مهدی عاشوری؛ عبدالحسین خسروپناه
دوره 15، شماره 4 ، دی 1394، ، صفحه 91-108
چکیده
در فلسفه اسلامی، شاخهای مستقل با عنوان فلسفه علم وجود ندارد، اما این سنت فلسفی الگوهایی برای علمشناسی ارائه کرده است. بر اساس الگوی علمشناسی منطقی ظرف تحقق «علوم» نیز مانند «ادراک» ذهن است زیرا هر دو یک حقیقت هستند، با این تفاوت که «ادراک» از حیث تحلیل درونی مطلق فرض شدهاست، ولی در علوم به اجزاء آن به عنوان مفاهیم و قضایا ابتنای ...
بیشتر
در فلسفه اسلامی، شاخهای مستقل با عنوان فلسفه علم وجود ندارد، اما این سنت فلسفی الگوهایی برای علمشناسی ارائه کرده است. بر اساس الگوی علمشناسی منطقی ظرف تحقق «علوم» نیز مانند «ادراک» ذهن است زیرا هر دو یک حقیقت هستند، با این تفاوت که «ادراک» از حیث تحلیل درونی مطلق فرض شدهاست، ولی در علوم به اجزاء آن به عنوان مفاهیم و قضایا ابتنای آنها بر مبادی تصوری و تصدیقی نظر میشود. در این تحلیل «علم» خواه به صورت بسیط یا مرکب امری ذهنی و «وابسته به شخصِ عالم» است. اما متفکران مسلمان طی چند دهه اخیر با «هویتی شناختی» مواجه هستند که آن را نیز «علم» میگویند. در اصطلاح اخیر، «علم» هویتی است غیروابسته به عالِمی خاص و اصطلاحاً بینالاذهانی است، چنین نگاهی در میان متفکران مسلمان مسبوق به سابقه است و برخی فیلسوفان مانند علامه طباطبایی میان علوم برهانی و علوم اعتباری قائل به تفصیل شدهاند. برای تحلیل و مقایسه این دو «هویت» از منظر فلسفه اسلامی و بررسی رابطه آن با «معرفت» مسئله را در سه پرسش تفصیل میدهیم: اول اینکه رابطه این «مجموعه واحد» با «شناخت» چیست و چگونه باعث شناخت میشود؟ دوم این که سِرّ وحدت یک علم و تمایز آن از دیگر علوم چیست؟ سوم اینکه هر مجموعه از نظر ساختاری دارای چه ارکان و اجزائی است تا بتواند معرفتساز باشد؟ در این مقاله پس از توضیح الگوی علمشناسی منطقی و پرسش از هویت اجتماعی علوم از تفصیل علوم به برهانی و اعتباری دفاع میکنیم، ولی بر خلاف علامه طباطبایی این میان این دو رابطه تولیدی را برقرار میدانیم.
محمد علی اخگر؛ علی فارسی نژاد
دوره 17، شماره 4 ، دی 1396، ، صفحه 93-114
چکیده
معنای زندگی به عنوان مسالهای بسیار مهم، مورد توجه استاد مطهری و علامه جعفری قرار گرفته است. بررسی توصیفی- تحلیلی دیدگاه این دو متفکر مسلمان، مبین این حقیقت است که علیرغم وجود مشابهتهای قابل توجه، تفاوتهای اساسی در رویکرد آنها نسبت به این مساله وجود دارد. این تفاوتها در سه محور اصلی قابل صورتبندی است: 1- رویکرد کلامی و نقلی ...
بیشتر
معنای زندگی به عنوان مسالهای بسیار مهم، مورد توجه استاد مطهری و علامه جعفری قرار گرفته است. بررسی توصیفی- تحلیلی دیدگاه این دو متفکر مسلمان، مبین این حقیقت است که علیرغم وجود مشابهتهای قابل توجه، تفاوتهای اساسی در رویکرد آنها نسبت به این مساله وجود دارد. این تفاوتها در سه محور اصلی قابل صورتبندی است: 1- رویکرد کلامی و نقلی استاد مطهری به این مساله برخلاف رویکرد عقلی و فلسفی علامه جعفری به آن 2- نگرش غیراستقلالی و معنای زندگی و بدیهیانگاری آن در مقابل توجه جدی علامه جعفری به مقام پرسش معنای زندگی و تلاش برای استخراج پاسخ این مساله از درون تحلیل پرسش. این تفاوتهای اساسی خود نشاندهندهی دو گونهی متفاوت بحث از معنای زندگی تحویلگرایانهی استاد مطهری به مسالهی معنای زندگی در مقابل نگرش استقلالی و محوری علامه جعفری نسبت به این مساله 3- عدم توجه استاد مطهری به پرسش در ساحت اندیشهی اسلامی- ایرانی است.
محمد عباس زاده جهرمی
دوره 19، شماره 1 ، فروردین 1398، ، صفحه 101-120
چکیده
مختصات نبی به آن دسته از ویژگیهای نبی اطلاق میشود که او را از دیگر انسانها جدا میکند و آنها را میتوان در دریافت وحی، عصمت و معجزه خلاصه کرد. در این نوشتار درصدد تبیین مبدأ انسانشناسی این مختصات نبی به روش کتابخانهای و تحلیلی مبتنی بر نگرش فلسفی هستیم. ابنسینا و ملاصدرا بر وجود قوة قدسیة نبی تأکید دارند، لذا به منظور انجام ...
بیشتر
مختصات نبی به آن دسته از ویژگیهای نبی اطلاق میشود که او را از دیگر انسانها جدا میکند و آنها را میتوان در دریافت وحی، عصمت و معجزه خلاصه کرد. در این نوشتار درصدد تبیین مبدأ انسانشناسی این مختصات نبی به روش کتابخانهای و تحلیلی مبتنی بر نگرش فلسفی هستیم. ابنسینا و ملاصدرا بر وجود قوة قدسیة نبی تأکید دارند، لذا به منظور انجام پژوهش، ابتدا ویژگی قوة قدسیه و رابطة آن با قوة حدس و عقل فعال –که در نگرش فلاسفه نقش ویژهای در مختصات دارد- توضیح داده خواهد شد. در ادامه به نقش این قوه در دریافت وحی پرداخته خواهد شد و به کمک جایگاه این قوة نظریه رؤیای رسولانه بررسی و نقد خواهد شد. در قسمت بعد، نقش این قوه در خاصة دیگر نبی یعنی عصمت تبیین خواهد شد. در پایان رابطة این قوه با معجزه بررسی خواهد شد. از این منظر میتوان افقی جدید بر تفاوت سحر و معجزه گشود.
مژگان کلاچاهی ثابت؛ محمد هادی قندهاری
چکیده
رجعت از آموزههای اصیل مکتب کلامی امامیه است که از سوی سایر نحل اسلامی مورد انتقادات گسترده قرار گرفته است. ناصر القفاری اندیشمندِ وهابیِ معاصر در کتابِ اصول مذهب الشیعـة الإمامیـة، انتقادات گستردهای را به این آموزه مطرح کرده که دامنة این انتقادات ریشهها، ناتمامیِ دلایل و دلایلِ بطلان این عقیده را درنوردیده است. او کوشیده تا ...
بیشتر
رجعت از آموزههای اصیل مکتب کلامی امامیه است که از سوی سایر نحل اسلامی مورد انتقادات گسترده قرار گرفته است. ناصر القفاری اندیشمندِ وهابیِ معاصر در کتابِ اصول مذهب الشیعـة الإمامیـة، انتقادات گستردهای را به این آموزه مطرح کرده که دامنة این انتقادات ریشهها، ناتمامیِ دلایل و دلایلِ بطلان این عقیده را درنوردیده است. او کوشیده تا با مرتبط دانستنِ این اعتقاد به تعالیم اهل کتاب و ارائة تصویری یهودی از آن، ریشههای آن را به خارج از اسلام گره زده و عبدالله بن سبأ را بنیانگذار این تفکر معرفی نماید. این امر در حالی است که افزون بر آیات و روایات متواترِ دال بر آموزة رجعت، اساساً یهودیان به رجعتِ پسینی معتقد نیستند، و از عبدالله بن سبأ نیز هیچگاه اعتقاد به رجعت مصطلح گزارش نشده است. مهمترین دستاورد متن حاضر علاوه بر رد پندارهای قفاری، تبیین تمایز اندیشة رجعت در کلام امامیه و گزارههای منتسب به یهود و سبأئیت است
علی قاسمی
دوره 18، شماره 2 ، تیر 1397، ، صفحه 103-122
چکیده
سیاست خارجی و درک ماهیت رفتاری واحدهای سیاسی در عرصه بین الملل از موضوعات مهم مورد توجه مکاتب، اندیشمندان و نظام های سیاسی می باشد. در کلام سیاسی اسلام به عنوان یکی از انشعابات علم کلام و از حوزه های مطالعات سیاسی که در صدد تبیین آموزه های سیاسی دینی است، تبیین الگوهای رفتاری سیاست خارجی در آموزه های قرآن کریم، روایات و سیره معصومین(ع) ...
بیشتر
سیاست خارجی و درک ماهیت رفتاری واحدهای سیاسی در عرصه بین الملل از موضوعات مهم مورد توجه مکاتب، اندیشمندان و نظام های سیاسی می باشد. در کلام سیاسی اسلام به عنوان یکی از انشعابات علم کلام و از حوزه های مطالعات سیاسی که در صدد تبیین آموزه های سیاسی دینی است، تبیین الگوهای رفتاری سیاست خارجی در آموزه های قرآن کریم، روایات و سیره معصومین(ع) تجلی خاصی دارد. بر این اساس و به منظور رسیدن به اهداف سیاست خارجی، مکانیزم های متعددی در کلام سیاسی اسلام متصور است که از مهم ترین آنها مکانیزم سیاسی و فرهنگی می باشد، که بررسی و تامل در آن نشان از اهمیت بسیار کلام سیاسی نسبت به گفت و گو و مذاکره با دیگر نظام های سیاسی در راستای حل اختلافات و چالشهای موجود در عرصه بین الملل است.
شمس الله سراج؛ جواد نظری؛ مجید ضیایی
چکیده
بنابر الهیاتِ سلبیِ قاضی سعید، خداوند فاقد هرگونه صفتی ـ اعم از صفت عین ذات یا زائد بر ذات ـ است و بین او و مخلوقاتش هیچ گونه سنخیتی نیست، لذا الفاظی که بر خالق و مخلوق حمل میشوند در مخلوقات دارای معنای ایجابی هستند اما در خداوند معنای سلبی میدهند، به عنوان مثال، موجود بودن او همان معدوم نبودن اوست. لذا ما از او هیچ گونه درکی جز درک ...
بیشتر
بنابر الهیاتِ سلبیِ قاضی سعید، خداوند فاقد هرگونه صفتی ـ اعم از صفت عین ذات یا زائد بر ذات ـ است و بین او و مخلوقاتش هیچ گونه سنخیتی نیست، لذا الفاظی که بر خالق و مخلوق حمل میشوند در مخلوقات دارای معنای ایجابی هستند اما در خداوند معنای سلبی میدهند، به عنوان مثال، موجود بودن او همان معدوم نبودن اوست. لذا ما از او هیچ گونه درکی جز درک سلبی نمیتوانیم داشته باشیم. اما نداشتن هیچ گونه درک ایجابی از خداوند، ممکن است به تعطیل منجر شود. هدف از این نوشتار، بیان راهکارهای قاضی سعید برای حل این مشکل و ارزیابی این نکته است که آیا این راهکارها منطقاً توان حل مسئلة تعطیل در اندیشة او را دارند؟ قاضی سعید برای حل این مشکل، چهار راهحل ارائه داده است: 1. جانشینی معرفت سلبی به جای معرفت ایجابی؛ 2. مطرح کردن خداوند به عنوان بخشندة صفات نه متصف به آنها؛ 3. خداوند ثبوت دارد نه وجود و نه عدم، و ما این ثبوت را درک میکنیم، اما این درک نیز فقط ثبوت دارد و مخلوق قوای ادراکی ما نیست؛ 4. جانشینی درک ایجابی از اسماء و صفات به جای درک ایجابی از ذات خداوند. ارزیابی عقلی این راهحلها نشان میدهد که هیچ یک توان حل معضل تعطیل در اندیشة توحیدی قاضی سعید قمی را ندارند.
محمدحسین فاریاب
چکیده
مسئلۀ تبعیت یا عدم تبعیت احکام از مصالح و مفاسد از مسائل بین رشتهای میان کلام و فقه است. در این باره، اندیشوران شیعه با اشاعره ـ که بر عدم تبعیت احکام از مصالح و مفاسد پافشاری میکنند ـ اختلاف نظر دارند، از سوی دیگر خود نیز، یکسان نمیاندیشند. برخی بر تبعیت مطلق احکام از مصالح و مفاسد تأکید دارند و برخی نیز تبعیت نسبی احکام از مصالح ...
بیشتر
مسئلۀ تبعیت یا عدم تبعیت احکام از مصالح و مفاسد از مسائل بین رشتهای میان کلام و فقه است. در این باره، اندیشوران شیعه با اشاعره ـ که بر عدم تبعیت احکام از مصالح و مفاسد پافشاری میکنند ـ اختلاف نظر دارند، از سوی دیگر خود نیز، یکسان نمیاندیشند. برخی بر تبعیت مطلق احکام از مصالح و مفاسد تأکید دارند و برخی نیز تبعیت نسبی احکام از مصالح و مفاسد را باور دارند. آنچه این نوشتار در پی آنهاست، در پی نشاندادن تأثیر مبانی کلامی در حل این مسئله است. به نظر میرسد برای حل این مسئله باید تکلیف خود را با چهار مبنای مهم کلامی و عقلی روشن کنیم: حسن و قبح ذاتی یا شرعی؛ عدل الهی، هدفمندی خداوند در افعال و استحالة ترجیح بلامرجح. نویسنده با نشان دادن چگونگی تأثیر این مبانی در حل این مسئله، در نهایت نظریۀ تبعیت مطلق احکام از مصالح و مفاسد را برگزیده است.
محمد شکری
دوره 16، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 105-120
چکیده
نظریه مکان در پدیدارشناسی ادراک مرلوپونتی یکی از موضوعات جذاب و دلکش این فلسفه است. او برخلاف هوسرل که واقعیت متقن را در حوزه آگاهی ناب یعنی ساحت مبرا از مفروضات طبیعی مانند زمان و مکان و.....جست و جو میکند، و موافق با ایده اساسی اگزیستانسیالیسم که بودن جسمانی در عالم یا واقع بودگی را عین طبیعت انسان میداند، بر این باور است که مکان ...
بیشتر
نظریه مکان در پدیدارشناسی ادراک مرلوپونتی یکی از موضوعات جذاب و دلکش این فلسفه است. او برخلاف هوسرل که واقعیت متقن را در حوزه آگاهی ناب یعنی ساحت مبرا از مفروضات طبیعی مانند زمان و مکان و.....جست و جو میکند، و موافق با ایده اساسی اگزیستانسیالیسم که بودن جسمانی در عالم یا واقع بودگی را عین طبیعت انسان میداند، بر این باور است که مکان فهمی صورت پیشین و شرط شناخت اعیان و رویدادهاست. او با تأمل در یافته های روان-تنی برخی روانشناسان معاصر نهایتاً به این باور می گراید که تن ما به مثابه زمینه و افقی است که با آن و به اقتضای آن اعیان مختصات مکانی مییابند و از این رو نسبتی دو سویه میان سوژه و عالم برقراراست و بواسطه همین نسبت و ایجاد تراز مکانی است که تجربه ما از عالم تعین مییابد. مرلوپونتی تأکید میکند که تجربه های ما جملگی نتیجه ایجاد ترازهای مکانی جدیدی است که یکی پس از دیگری شکل میگیرد و هر تجربه مسبوق و مصبوغ به تجربه های مکانی قبلی سوژه تن یافته است. یکی از نتایج چنین دیدگاهی آن است که سوژه فردی سوژهای است تاریخی که لحظات آن را تجربههایی تشکیل میدهند که در آن ترازهای مکانی متوالی را ایجاد کرده و تجربه در هر تراز مکانی، تراز مکانی کاملتری را سبب می شود
سید محمد حسن آیت اله زاده شیرازی؛ سید حسام الدین جلالی تهرانی
دوره 18، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 105-120
چکیده
ایان باربور در کتاب "دین و علم" از انحاء ارتباط میان علم و دین سخن گفته است. او ارتباط میان "روش های علم" و "روش های دین" را بررسی کرده و برای ارائه دیدگاهی نظام مند، انحاء این ارتباط را در چهار مدل توضیح داده است: تعارض، استقلال، گفتگو و وحدت. به نظر می آید که او مدلهای غیر از تعارض را صرفا برای حل و رفع مدل تعارض فرا خوانده است. در نهایت، ...
بیشتر
ایان باربور در کتاب "دین و علم" از انحاء ارتباط میان علم و دین سخن گفته است. او ارتباط میان "روش های علم" و "روش های دین" را بررسی کرده و برای ارائه دیدگاهی نظام مند، انحاء این ارتباط را در چهار مدل توضیح داده است: تعارض، استقلال، گفتگو و وحدت. به نظر می آید که او مدلهای غیر از تعارض را صرفا برای حل و رفع مدل تعارض فرا خوانده است. در نهایت، از میان این مدل های ممکن تنها از مدل گفتگو برای حل تعارض جانبداری می کند. امروزه تمرکز بسیاری از صاحب نظران در تعارض علم و دین بر روی راه حل باربور و توسعه ی آن است. در این مقاله نشان می دهیم که راه حل باربور برای حل تعارض بین علم و دین در مواردی خاص (مثل مورد کارول) کارا نیست. این از آن رو است که اساسا تعارضی که کارول مطرح می کند، از نوع تعارض پیشینی مورد ادعای باربور نیست، و برای حل تعارض کارولی باید به سمت راه حلهای دیگر پیش برویم. این راه حلها ،گر چه به طور مبسوط در این مقاله بحث نشده است، میبایست پسینی و اساس مطالعات محتوایی و تاریخی علم استوار باشد
دکتر سید احمد هاشمی علی آبادی؛ دکتر محمد مهدی داورپناه
دوره 19، شماره 4 ، دی 1398، ، صفحه 105-128
چکیده
احمد صبحی منصور در ردیف قرآنیون معاصر و تأثیرگذار در این عرصه به شمار میآید که قرآنبسندگی مبنای اصلی گرایشات آنها محسوب میشود. ایشان با استناد به برخی از آیات قرآن تلاش میکند تا جایگاه پیامبر در غیر از شأن ابلاغ و نیز کارکرد سنت در تمامیحوزههای دینی را از اعتبار ساقط نماید. نگارندگان این پژوهش پس از بیان بخشی از ...
بیشتر
احمد صبحی منصور در ردیف قرآنیون معاصر و تأثیرگذار در این عرصه به شمار میآید که قرآنبسندگی مبنای اصلی گرایشات آنها محسوب میشود. ایشان با استناد به برخی از آیات قرآن تلاش میکند تا جایگاه پیامبر در غیر از شأن ابلاغ و نیز کارکرد سنت در تمامیحوزههای دینی را از اعتبار ساقط نماید. نگارندگان این پژوهش پس از بیان بخشی از آراء صبحی منصور و استدلالهای وی، با استناد به آیات متعدد قرآن و با شیوه دادهپردازی کتابخانهای و روش تحلیل محتوا، کفایت قرآن برای مصدریت تشریع، تحدید گستره عصمت، حصر رسالت در تبلیغ، و عدم اعتبار سنت پیامبر خدا را که از جمله مبانی فکری صبحی منصور است، مورد نقد و بررسی قرار داده و در نهایت به این نتیجه میرسند که آراء و اندیشه-های بنیادین صبحی منصور در حوزة قرآن و سنت پیامبر جامعنگرانه نبوده و ایشان با آیات قرآن برخورد گزینشی نموده و به سیاق و روش تفسیری مورد قبول خود(روش تفسیر قرآن به قرآن) و نیز لوازم کلام خویش توجه نکرده است و در برخی موارد دچار تعارض و تناقض در گفتار شده است.
سیده نرجس عمرانیان؛ امیر عباس علی زمانی
دوره 17، شماره 1 ، فروردین 1396، ، صفحه 107-134
چکیده
هدف این پژوهش بررسی معنای زندگی از نظر ارسطو و نقش لذت در رسیدن به آن با روشی توصیفی- تحلیلی است. ارسطو میان اینها ارتباط عمیقی ایجاد میکند و نیکبختی را شرط لازم و کافی معنادار شدن زندگی میداند. معنایی که لذت آنرا همراهی میکند و مکمل آن است. ارسطو ابتدا دستیابی به نیکبختی را هدف نهایی معرفی میکند و سپس ارتباط میان لذت و معنای ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی معنای زندگی از نظر ارسطو و نقش لذت در رسیدن به آن با روشی توصیفی- تحلیلی است. ارسطو میان اینها ارتباط عمیقی ایجاد میکند و نیکبختی را شرط لازم و کافی معنادار شدن زندگی میداند. معنایی که لذت آنرا همراهی میکند و مکمل آن است. ارسطو ابتدا دستیابی به نیکبختی را هدف نهایی معرفی میکند و سپس ارتباط میان لذت و معنای زندگی را بیان میکند. وی راه رسیدن به نیکبختی را فضیلت دانسته و فضایل را به دو دسته عقلانی یا اخلاقی تقسیم میکند. برتری فضایل عقلانی از مختص انسان بودنشان ناشی شده و لذا لذات حاصل از آنها نیز نابترند. پس اولا و بالذات معنای زندگی را باید در آنها جست. او لذت را شرط لازم و ناکافی برای نیکبختی میداند. بنابراین ما زندگی نمیکنیم برای رسیدن به لذت؛ بلکه زندگی میکنیم برای رسیدن به نیکبختی نهایی، که در سایهی آن میتوان صاحب برترین لذات شد. بخشی از مباحث او در نفسشناسی به بیان جایگاه عقلِ مفارق و فناناپذیر میپردازد که به نظر میرسد با توجه به این دیدگاه، وی ارتباط میان لذت و معنا را همچنان پس از مرگ پایدار میداند.
مسعود صادقی
دوره 18، شماره 4 ، اسفند 1396، ، صفحه 107-126
چکیده
امید یکی از انسانیترین پدیدههاست. در میان فیلسوفان متاخر بالاخص با رویکرد تحلیلی تلاش فراوانی برای نقد تعریف سنتی از امید در جریان است. رهیافت باورـ میل و بسنده یا نابسنده بودن آن در تعریف امید و نیز سنجه اعتبار یا اصطلاحاً عقلانیت امید، موضوع اصلی این مباحث است.در این نوشتار ضمن مرور اختصاری و انتقادی این تعاریف به تحلیل سه گونة ...
بیشتر
امید یکی از انسانیترین پدیدههاست. در میان فیلسوفان متاخر بالاخص با رویکرد تحلیلی تلاش فراوانی برای نقد تعریف سنتی از امید در جریان است. رهیافت باورـ میل و بسنده یا نابسنده بودن آن در تعریف امید و نیز سنجه اعتبار یا اصطلاحاً عقلانیت امید، موضوع اصلی این مباحث است.در این نوشتار ضمن مرور اختصاری و انتقادی این تعاریف به تحلیل سه گونة اصلی از عقلانیت امید پرداخته شده است: عقلانیت معرفتشناختی، عقلانیت عملی و عقلانیت بنیادی/ هویتی. پس از بحث در باب گونههای سهگانة عقلانیت امید و تحلیل نسبت آنها، پیشنهاد شده است که پدیدة امید با توجه به سرشت احساسی و آیندهگرایانة آن بیشتر با معیار عقلانیت حداقلی ارزیابی شود تا عقلانیت رادیکال و حداکثری. بخش پایانی مقالة مصروف بحث اخلاق امید شده است. اما برای رعایت دقت بحث، از میان مسائل گوناگون بیشتر بر تحلیل اخلاقی سه خطر ضمنی امید یعنی نومیدی، آرزواندیشی و بهرهکشی سیاسی از امیدواران تمرکز شده است. ضمن آنکه با الهام از تفکیک راهگشای گابریل مارسل، امیدوار بودن از امید داشتن تفکیک و فوائد عملی آن در مبحث اخلاق امید ذکر شده است.
راضیه حجتی زاده
دوره 15، شماره 3 ، مهر 1394، ، صفحه 109-134
چکیده
جهان بینی و معرفتشناسی عرفانی که خود را در قالب نگاهی ژرف به ژرفنای دین میشناساند، همواره در تلاش برای ایجاد گفتمانی دو سویه با چشماندازهای موجود بوده است تا از این مجری، بتواند مبانی و شالودههای خود را در بستر فکر و فرهنگ ایرانی-اسلامی تکوین و تثبیت کند. در همین راستا، عرفان اسلامی در حین جهتدهی به تعاملات معرفتشناختی، ...
بیشتر
جهان بینی و معرفتشناسی عرفانی که خود را در قالب نگاهی ژرف به ژرفنای دین میشناساند، همواره در تلاش برای ایجاد گفتمانی دو سویه با چشماندازهای موجود بوده است تا از این مجری، بتواند مبانی و شالودههای خود را در بستر فکر و فرهنگ ایرانی-اسلامی تکوین و تثبیت کند. در همین راستا، عرفان اسلامی در حین جهتدهی به تعاملات معرفتشناختی، هستیشناختی و جامعه شناسیک خود، در صدد برآمده است تا این همه را در قالب دو محور «تعلیم و آموزش» و «تربیت و پرورش» استمرار بخشد. برای آگاهی از چند و چون دستیابی عرفان اسلامی در نیل به این مقصود، مقاله حاضر بر آن است تا ضمن تاملی بر مفهوم تعلیم و تادیب و تفاوت میان این دو، روشهای دستیابی به اهداف آموزشی و ابعاد آن را در قالب برنامههای عملی عرفان بررسی کند. به این منظور، ابتدا به نقش پیر یا مؤدب در شکوفایی ساحتهای فردی-اجتماعی سالک اشاره میشود و سپس، برای تعریف کلید واژههای تربیتی در عرفان اسلامی، دیدگاههای شناختی-اجتماعی در مبحث خودشناسی (معرفت النفس) و جایگاه خود در روانشناسی تربیتی صوفیانه تبیین و نقش زبان در هر یک از مراتب و گونههای تربیتی تشریح میگردد. در پایان این نوشتار به پرسشهای ذیل پاسخ داده میشود: آیا تربیت عرفانی، به غیر از ابعاد شناختی و فردی، قادر است به رشد و بالندگی اجتماعی و بینافردی انسانها نیز نظری داشته باشد؟ و دوم این که ماهیت این نوع تعلیم، تا چه اندازه به ابزارهایی وابسته است که زمینههای مناسب برای تحقق اهداف چنین نظامی را فراهم میآورد.
نعمت الله قربانی پطرودی؛ علی علم الهدی؛ محمد رضا ضمیری
دوره 17، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 109-128
چکیده
بحث وگفتگو پیرامون کلام الهی ازجهت انتساب به خداوندمتعال وتاثیرگسترده وعمیق آن درزندگی فردی واجتماعی متدینین، ازاهمیت فوق العاده ای برخورداراست.در این تحقیق، ویژگیهای کلام الهی از نظر اشاعره موردبررسی قرارگرفت.دراین نوشتار بعد از ذکرمقدمات، دیدگاه اشاعره درخصوص کلام الهی که معتقدند قائم به ذات،ازلی وقدیم،نفسی وغیرلفظی،واحد،متمایز ...
بیشتر
بحث وگفتگو پیرامون کلام الهی ازجهت انتساب به خداوندمتعال وتاثیرگسترده وعمیق آن درزندگی فردی واجتماعی متدینین، ازاهمیت فوق العاده ای برخورداراست.در این تحقیق، ویژگیهای کلام الهی از نظر اشاعره موردبررسی قرارگرفت.دراین نوشتار بعد از ذکرمقدمات، دیدگاه اشاعره درخصوص کلام الهی که معتقدند قائم به ذات،ازلی وقدیم،نفسی وغیرلفظی،واحد،متمایز از علم واراده،غیرقابل انتقال وغیرحال است وادله هر یک تبیین شد.آنها در ادله نقلی با استفاده از ظاهر ایات وروایات ودراستدلال عقلی غالبا با دوروش سبر وتقسیم وتمثیل به اثبات ادعای خود پرداختند. ودر بخش نقد نظریه ، مبانی وهمچنین مورد به مورد ادله آنها موردتحلیل و بررسی قرار گرفت واشکالات این نظریه ذکر شد. و به این جمع بندی رسید که نظریه اشاعره درمورد کلام الهی بطور پیوسته وابسته ومترتب بر هم می باشند.یعنی باصفت ذات پنداشتن کلام الهی به کلام قدیم واز آن به کلام نفسی ونهایتا به سایرویژگیها رسیدند.در نتیجه باابطال اولین مبناء سایر فروعات پیاپی باطل می شوند.علاوه بر این ادله عقلی ونقلی آنها بسیار ضعیف واثبات کننده ادعای آنها نمی باشند. از همه مهمتر اینکه نظریه کلام نفسی دارای پیامدهاولوازم کلامی مخالف با اصول پذیرفته شده مسلمانان همانند نفی وحیانی بودن کلام الهی دارد وموجب تنزل آن تا سرحد کلام بشری می شود.
اسماعیل قائدی؛ اصغر واعظی
دوره 18، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 109-138
چکیده
گفتمان نوین هرمنوتیکی، مسأله وحدت یا کثرت و نیز مسألة تعین یا عدم تعین معنای متن را در کانون اندیشههای فلسفی پیرامون سرشت و سازوکار فهم و تفسیر متن نهاد. با در نظر داشتن این مسائل، در مقالة پیش رو سه رویکرد هرمنوتیکی به متن وحیانی در اندیشة معاصر ایران را تحلیل و بررسی خواهیم کرد و ضمن این تحلیل نسبت هرکدام از این رویکردها با گرایشهای ...
بیشتر
گفتمان نوین هرمنوتیکی، مسأله وحدت یا کثرت و نیز مسألة تعین یا عدم تعین معنای متن را در کانون اندیشههای فلسفی پیرامون سرشت و سازوکار فهم و تفسیر متن نهاد. با در نظر داشتن این مسائل، در مقالة پیش رو سه رویکرد هرمنوتیکی به متن وحیانی در اندیشة معاصر ایران را تحلیل و بررسی خواهیم کرد و ضمن این تحلیل نسبت هرکدام از این رویکردها با گرایشهای نوین هرمنوتیکی را برجسته خواهیم کرد. برای این منظور نخست نشان خواهیم داد که علامه طباطبائی اگرچه برای متن وحیانی معانی متعددی در نظر دارد، اما هریک از این معانی را متعین به قصد صاحب وحی میداند، از این رو مباحث تفسیری ایشان بیشتر با قصدگرایی و هرمنوتیک رمانتیک همسو است. سپس اندیشههای هرمنوتیکی عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری را مطالعه و ارزیابی خواهیم کرد. سروش با مستقل دانستن معنای متن وحیانی از مراد ماتن با آموزة استقال معنایی در هرمنوتیک فلسفی همراه میشود. در این میان مجتهدشبستری از جهاتی به هرمنوتیک فلسفی و از جهاتی دیگر به هرمنوتیک رمانتیک گرایش دارد، چراکه از سویی در برخی از نوشتههایش از معنایی نهایی و نهفته در متن وحیانی میگوید و از دیگر سو امکان تفسیرهای متعدد و معتبر از قرآن را میپذیرد.
ابوذر رجبی
چکیده
استفاده از روش تأویل در فهم متن از گذشته بین متفکران اسلامی رایج بوده است. فارغ از گروه خاصی از فریقین که از این روش استفاده نبردهاند و آن را نفی میکنند؛ عمدة اندیشمندان اسلامی از آن در حوزة مباحث تفسیری و کلامی استفاده میکنند. البته مواجهه یکسانی با آن در میان موافقان وجود ندارد. دستهای به پذیرش حداکثری این روش نظر داشته و ...
بیشتر
استفاده از روش تأویل در فهم متن از گذشته بین متفکران اسلامی رایج بوده است. فارغ از گروه خاصی از فریقین که از این روش استفاده نبردهاند و آن را نفی میکنند؛ عمدة اندیشمندان اسلامی از آن در حوزة مباحث تفسیری و کلامی استفاده میکنند. البته مواجهه یکسانی با آن در میان موافقان وجود ندارد. دستهای به پذیرش حداکثری این روش نظر داشته و برخی استفادة حداقلی و برخی از بهرة اعتدالی آن سخن میگویند. متکلمان اشعری بهخصوص در طبقة متقدمان اگرچه منکر کلی تأویل نیستند؛ اما عملاً از آن اجتناب ورزیدند و لوازم و نتایج دیدگاهشان تفاوتی با اهل حدیث ندارد. استاد سبحانی در مقام یک مفسر کلامی، در تفسیر آیات قرآن و روایات، استفاده از روش تأویل را منوط به رعایت ضوابط و شرایطی مجاز دانسته و به نقد رویکردهای افراطی و تفرطی در این عرصه میان متفکران اسلامی میپردازد. براساس یافتههای این پژوهش وی استفادة اشاعره از این روش را در تفسیر آیات قرآن نقد و ارزیابی کرده است و رویکردشان را خلاف عقل و نقل میداند. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، ضمن اشاره به ضرورت و جایگاه تأویل نزد ایشان، ارزیابی انتقادیشان را به اشاعره در بهرهگیری از آن دنبال خواهیم کرد.
علیرضا فارسی نژاد؛ علیرضا زارعی
دوره 15، شماره 1 ، فروردین 1394، ، صفحه 111-132
چکیده
مقالهی حاضر مسألهی جبر و اختیار را از دیدگاه فیض کاشانی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدهاست که وی طرفدار نظریهی امربینالامرین است اما تبیینی که از این نظریه ارائه نموده با تبیین دیگران متفاوت است؛ او برای تبیین این نظریه، قائل به یک نظریهی ابتکاری با عنوان «تفویض اختیار به انسان» شده و علیرغم تلاش برای نفی جبر ...
بیشتر
مقالهی حاضر مسألهی جبر و اختیار را از دیدگاه فیض کاشانی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدهاست که وی طرفدار نظریهی امربینالامرین است اما تبیینی که از این نظریه ارائه نموده با تبیین دیگران متفاوت است؛ او برای تبیین این نظریه، قائل به یک نظریهی ابتکاری با عنوان «تفویض اختیار به انسان» شده و علیرغم تلاش برای نفی جبر و تفویض و اثبات امربینالامرین، به نظر میرسد به نوعی به نظریهی تفویض نزدیک شده است هرچند تفویض مورد نظر او ظاهراً با نظریهی تفویض مصطلح متفاوت است؛ چرا که نظریهی تفویض به معنای استقلال انسان در افعال ارادی خود و نفی خالقیت و فاعلیت خداوند نسبت به آن افعال است در حالی که نظریهی «تفویض اختیار به انسان» بنا بر ادعای صاحبش با خالقیت و فاعلیت خداوند منافاتی ندارد؛ زیرا همانگونه که خداوند قدرت دارد بنده را مجبور بر کاری کند، قدرت دارد اراده و اختیار را به او تفویض کند و این نه تنها با عمومیت خالقیت و قضا و قدر الهی منافات ندارد بلکه مؤکد آن نیز میباشد.
حسین مقیسه
دوره 16، شماره 2 ، تیر 1395، ، صفحه 111-124
چکیده
سعادت وخوشبختی انسان قبل از هرچیز، بستگی به نوع جهانبینی وتفکر او دارد نوع نگاه است که می تواند امید ، نشاط، سرزندگی وتحرک وعشق ومحبت بیافریند یا بر عکس سبب دلمردگی، یأس ونومیدی، بدبینی ونفرت وکینه وانزجارگردد. از این جهت درد ودرمان انسان ، درونی است هر چند تأثیر عوامل بیرونی را نمی توان انکار کرد ولی درصد این تأثیرها قابل مقایسه نیستند. ...
بیشتر
سعادت وخوشبختی انسان قبل از هرچیز، بستگی به نوع جهانبینی وتفکر او دارد نوع نگاه است که می تواند امید ، نشاط، سرزندگی وتحرک وعشق ومحبت بیافریند یا بر عکس سبب دلمردگی، یأس ونومیدی، بدبینی ونفرت وکینه وانزجارگردد. از این جهت درد ودرمان انسان ، درونی است هر چند تأثیر عوامل بیرونی را نمی توان انکار کرد ولی درصد این تأثیرها قابل مقایسه نیستند. کم نیستند کسانی که از نظر امکانات مادی ، ازحد اقلها برخوردارند ولی دارای زندگی شاداب، با نشاط و روابط گرم وصمیمی وشیرین با یکدیگر هستند وبر عکس افراد فراوانی هم سراغ داریم که با داشتن بالاترین امکانات مادی ورفاهی، حتی زنده بودن خود را قابل تحمل نمی دانند واز آنجا که پشتوانه درونی وفکری ندارند خود را پوچ وبه آخر خط رسیده می بینند اکثرآنها که دست به خود کشی می زنند کسانی اند که به پوچی و بی هودگی رسیده اند. درک و باور هدف خلقت و فلسفه وجودی انسان، از افکار فاخر ونابی است که می تواند انسان را به افقهای بسیار والا و ارزشمند برساند وطعم شیرین حیات و زندگی و امید به آینده را در این وانفسای بحران هویت انسانی، ارزانی او نماید. در این جهان بینی، خدای رحمن ورحیم که خود منبع ومنشأ خیر و لذت و رحمت است انسان را برای لذتی همه جانبه، خالص وبی پایان آفریده که این لذت می تواند از همین دنیا آغاز گردد وتا بی نهایت ادامه یابد. این نوشته به پشتوانه برخی آیات وروایات وبه استناد کلمات ونظرات برخی بزرگان عرصه تفکر دینی، به دنبال اثبات همین مطلب است.
حوران اکبرزاده؛ فاطمه اسدی کتیگری
دوره 19، شماره 3 ، مهر 1398، ، صفحه 111-134
چکیده
سخن پیرامون چگونگی بازسازی بدن در آخرت همیشه از مباحث چالش برانگیز و مهم در میان پیروان ادیان آسمانی، متکلمان و فلاسفة دین باور بوده است. لذا هدف از انجاماین تحقیق ارائه تبیین فلسفی و کلامی از حدیث معروف به عجبالذنب است، بدین مضمون که پس از مرگ انسان همة اجزای بدن مادی از بین میرود مگر عجبالذنب که همانا آخرین مهرة ستون فقرات ...
بیشتر
سخن پیرامون چگونگی بازسازی بدن در آخرت همیشه از مباحث چالش برانگیز و مهم در میان پیروان ادیان آسمانی، متکلمان و فلاسفة دین باور بوده است. لذا هدف از انجاماین تحقیق ارائه تبیین فلسفی و کلامی از حدیث معروف به عجبالذنب است، بدین مضمون که پس از مرگ انسان همة اجزای بدن مادی از بین میرود مگر عجبالذنب که همانا آخرین مهرة ستون فقرات است و از همین عضو مادی است که بدن اخروی آدمی پدید میآید. تا بتوان ازاین طریق به بیان یکی از قطعات پازل معاد جسمانی که همانا چگونگی بازسازی بدن در آخرت است، پرداخت لذا برای رسیدن به چنین مقصودی سعی شده تا از طریق روش کتابخانهای دیدگاههای متکلمانی همچون خواجه نصیرالدین طوسی، غزالی و.. و از فلاسفه به نظرات ابنسینا، ملاصدرا و... بپردازیم که نتیجة برآمده از بررسیها حاکی از قبول ظاهر محتوای حدیث مبنی برحشر بدن عنصری در قیامت از جانب متکلمان مسلمان و عدم پذیرش حدیث از سوی فلاسفهای همچون ابنسینا و نیز تأویل حدیث و توجه به باطن آن از سوی ملاصدرا است که تمام این دیدگاهها ربط وثیقی به چارچوبهای فکریشان داشته است.
مریم رستگار؛ محمدعلی اخویان؛ علی پیرهادی
چکیده
صفات خبری پردامنهترین بحث صفات الهی است که ضرورت تبیین و تصویر صحیح آن، غور در دیدگاهها و بررسی تطبیقی آراء متفکران را میطلبد، در این راستا، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، به تطبیق آراء دو اندیشمند کلامی امامیه و معتزله؛ علامه جوادیآملی و قاضی عبدالجبار معتزلی پرداخته است که پس از مروری کوتاه بر دیدگاههای مشهور، به مقایسة ...
بیشتر
صفات خبری پردامنهترین بحث صفات الهی است که ضرورت تبیین و تصویر صحیح آن، غور در دیدگاهها و بررسی تطبیقی آراء متفکران را میطلبد، در این راستا، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، به تطبیق آراء دو اندیشمند کلامی امامیه و معتزله؛ علامه جوادیآملی و قاضی عبدالجبار معتزلی پرداخته است که پس از مروری کوتاه بر دیدگاههای مشهور، به مقایسة آن پرداخته است که وجه اشتراک آنان در مبانیای چون؛ عینیت ذات و صفات، نظریة تنزیه، تنافی صفات انسانگونه با تجرد ذات خداوند، تأویل این صفات، عدم اعتقاد به تجسیم خداوند و بهرهگیری از منهج واحدی چون تأویل، مجاز و لغت در رفع اشکال و توجیه صفات خبری است که به نتیجة واحد میانجامد و وجه اختلاف، در کمیت ابزار و کیفیت تبیین است که عبدالجبار در مسألة صفات خبری با نگاه "پاسخ به شبهه" و "رفع تعارض" با تکیه بر عقل؛ به عنوان محور و از نظر رتبی، اولین منبع معرفتی، به تبیین آن میپردازد در حالی که علامه جوادی با سیستمی اعتقادی، که در آن، عقل به عنوان یکی از منابع معرفتی، مستفاد از معارف و هدایت عقل معصومان به تأویل آیات صفات خبری میپردازد و با حذف لوازم، در پی دستیابی اصل معنا، معنای نهایی و جدّی کلام الهی در آیات، با در نظر گرفتن تمام قرائن، از جمله آیات تنزیه و مسائل عقلی است که به همراه بیان عرفانی به تبیین صفات خبری پرداخته که دارای عمق و کیفیت قابل تأملی است.
ثریا برزگرنژاد؛ حمید حسینی؛ علی حسین احتشامی
چکیده
مقولة «سبک زندگی» یک افزودة جدید در علوم اجتماعی و روانشناسی نوین است، لیکن عناصر اصلی سبک زندگی نمیتواند موضوع جدیدی باشد، آنچه نو و جدید به نظر میآید، روشهای بررسی این مقوله است و نه عناصر اصلی و سازندة آن. موضوع سبک زندگی، همواره در طول تاریخ مد نظر و دغدغة صاحبان ادیان و مکاتب بشری بوده است، پیامبران الهی از طریق ...
بیشتر
مقولة «سبک زندگی» یک افزودة جدید در علوم اجتماعی و روانشناسی نوین است، لیکن عناصر اصلی سبک زندگی نمیتواند موضوع جدیدی باشد، آنچه نو و جدید به نظر میآید، روشهای بررسی این مقوله است و نه عناصر اصلی و سازندة آن. موضوع سبک زندگی، همواره در طول تاریخ مد نظر و دغدغة صاحبان ادیان و مکاتب بشری بوده است، پیامبران الهی از طریق کتب آسمانی و حکما، عارفان، متکلمان، فقیهان وحتی ادیبان و مورخان و دیگر ارباب حِرف وصنایع، در ضمن تبیین وشرح اصول مورد نظر خود در صدد انتقال نوع سبک زندگی ایده آل ومطلوب خود به شاگردان وخوانندگان خود بودهاند و این هدف مهم از طریق الگو سازی و تقلید صورت پذیرفته است، حتی در مواردی که تصریح به تقلید و الگوسازی از سوی مذهب و مکتبی نشده است، این کار خود به خود، صورت گرفته است. در این مقاله تلاش نویسنده بر این بوده است که با بررسی سخنان امام علی(ع) در قالب خطبهها، نامهها،حکمتهای آن حضرت در کتاب شریف نهج البلاغه، برخی از عوامل سازنده و تأثیر گذار، همچنین برخی از موانع و عوامل بازدارندة سبک زندگی مطلوب و ایدهآل از نگاه امام علی(ع) را بررسی و مورد تحقیق قرار دهم و در حد توان خود تلاش نمودهام لیکن از آنجاکه سخنان امام در بارة سبک زندگی بسیار وسیع وگسترده است، بررسی همة آنها و ابعادشان در یک مقاله امکان پذیر نیست، امید است که محققان دیگر همت نمایند آنها را بررسی کنند.
فاطمه جعفری؛ حسین اترک؛ مریم خوشدل روحانی
دوره 16، شماره 4 ، دی 1395، ، صفحه 117-134
چکیده
بحث از امامت به ویژه امامت امام زمان (عج) از مباحث مهم و اساسی در مذهب شیعه است. احمد الکاتب، نویسنده معاصر، در کتاب الإمام المهدی حقیقة تاریخیة أم فرضیة فلسفیة دلایلی نقلی، تاریخی و عقلی در انکار وجود امام زمان(عج) مطرح میکند که یکی از آنها ادعای امامت جعفر، برادر امام عسکری، است. وی مدعی است که امام عسکری فرزندی نداشته و جعفر پس از ...
بیشتر
بحث از امامت به ویژه امامت امام زمان (عج) از مباحث مهم و اساسی در مذهب شیعه است. احمد الکاتب، نویسنده معاصر، در کتاب الإمام المهدی حقیقة تاریخیة أم فرضیة فلسفیة دلایلی نقلی، تاریخی و عقلی در انکار وجود امام زمان(عج) مطرح میکند که یکی از آنها ادعای امامت جعفر، برادر امام عسکری، است. وی مدعی است که امام عسکری فرزندی نداشته و جعفر پس از وی ادعای امامت کرده و شیعه نیز به ندای وی لبیک گفته است و اجماع بر امامت وی داشته است. در این مقاله که به روش تحلیلی-انتقادی کوشش شده است که در ضمن شخصیت شناسی جعفر به شبهات احمد الکاتب پاسخ داده شود. تحقیق حاضر شخصیت شناسی جعفر نشان میدهد که وی شایستگی لازم برای امامت را نداشته و ادعای کاتب بر اجماع شیعه بر امامت جعفر نادرست بوده و دلایلی که وی بر آن اقامه کرده است، مثبت ادعای وی نیست.
اسماعیل علیخانی
دوره 16، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 123-144
چکیده
سعادت و کمال در ادیان ابراهیمی، تقرب به خدای متعال است. این تقرب را میتوان از ابعاد گوناگون, نظیر جایگاه آن در دین, تأثیر آن در زندگی دنیوی و اخروی, راههای تقرب به خدا و ... مورد بررسی قرار داد. اما یکی از موضوعات مهم، مبانی و زیرساختهای این قرب است. در اسلام و مسیحیت، قرب به خدا مبتنی بر یکسری مبانی الهیاتی و انسانشناختی است. این دو ...
بیشتر
سعادت و کمال در ادیان ابراهیمی، تقرب به خدای متعال است. این تقرب را میتوان از ابعاد گوناگون, نظیر جایگاه آن در دین, تأثیر آن در زندگی دنیوی و اخروی, راههای تقرب به خدا و ... مورد بررسی قرار داد. اما یکی از موضوعات مهم، مبانی و زیرساختهای این قرب است. در اسلام و مسیحیت، قرب به خدا مبتنی بر یکسری مبانی الهیاتی و انسانشناختی است. این دو دین در برخی از مبانی انسانشناختی قرب به خدا، نظیر انسان طرف عهد با خدا، انسان در مسیر شدن، انسان طالب کمال مطلق بودن و خلیفة خدا و مسیح بودن انسان مشترک هستند. هرچند، با توجه به تفاوت بنیادین الهیات و انسانشناسی اسلام و مسیحیتِ مبتنی بر نوشتههای پولس، برخی از مبانی تقرب به خداوند نیز در این دو سنت متفاوت و مختص به یک دین است. در اسلام این مبانی اختصاصی عبارتند از: حامل امانت الهی بودن انسان، پاکسرشتی انسان و توانایی او برای نیل به کمال. و در مسیحیت عبارتند از: آلودهسرشتی انسان و ناتوانی او برای نجات و قرب, جز با فیض خدا و فدیة مسیح.
عادل مقدادیان؛ مسعود صادقی
دوره 17، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 125-147
چکیده
طمأنینه مقامی است که اهل عرفان، معتقدند قرار دائمی با وصول به آن امکان پذیر است. امّا طمأنینه به عنوان یک مشترک لفظی با متعلّقهای متفاوت در قرآن کریم و به تبع آن در کلام صوفیان مطرح شده است. در قرآن، دنیا متعلّق اطمینان قرارگرفته و امکان طمأنینه به دنیا نیز تصدیق شده است. (یونس:7) البته صوفیان میگویند هر نوع آرامش، غیر از «طمأنینه»ای ...
بیشتر
طمأنینه مقامی است که اهل عرفان، معتقدند قرار دائمی با وصول به آن امکان پذیر است. امّا طمأنینه به عنوان یک مشترک لفظی با متعلّقهای متفاوت در قرآن کریم و به تبع آن در کلام صوفیان مطرح شده است. در قرآن، دنیا متعلّق اطمینان قرارگرفته و امکان طمأنینه به دنیا نیز تصدیق شده است. (یونس:7) البته صوفیان میگویند هر نوع آرامش، غیر از «طمأنینه»ای که از طریق رسیدن به «وطن»، یعنی خاستگاه وجودی انسان، ایجاد شود نه دائمی است و نه اصیل. تستری در تفسیر عرفانی خود و ذیل آیه ی «فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَ بِهِ» (حج:11) معتقد است انسانی که هنوز دارای هواست و به عبارتی به طمأنینه مطلق نرسیده، هر دریافت (مادّی یا معنوی) که باعث احساس «رضایت قلبی» و «نشاط نفس» او بشود، به همان طمأنینه مییابد.(تستری: 1423: 106)امّا با نظر دقیق عرفانی، طمأنینه مخلوط به هوا، یا همان طمأنینه پیش از وصول به وطن، «طمأنینه در غربت» است و مجازاً به آن طمأنینه گفته شده است.آیا وصول به طمأنینه مطلق شدنیست؟ معنای «وطن» که عارفان، طمأنینه را جز با وصول به آن امکان پذیر نمیدانند چیست؟ اعتقاد به حقیقت عرفانی «طمأنینه» چه تلازماتی در بینش عرفان نظری و علمی عارفان داشته است و آنان بر این اعتقاد چه تلازماتی را بار کردهاند. در این نوشتنار به بررسی پاسخ این سؤالات از متون عرفانی صوفیان نخستین تا عصر ابن عربی پرداختهایم.
روح الله نجفی
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1394، ، صفحه 129-148
چکیده
مقاله حاضر، به طرح فرضیه ای درباره علّت امکان راهیابی خطای ناعامدانه به فهم های صادقانه و عالمانه از قرآن می پردازد. بر وفق فرضیه مزبور، هر فهمی از آیات قرآن، ناگزیر بر مجموعه ای از مبانی و مقدمات استوار است و مقدمات فهم متن، چنان گسترده و متنوعند و چنان از هرسو، امکان آشکار شدن زوایایی نهان از فهم متن انتظار می رود، که امکان احصاء شدن ...
بیشتر
مقاله حاضر، به طرح فرضیه ای درباره علّت امکان راهیابی خطای ناعامدانه به فهم های صادقانه و عالمانه از قرآن می پردازد. بر وفق فرضیه مزبور، هر فهمی از آیات قرآن، ناگزیر بر مجموعه ای از مبانی و مقدمات استوار است و مقدمات فهم متن، چنان گسترده و متنوعند و چنان از هرسو، امکان آشکار شدن زوایایی نهان از فهم متن انتظار می رود، که امکان احصاء شدن مقدمات فهم، عملاً منتفی می گردد. در نتیجه هر فهمنده در مقام فهم قرآن، علاوه بر مقدماتی و مفروضاتی که نسبت به آنها آگاهی دارد، ناگزیر به پاره ای از مقدمات هم اتکا دارد که نزد وی آشکار نیستند و صحت آنها در معرض پژوهش او قرار نگرفته است . پنهان ماندن و تحقیق نشدن پاره ای از مقدمات فهم متن نزد فهمنده قرآن، زمینه را برای تأثیرگذاری مقدمه ای ناصواب و به تبع آن شکل گیری تفسیری خطا فراهم می سازد.