهد که ادعای وفات عیسی و نفی صعود او به آسمان، با قطع نظر از پیشینة مسیحی قصه میتواند موجه باشد، زیرا در دو موضع قرآن، از «توفّی» عیسی سخن رفته است. با وجود این، گزارههای قرآن را باید با توجه به معهودات مخاطبان تفسیر کرد و آموزة قرآنی رفع عیسی، ناظر به باورهای مسیحی بیان شده است. باور به صعود عیسی در مسیحیت، پیشینهایاشکار دارد و اگر مراد قرآن همان صعود معهود نبود، با قرینهای شفاف، ذهن مخاطبان را از عهد پیشین منصرف مینمود، حال آنکه قرینهای برای انصراف، ارائه نشده است و «توفی» عیسی به برگرفتن زندة او، تأویل پذیر است. از دیگر سو، پذیرش عیسای زنده در آسمان، انتظار نزول و ظهور وی را به دنبال دارد و آیاتی از قرآن میتواند دال بر بازگشت عیسی فهمیده شود.
سید محمد جواد سید هاشمی؛ محمدرضا کریمی والا؛ محسن ایزدی
چکیده
غزالی یکی از دانشمندان اسلامیاست که در زمینة فقه، اخلاق و کلام و فلسفه صاحب آثار و تحقیق است. بهرغم انتساب او به ضدیت با فلسفه و تفکر فلسفی، وی در آثارش بهویژه در مباحث نفسشناسی متفکری عقلگرا ظاهر شده و از روشها و رویکردهای فلاسفۀ اسلامیبهره برده است. دراین مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی آرای غزالی دربارۀ منطق و فلسفه و کاربردش ...
بیشتر
غزالی یکی از دانشمندان اسلامیاست که در زمینة فقه، اخلاق و کلام و فلسفه صاحب آثار و تحقیق است. بهرغم انتساب او به ضدیت با فلسفه و تفکر فلسفی، وی در آثارش بهویژه در مباحث نفسشناسی متفکری عقلگرا ظاهر شده و از روشها و رویکردهای فلاسفۀ اسلامیبهره برده است. دراین مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی آرای غزالی دربارۀ منطق و فلسفه و کاربردش در نفسشناسی را بررسی کردهایم و بهاین نتیجه رسیدهایم که بر خلاف نظر برخی محققان که غزالی را متکلمیمتعصب و ضد فلسفه دانستهاند، وی را باید متکلمیعقلگرا دانست که در تمام مراحل زندگیاش حتی زمانی که به تصوف روی آورد، بر اصول و روش عقلی استوار ماند و عقل را مهمترین ملاک اعتبار هر معرفتی دانست. او در نفسشناسی کاملاً تحت تأثیر فلسفۀ مشاء است و از شدت دلبستگی به روش فلسفی ابنسینا در علمالنفس گاهی عین سخنان او را برای تأیید سخنان خودش از کتابهای وی میآورد. وی به استدلالهای منطقی پایبند است و عقل را ملاک تشخیص اعتبار سایر ابزارهای معرفت؛ یعنی، نقل، تجربه و شهود میداند. با توجه به برخی مبانی نظری غزالی همچون نفی سببیت میان پدیدهها، به نظر میرسد که جایگزینی نظریۀ عادتالله به جای علیت برخی لوازم نفی سببیت را در نفسشناسی حل کرده است. اما چنین نظریهای با ابهامات و اشکالاتی روبهروست.
میترا عباس زادگان؛ امیر عباس علیزمانی؛ جلال پیکانی
چکیده
هدف ازاین مقاله بررسی کارکرد تجربة دینی در معنادهی به زندگی از دیدگاه ویلیام جیمز به همراه توصیف و تحلیل نقدهای طرح شده است. وی باگوهر انگاری تجربة دینی آن را شرط لازم و کافی کشف معنا میداند. او دین را امری فردی و احساسی میداند که با شواهد ذهنی بودن احساسات و خصوصی بودن امر ذهنی، به مطابقت نظر جیمز با علم جدید و اختصاصی شدن تجربة ...
بیشتر
هدف ازاین مقاله بررسی کارکرد تجربة دینی در معنادهی به زندگی از دیدگاه ویلیام جیمز به همراه توصیف و تحلیل نقدهای طرح شده است. وی باگوهر انگاری تجربة دینی آن را شرط لازم و کافی کشف معنا میداند. او دین را امری فردی و احساسی میداند که با شواهد ذهنی بودن احساسات و خصوصی بودن امر ذهنی، به مطابقت نظر جیمز با علم جدید و اختصاصی شدن تجربة دینی و معنادهی آن پی میبریم. همچنین تبیینهای تجربی جیمز فاقد قطعیت است و ضرورتی در اثبات عقلی آن نمیبیند. شواهدی همچون تلاش برای جستجوی معنا توسط همة انسانها و جعل معنا و تقلیل معناداری به هدفمندی نشان میدهد که جستجوی معنا اساسی ترین نیروی محرکه در زندگی و وجود حس دینی در همة افراد است. نگاه جیمز بیشتر در احساس معنا است تا خود معنا. دیدگاه جیمز به تجربة دینی و معنا تحت تأثیر تفکرات پراگماتیستی ناظر به سودمندی است.
میثم کهن ترابی
چکیده
نظریة پلورالیزم دینی از جمله نظریههای متأخر بهشمار میرود که با اهدافی متفاوت توسط پیروان آن، طرح و دنبال میشود. این نظریه که مورد گفتگو و گاه مناقشه فراوان بوده، در تفسیر تسنیم نیز مفصلاً طرح و نقد شده است. تسلط نویسنده به این نظریه و ارائة بحثی فراگیر که جنبههای مختلف این نظریه را مورد واکاوی قرار میدهد و بهرهگیری ...
بیشتر
نظریة پلورالیزم دینی از جمله نظریههای متأخر بهشمار میرود که با اهدافی متفاوت توسط پیروان آن، طرح و دنبال میشود. این نظریه که مورد گفتگو و گاه مناقشه فراوان بوده، در تفسیر تسنیم نیز مفصلاً طرح و نقد شده است. تسلط نویسنده به این نظریه و ارائة بحثی فراگیر که جنبههای مختلف این نظریه را مورد واکاوی قرار میدهد و بهرهگیری از استدلالهای عقلی و نقلی، از محسنات بحث مطرح شده در این تفسیر است. فقدان پاسخی روشن به مقولة رستگاری که از مهمترین پرسشهای پلورالیزم دینی است، طرح برخی مطالب درون دینی که در پاسخ به اندیشة پورالیستی غیرقابل اتکاء به نظر میرسد و همچنین در نظر نگرفتن برخی آیات قرآن که به نوعی مؤید پلورالیزم دینی هستند، از مهمترین نقدهای وارد به مباحث مطرح شده در این تفسیر است. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای به نقد پلورالیزم دینی در تفسیر تسنیم پرداخته است.
عمران پناه لو؛ محسن احتشامی نیا؛ عبدالمجید طالب تاش
چکیده
در فرهنگ شیعی امام دارای فضائل، مناقب و اوصاف و صفات منحصر به فرد است و علم او فراتر از علم افراد عادی است زیرا علم او از مجاری و مبادی خاص الهی منشأ میگیرد.حافظ رجب بُرسی از علمای قرن هشتم(ق)، در کتاب «مَشارقُ اَنوارِالیقینِ فی اَسرارِ اَمیرِ الموُمِنینَ» بیش از هفتاد روایت را که ناظر به علم الهى، ائمه(ع) هستند ذکر کرده و براین ...
بیشتر
در فرهنگ شیعی امام دارای فضائل، مناقب و اوصاف و صفات منحصر به فرد است و علم او فراتر از علم افراد عادی است زیرا علم او از مجاری و مبادی خاص الهی منشأ میگیرد.حافظ رجب بُرسی از علمای قرن هشتم(ق)، در کتاب «مَشارقُ اَنوارِالیقینِ فی اَسرارِ اَمیرِ الموُمِنینَ» بیش از هفتاد روایت را که ناظر به علم الهى، ائمه(ع) هستند ذکر کرده و براین باور است که روایات مذکور، مؤیّد الهی بودن علم ائمّه است ودر صدد بر آمده است تا مبانی آنهارا تبیین نماید. ازآنجا که آراء ونظرات بُرسی تا حدودی متفاوت از دیگر متفکران شیعی مذهب است، بر آن شدیم،اندیشههای وی را در قالب یک مقاله به نمایش بگذاریم. یافتههای ما گواهی میدهد که بُرسی، هم منابع علم امام معصوم ونیز ابعاد مختلف علم وآگاهی اورا از روایات اهل بیت(ع) به خوبی استخراج واستنباط کرده و براین باور است که علم امام، منحصر و محدود به دانستن معارف و احکام شرعی نیست، بلکه شامل اموری از قبیل: دانستن اسم اعظم الهی، علم جامعه، علم جَفر، علم به حوادث «ماکان» و «مایکون»علم به بلایا، وعلم تمام زبانها، حتی زبان حیوانات، علم به کتب پیامبران پیشین، علم به عالَم برزخ و قیامت و احوال بهشت و جهنم؛ نیز میشود. هرچند برای تبیین بهتر وبیشتر مسائل مطرح دراین مقاله از منابع متعدد ومختلفی بهره بردهایم، لیکن محور اصلیاین پژوهش کتاب «مَشارقُ اَنوارِالیقینِ فی اَسرارِ اَمیرِ الموُمِنینَ(ع)» بُرسی بوده است.این مقاله، نخست با روش گردآوری دادهها و سپس با روش توصیفی وتحلیلی نوشته شده است.
حسین نیازبخش؛ اصغر واعظی
چکیده
ارتباط بین اخلاق و مابعدالطبیعۀ ابنجبیرول که به نوعی ارتباط بین دو رسالۀ «ینبوعالحیاه» و «اصلاحالاخلاق» است، از طریق مفهوم «شوق» میسر میشود. جهان نوافلاطونی ابنجبیرول از دو قوس صعود و نزول یعنی تبدیل وحدت به کثرت و بازگشت کثرت به وحدت تشکیل شده است. شوق هم علت نزول و هم علت صعود است. انسان مرتبهای است که از ...
بیشتر
ارتباط بین اخلاق و مابعدالطبیعۀ ابنجبیرول که به نوعی ارتباط بین دو رسالۀ «ینبوعالحیاه» و «اصلاحالاخلاق» است، از طریق مفهوم «شوق» میسر میشود. جهان نوافلاطونی ابنجبیرول از دو قوس صعود و نزول یعنی تبدیل وحدت به کثرت و بازگشت کثرت به وحدت تشکیل شده است. شوق هم علت نزول و هم علت صعود است. انسان مرتبهای است که از آن، صعود آغاز میشود. به همین دلیل، او باید شوق نزولی را به صعودی بدل کند. اخلاق آن چیزی است که به انسان کمک میکند تا با حاکم کردن شوق صعودی بر شوق نزولی، به سمت غایت یعنی امر نامتعین یا وحدت محض حرکت کند. اخلاق از طریق تنظیم طبایع حواس و تعادل خُلقها انسان را در مسیر صعود قرار میدهد. در واقع، انسان به علت نفس حیوانی و شوق نزولی خود در تشخیص غایت خود اشتباه کرده و امور متعین و جزئی را متعلق شوق و غایت خود میداند. این امر سبب خروج نفس از تعادل و گرایش به خلقهای متعدد میشود. این خلقها خود، عامل دوری بیشتر انسان از غایتش یعنی امر نامتعین میشوند. اخلاق این خلقها را به تعادل میرساند تا انسان بار دیگر به امر نامتعین شوق پیدا کرده و به صعود میل یابد.
علی اکبر افراسیاب پور؛ حسین آریان
چکیده
ابنخلدون (808 ـ732 ق)، به عنوان پایهگذار علم عرفان، اغلب به عنوان فیلسوف تاریخ، جامعهشناس و تمدنشناس معروف شده است، در حالی که در حوزههای متعددی از دانشهای عصر خود به پژوهش پرداخته و آثار ارزندهای از خود به یادگار گذاشته است، یکی از آنها فلسفۀ عرفان است که تاکنون به آن توجه نشده است. در این مقاله دیدگاه اختصاصی او در این حوزه ...
بیشتر
ابنخلدون (808 ـ732 ق)، به عنوان پایهگذار علم عرفان، اغلب به عنوان فیلسوف تاریخ، جامعهشناس و تمدنشناس معروف شده است، در حالی که در حوزههای متعددی از دانشهای عصر خود به پژوهش پرداخته و آثار ارزندهای از خود به یادگار گذاشته است، یکی از آنها فلسفۀ عرفان است که تاکنون به آن توجه نشده است. در این مقاله دیدگاه اختصاصی او در این حوزه واکاوی میشود و اصالت و معرفتشناسی عرفان و دریافتهای عرفانی و وحدت وجود با مبنای خاص فلسفۀ عرفان او تبیین میشود. هدف این مقالة توصیفی، دریافت همدلانۀ ابن خلدون با عرفان است که به روش کتابخانهای و با مراجعه به آثار اصلی او انجام شده است. اگر چه با چنین مطالعهای روشن میشود که ابن خلدون اگر عارف رسمی هم نبوده، گرایش زیادی به عرفان داشته است.
محمد شاه حسینی؛ محسن جاهد؛ رحیم دهقان
چکیده
ملاصدرا انسانها را در نشئة دنیایی، نوعی واحد قلمداد میکند و در عین حال، باطناً آنها را متکثر و متفاوت معرفی میکند و این تنوع باطنیِ انسان را آن به آن دانسته است. این بیانِ دوگانة وی در باب وحدت و کثرت انسانها، شائبة التقاط در نظراتش را به همراه داشته و جمع این دو نظر را دشوار ساخته است. وی ملاک رایج بین حکماء برای رسیدن به نوع جدید ...
بیشتر
ملاصدرا انسانها را در نشئة دنیایی، نوعی واحد قلمداد میکند و در عین حال، باطناً آنها را متکثر و متفاوت معرفی میکند و این تنوع باطنیِ انسان را آن به آن دانسته است. این بیانِ دوگانة وی در باب وحدت و کثرت انسانها، شائبة التقاط در نظراتش را به همراه داشته و جمع این دو نظر را دشوار ساخته است. وی ملاک رایج بین حکماء برای رسیدن به نوع جدید را میپذیرد و وجود کمال اولی مانند نطق برای انسان را ملاکی برای پذیرش نوع واحد برای همة افراد انسانی نشان میدهد، اما از طرفی بهدلیل حرکت جوهری، در هر لحظه انسانها را دارای نوع جدید میداند. این ابهام در تعریف نوع که بهواسطة عدم شکل گیری علم منطقِ مبتنی بر حکمت متعالیه است،کار را برای روشن ساختن ملاک نوع از نظر ملاصدرا دشوار کرده است. نویسنده برای یافتن پاسخ روشن به این مسئله بر اساس مبانی و تصریحات وی به عوامل کثرت نوع از نظر صدرا پرداخته است تا وجه جمعی بین این دوگانه بیابد، اما در نهایت میتوان گفت هرچند ایدة کثرت نوعی انسان، طرحی روشن برخاسته از مبانی حکمت متعالیه است اما نمی توان این ایده را با تأکید ملاصدرا بر وحدت انسانها در نشئة دنیا به وجه جمع مدللی رساند. وی نوع انسان را ناشی از افعال انسان، متکثر دانسته و در ابتدای خلقت واحد معرفی میکند اما در موارد دیگری انسان را پیش از خلقت کثیر میداند. همچنین وی به وحدت ظاهری در دنیا قائل بوده و کثرت را به یوم حشر حواله میدهد و این در حالی است که اگر باطن و حقیقت انسان یعنی نفس را در نشئة دنیا در نظر نگیریم، ملاک وحدت امری جز بدن عنصری نخواهد بود که در نظام صدرایی، قائل بودن به وحدت انسانها مبتنی بر بدن عنصری، وجه معقولی به نظر نمیرسد.
اکبر عروتی موفق؛ ابوالقاسم اسدی
چکیده
رسالـةالطیر یکی از سه رسالة رمزی و تمثیلی ابنسیناست که به اتفاق حیبنیقظان و سلامان و ابسال، دورهای از سیر و سلوک عقلانی و معنوی را به زبان رمز بیان کرده است. او در این رساله، هبوط نفس را از جهان ارواح به عالم خاکی و عروج نفس ناطقة انسانى از مرتبة تعلقات جسمانى و گرفتار آمدن در دام وابستگیهای دنیایی را تا مراتب عالى کمال روحانى ...
بیشتر
رسالـةالطیر یکی از سه رسالة رمزی و تمثیلی ابنسیناست که به اتفاق حیبنیقظان و سلامان و ابسال، دورهای از سیر و سلوک عقلانی و معنوی را به زبان رمز بیان کرده است. او در این رساله، هبوط نفس را از جهان ارواح به عالم خاکی و عروج نفس ناطقة انسانى از مرتبة تعلقات جسمانى و گرفتار آمدن در دام وابستگیهای دنیایی را تا مراتب عالى کمال روحانى و مرتبة دیدار با خداوند به تصویر میکشد. در این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده نوع نگاه ابنسینا به انسان، ظرفیتها و قابلیتهای سلوکی وی با عنایت به رسالـةالطیر بررسی شده است. وی در این رساله با نگاهی انسانشناسانه وضعیت انسان سالک را به شکلی بیان کرده که به مشرب حکمای اشراقی و عارفان بسیار نزدیک است. به گونهای که میتوان این اثر را یکی از منابع و مأخذ افکار و عقاید حکمای اشراقی به حساب آورد.
محمدحسین فاریاب؛ امیر پژوهنده
چکیده
احسان الهی ظهیر از نویسندگان معروف پرتلاش وهابی در رد عقاید شیعه است. وی در آثار متعدد خود وجود امام دوازدهم شیعیان را موهوم دانسته و بر این باور است که امام حسن عسکری علیهالسلام فرزندی ندارد. او برای اثبات ادعای خود از روایات نقل شده از کتب شیعه و دیدگاههای اندیشمندان شیعی استفاده میکند. در این نوشتار دیدگاه ایشان و روایات و دیدگاه ...
بیشتر
احسان الهی ظهیر از نویسندگان معروف پرتلاش وهابی در رد عقاید شیعه است. وی در آثار متعدد خود وجود امام دوازدهم شیعیان را موهوم دانسته و بر این باور است که امام حسن عسکری علیهالسلام فرزندی ندارد. او برای اثبات ادعای خود از روایات نقل شده از کتب شیعه و دیدگاههای اندیشمندان شیعی استفاده میکند. در این نوشتار دیدگاه ایشان و روایات و دیدگاه متکلمان شیعه نقل شده توسط ایشان مورد بررسی و نقد قرار میگیرد و مشخص میشود که نحوه استناد ایشان به این دسته از روایات و کتب شیعی صحیح نیست. همچنین در ادامه با توجه به روایاتی که از کتب معتبر اهل سنت نقل شده و به همراه ضمیمه کردن وقایع تاریخی منقول در کتب تاریخی، این نتیجه به دست میآید که وجود امام مهدی عجل الله امری موهوم نیست و هم از نظر شیعی و هم از نظر اهل سنت، امام حسن عسکری علیهالسلام دارای فرزند هستند که همان مهدی منتظر در نزد شیعه است.
حنیف امین بیدختی
چکیده
اهمیت فلسفی و تاریخی دانشنامة علایی به طرز خرسندکنندهای روشن نشده است. در این نوشته میکوشم که از برخی ویژگیهای فلسفی، ساختاری و تاریخی دانشنامه و جایگاه آن در میان نوشتههای ابنسینا سخن بگویم. این پرسش را مطرح خواهم کرد که چرا دانشنامه از نظر درونمایة فلسفی هم نوشتهای مهم است. در این راستا، ناگزیر به جایگاه تاریخی دانشنامه ...
بیشتر
اهمیت فلسفی و تاریخی دانشنامة علایی به طرز خرسندکنندهای روشن نشده است. در این نوشته میکوشم که از برخی ویژگیهای فلسفی، ساختاری و تاریخی دانشنامه و جایگاه آن در میان نوشتههای ابنسینا سخن بگویم. این پرسش را مطرح خواهم کرد که چرا دانشنامه از نظر درونمایة فلسفی هم نوشتهای مهم است. در این راستا، ناگزیر به جایگاه تاریخی دانشنامه اشاره خواهم کرد و خاطر نشان میکنم که میتوان از آن به عنوان سنجهای برای شناخت گسترشاندیشههای او استفاده کرد. همچنین با پرداختن به اهمیت آموزشی دانشنامه به عنوان نوشتاری جامع در فلسفة سینوی، بر ابنسینا پژوهان به دلیل کمتوجهی به این نوشتار ارجمند خرده میگیرم. خواهم گفت که این کم توجهی در واپسین چاپ دانشنامة علایی بازتاب یافته است. چرا که چاپ تازة دانشنامة از سوی انتشارات مولی مشوب به خطایی نابخشودنی است. بغرنجی این خطا را با تکیه بر دیدگاه ابنسینا پیرامون نظریة دانش و آموزش (تعلیم) مستدل میکنم. این خطا را شاهدی میگیرم بر اینکه دانشنامه چنان که باید مورد پژوهش و مطالعه قرار نگرفته است و جایی در ابنسیناپژوهی معاصر نداشته است. نشان خواهم داد که ویراست تازه اثری است ناکام، که از نظر فلسفی مهمترین نوآوری تعلیمی و ساختاری ابنسینا را ضایع کرده است. ادعا میکنم که دانشنامه همچنان نیازمند است به ویراستی انتقادی، با بهرهگیری از دانش نسخهشناسی و بر اساس نسخههای بیشتر
علی آقاجانی
چکیده
اخلاق محور تعالیم فلسفی منسیوس مفسر کنفوسیوس و در عین حال فیلسوف مبدع است که آن را میتوان مبتنی بر مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی، و انسان شناختی صورتبندی کرد. این مقاله، همچنین آموزههای اخلاقی مکتب منسیوس در سه سطح فردی، خانوادگی و سیاسی؛ را صورتبندی میکند. وی در هستیشناسی رویکرد متافیزیکی بیشتر و شفافتر نسبت به کنفوسیوس ...
بیشتر
اخلاق محور تعالیم فلسفی منسیوس مفسر کنفوسیوس و در عین حال فیلسوف مبدع است که آن را میتوان مبتنی بر مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی، و انسان شناختی صورتبندی کرد. این مقاله، همچنین آموزههای اخلاقی مکتب منسیوس در سه سطح فردی، خانوادگی و سیاسی؛ را صورتبندی میکند. وی در هستیشناسی رویکرد متافیزیکی بیشتر و شفافتر نسبت به کنفوسیوس و در انسانشناسی فیلسوفی مبدع و پردازندة نیک سرشتی انسان است. از نظر منسیوس فطرت منشأ جامع اخلاقیات است و اخلاق ریشه در فطرت و فطرت ریشه در آسمان دارد. در نگرش اخلاقی منسیوس چند مفهوم کنفوسیوسی اهمیت به سزایی دارد که وی به تکمیل همراه با برخی ابداعات میپردازد. لی (Li) چرخ اعتدال رفتار، «Yi» به معنای پرهیزگاری و بایستگی، جن (Jen) یا رن (Ren) به معنی انسان دوستی، چونگ (Chung) و شو (Chu)، طریقه (Tao) که جادهای است به سوی هستی مشترک و تکامل نوع بشر، مینگ (Ming) به معنای مشیت یا سرنوشت، ارتباطات پنجگانه، قاعدة طلایی کمال خود و کمال دیگران، تکلیفگرایی و گذار از سود شخصی و اصلاح نامها. از نظر منسیوس در میان فضایل، چهار فضیلت تقوا، خرد، دانش و نیکخواهی ام الفضایل هستند. منسیوس در اخلاق فردی به تهذیب نفس، شرمساری و حیا، عشق به احسان، خودانتقادی، پشتکار و... پا میفشرد. از دیدگاه وی روابط میان زن و شوهر آغاز تمامیروابط انسانی است. در اخلاق سیاسی برای اداره کشور توسط حاکم به جز حکمت و فلسفه، چند قانون و وظیفه اخلاقی مانند شایسته سالاری و تکریم مردم و دوری از استبداد را توضیح میدهد.
امیرحسین خسروآبادی؛ باقر شاملو
چکیده
«کیفردهی» یک نهاد اجتماعی و یکی از موضوعهای اساسی در حوزة سیاستگذاری کیفری است. با توجه به ماهیت نهادگرایانة کیفردهی و لزوم عادلانه بودن این نهادها، نهادهای اجتماعی عادلانه آن دسته از نهادهایی هستند که قواعد نظامبخش خود را به صورت برابر نسبت به سوژهها ارائه میکنند. اما اعطای فرصت به سوژههای کمبرخوردار میتواند به ...
بیشتر
«کیفردهی» یک نهاد اجتماعی و یکی از موضوعهای اساسی در حوزة سیاستگذاری کیفری است. با توجه به ماهیت نهادگرایانة کیفردهی و لزوم عادلانه بودن این نهادها، نهادهای اجتماعی عادلانه آن دسته از نهادهایی هستند که قواعد نظامبخش خود را به صورت برابر نسبت به سوژهها ارائه میکنند. اما اعطای فرصت به سوژههای کمبرخوردار میتواند به تحقق نظم تعادلی منجر شود. در نتیجه نهادهای اجتماعی عادلانه را میتوان با دو وصف برابری و تعدیل توصیف کرد که این دو وصف، پایههای اصلی توصیف عادلانة نهادهای اجتماعی است. تبعیض در کیفردهی موجب ایذاء و محدودیتهای ناروا نسبت به شهروندان میشود و پایههای مشروعیت نظام عدالت کیفری را متزلزل میکند. امروزه پرهیز از مصونیت کیفری یا بالعکس، کیفردهی تبعیضآمیز، به یکی از مهمترین دغدغههای اجتماعی در حیطة سیاستگذاری کیفری و در نهایت رضایتمندی اجتماعی تبدیل شده است که میتواند قویترین توجیه در فلسفة کیفردهی باشد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ضمن تبیین ریشههای فلسفی توجیه کیفردهی، مختصاتی از سامانة کیفردهی عادلانه ترسیم میکند. ازجمله یافتههای این پژوهش آن است که چنانچه نهاد کیفردهی در فرایند عادلانه حول دو محور برابری و تعدیل جریان یابد، میتواند به ساماندهی مجدد نظم اجتماعی مختل شده در اثر بزهکاری منجر شود. این فرایند با اصولی مانند نفی جبرگرایی، لزوم حاکمیت قانون و اصل ضرورت در استفاده از ابزار کیفری تثبیت میشود. با توجه به ابتنای این مختصات بر محور نظریة عدالت اجتماعی (عامل مشروعیتزای کیفر)، صرفاً به مختصات مذکور توجه میشود.
نرگس نظرنژاد؛ زینب میرزاپور؛ فروزان راسخی
چکیده
رواقیان بهعنوان فیلسوفان روانشناس و مولانا بهعنوان روانشناس دین مدار به تقویت تابآوری توجه کردهاند. مقالة حاضر، حاصل مطالعهای میانرشتهای، در حوزة فلسفة کاربردی برای شرح، تبیین و مقایسۀ اندیشۀ رواقیان و مولانا در خصوص راههای تقویت تابآوری در مواجهه با مشکلات روزمرۀ زندگی است. اهمیت پژوهش حاضر در ارائة راهکارهای ...
بیشتر
رواقیان بهعنوان فیلسوفان روانشناس و مولانا بهعنوان روانشناس دین مدار به تقویت تابآوری توجه کردهاند. مقالة حاضر، حاصل مطالعهای میانرشتهای، در حوزة فلسفة کاربردی برای شرح، تبیین و مقایسۀ اندیشۀ رواقیان و مولانا در خصوص راههای تقویت تابآوری در مواجهه با مشکلات روزمرۀ زندگی است. اهمیت پژوهش حاضر در ارائة راهکارهای عملی برای تقویت تابآوری در مقابل حوادث ناگوار است؛ با این اعتقاد که عمل به این راهکارها شادی و آرامش را به ارمغان میآورد. در پژوهش انجام شده از دیدگاه رواقیان و مولانا به موارد اشتراک و افتراق در مسئله راههای تقویت تابآوری رسیدهایم؛ از جمله این که: رواقیان و مولانا ریشه و علت خیر و شر را به عوامل درونی مربوط میدانستند؛ طوری که خودشناسی و در نهایت خودشکوفایی، از مهمترین عوامل تقویت تابآوری در تعالیم این اندیشمندان بوده است. از سوی دیگر، رواقیان آرامش و سعادت را در فلسفه جستجو میکردند، حال آنکه مولانا سعادت را در ارتباط شهودی با خدا میداند.
سید علی هاشمیان بجنورد؛ احمد خاتمی
چکیده
یکی از دغدغههای اصلی سنایی، وجوه تقابل و اشتراک میان عقل و شریعت است. اظهار نظرهای متنوع و گوناگون سنایی دربارة عقل و شرع سبب شده است هم چنان که عدهای لقب حکیم بر وی نهادهاند، عدهای نیز او را شاعری متشرع به شمار آورند و حتی گاهی او را در زمرۀ خردستیزان بدانند. به نظر میرسد دلیل اصلی این برداشتهای متفاوت از دیدگاه ...
بیشتر
یکی از دغدغههای اصلی سنایی، وجوه تقابل و اشتراک میان عقل و شریعت است. اظهار نظرهای متنوع و گوناگون سنایی دربارة عقل و شرع سبب شده است هم چنان که عدهای لقب حکیم بر وی نهادهاند، عدهای نیز او را شاعری متشرع به شمار آورند و حتی گاهی او را در زمرۀ خردستیزان بدانند. به نظر میرسد دلیل اصلی این برداشتهای متفاوت از دیدگاه سنایی نسبت به موضوع مذکور، توجه او به مراتب گوناگون عقل و شرع بوده است. پرسش اصلی این است که سنایی بیشتر چه معنایی از عقل و شرع را مدنظر داشته و تحت چه شرایطی عقل را بر شریعت یا شریعت را بر عقل ترجیح داده است. در این مقاله سعی خواهیم کرد با تکیه بر مطالعات کتابخانهای، تناقضهای ظاهری کلام وی را در این موضوع توجیه نماییم. به نظر میرسد سنایی نه تنها خردورزی و دینداری را در تعارض نمیدیده است و این دو را مکمل هم میدانسته است، بلکه معتقد به اتحاد عقل و شرع در مرتبهای فراتر از صوت و حرف بوده است.
مریم علیزاده؛ حسین هاشم نژاد
چکیده
هرمنوتیک فلسفی یکی از نظریات تفسیر متون در غرب پس از رنسانس است که تحولاتی را در تفکر معرفتی برخی از نواندیشان مسلمان ایجاد نمود. این نظریه افزون بر اختلاف در مبانی و اصول، سبب نسبیگرایی و پلورالیسم تفسیری میشود. برخی از اندیشمندان حوزة تفسیر قرآن کریم با غفلت از این پیامدها و با پذیرش این نظریه سعی در تطبیق پلورالیسم تفسیری بر ...
بیشتر
هرمنوتیک فلسفی یکی از نظریات تفسیر متون در غرب پس از رنسانس است که تحولاتی را در تفکر معرفتی برخی از نواندیشان مسلمان ایجاد نمود. این نظریه افزون بر اختلاف در مبانی و اصول، سبب نسبیگرایی و پلورالیسم تفسیری میشود. برخی از اندیشمندان حوزة تفسیر قرآن کریم با غفلت از این پیامدها و با پذیرش این نظریه سعی در تطبیق پلورالیسم تفسیری بر مسئلة پایانناپذیری فهم قرآن کریم دارند، بنابراین تحلیل و مقایسة این دو نظریه ضرورت دارد. این پژوهش با هدف انتقادی و با روش تحلیلی- تطبیقی درصدد بررسی مؤلفههای پلورالیسم تفسیری در هرمنوتیک فلسفی و تفاوت آن با پایانناپذیری تفسیر قرآن کریم است. پس از بررسی این مؤلفهها این نتیجه حاصل شد که پلوالیسم تفسیری به دلیل ایجاد نسبیگرایی، پیروی از شک، خروج از دلالتهای لفظی کلام و همچنین تمرکز بر مفسرمحوری با پایانناپذیری در تفسیر قرآن کریم تفاوت اساسی دارد و نمیتوان بر یکدیگر تطبیق نمود.
کنانه مصطفى؛ امیر جوان آراسته؛ رحمان بوالحسنی
چکیده
قرآن کریم همواره سرچشمه و مهمترین منبع حکمت برای عارفان مسلمان بوده است و بسیاری از موضوعات عرفانی میتواند از نظر قرآنی بررسی شود، همچون تمثل که حق تعالی در قرآن از آن یاد کرده و در چند سوره به تمثل تصریح کرده است. در این پژوهش سعى شده با روش تحلیلی ـ توصیفی تمثّلی که در عرفان مطرح است با مراجعه به قرآن کریم بررسی شود تا از رهگذر شناخت ...
بیشتر
قرآن کریم همواره سرچشمه و مهمترین منبع حکمت برای عارفان مسلمان بوده است و بسیاری از موضوعات عرفانی میتواند از نظر قرآنی بررسی شود، همچون تمثل که حق تعالی در قرآن از آن یاد کرده و در چند سوره به تمثل تصریح کرده است. در این پژوهش سعى شده با روش تحلیلی ـ توصیفی تمثّلی که در عرفان مطرح است با مراجعه به قرآن کریم بررسی شود تا از رهگذر شناخت دقیقتر تمثل و اقسام آن، ابعاد معرفتشناختی و هستیشناختی تمثل نیز روشنتر شود. حاصل آنکه پس از مطالعه، تحلیل و مراجعه به تفاسیر آیات مرتبط با مسئله، نتایجی که به دست آمده حاکی از این است که تمثل منحصر در تمثل فرشتگان نیست و اموری دیگری همچون رؤیا، تمثل شیطان، معراج رسول اکرم (ص) و ... نیز که در قرآن ذکر شدهاند میتوانند در قالب تمثل تفسیر شوند. افزون بر این دیدگاه قرآن دربارة چیستی و چگونگی تمثّل، نحوة ارتباط آن با عوالم هستی و جنبههای معرفتی انسان به زبان وحی نیز قابل بررسی است. چه اینکه عارفان همواره با تحلیل نمونههای تمثل در قرآن کریم در پی دستیابی به شناخت عمیقتری از این مسئله بودهاند.
بهرام چم سورکی؛ نصرالله حکمت
چکیده
انسان و خدا محورهای اصلی تفکر ابنسینا هستند. انسان به عنوان موجودی در میانۀ دنیای محسوسات، و عالم عقول و مجردات، ثمرۀ آفرینش است و به نظر او، شناخت خدا، غایت مابعدالطبیعه و مهمترین بخش تفکر است، که اعتبار علوم دیگر به نسبت آن سنجیده میشود. برای شناخت هنر در تفکر ابنسینا، باید جایگاه آن را نسبت به این غایت مشخص کرد، مسئلهای که ...
بیشتر
انسان و خدا محورهای اصلی تفکر ابنسینا هستند. انسان به عنوان موجودی در میانۀ دنیای محسوسات، و عالم عقول و مجردات، ثمرۀ آفرینش است و به نظر او، شناخت خدا، غایت مابعدالطبیعه و مهمترین بخش تفکر است، که اعتبار علوم دیگر به نسبت آن سنجیده میشود. برای شناخت هنر در تفکر ابنسینا، باید جایگاه آن را نسبت به این غایت مشخص کرد، مسئلهای که به هنر در جهانشناسی سینوی، جایگاهی ویژه میدهد. جهان سینوی مشتمل بر دایرهای است که در قوس نزولی، از مبدأ آغاز و به ماده ختم میشود و در قوس صعودی از انسان آغاز میشود و به سمت عالم عقول و مجردات حرکت میکند. عقل نخستین قابلیت انسان در قوس صعودی است که مورد توجه ابنسینا قرار میگیرد، امری که با توجه به وقوف ابنسینا به محدودیتها و ظرفیتهایش، او را به سمت سنجشِ عقل پیش میبرد، حاصل این بررسی، ظهور عرفان و هنر در آثار ابنسیناست؛ هر چند ابنسینا عرفان را توانا در سلوک و سیر صعودی میداند، اما بیانناپذیری و سکوت عرفان، و محدود بودن آن در میان افرادی خاص، او را به سمت هنر سوق میدهد.